معرفی عارفان
921 subscribers
31.3K photos
11.4K videos
3.13K files
2.57K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
#مولانا همچون سایرِ عارفان دنیا را نکوهش می‌کند اما باید دید که این دنیا کدامین دنیاست؟

بی‌گمان منظور
مولانا از دنیای نکوهیده، عالمِ طبع و جهان محسوسات نیست چرا که به تصریحات قرآنی، آسمان‌ها و زمین و موجودات، مُلک خداوند است و جملگی رهِ طاعتِ او را می‌پویند، نیز زمین و آسمان به تسبیح حق مشغول‌اند و به علاوه خداوند، آفرینش جهان را بر بنیاد حق آفریده است.

با این ملاحظه مگر ممکن است موجودِ مطیع، نیایشگر و حق‌پی، نکوهیده به شمار آید؟!

بنابراین منظور
مولانا از دنیای مذموم
    گیتی نیست بل حالتی قلبی است
و آن غفلتی است که بر دل عارض می‌شود
   و یاد خدا را از دل‌ها محو می‌کند.



   #شرح مثنوی
می‌شناسد پردۂ جان ، آن صنم ،

چون نداند پرده را صاحب‌حرم؟ ،




چون ، ز پرده ، قصدِ عقلِ ما کند ،
تو ،،، فسون بر ما مخوان و ، بر مَدَم ،




کس ، ندارد طاقتِ ما ، آن نفس ،

عاقل ، از ما می‌رَمَد ،،، دیوانه ، هم ،




آنچنان کردیم(گردیم) ما مجنون ،،، که دوش ،

ماه ، می‌انداخت از غیرت ، عَلَم ،




پرده هایی می‌نوازد ، پرده‌در ،

تارهایی می‌زند بی زیر و بَم ،




عقل و جان ، آنجا کند رقص‌الجمل ،

کو ، بِدَرّد پردۂ شادی و غم ،




این نفس ، آن پرده را ازسر گرفت ،

ما ، به‌سر رقصان ،،، چو بر کاغذ ، قلم ،





#مولانا
روحِ انسان همانند گلی زیباست...
هرچه بیشتر
نور عشق را دریافت کند،
شاداب‌تر می‌شود ...

عمر که بی عشق رفت،
هیچ حسابش مگیر..
آب حیات است عشق،
در دل و جانش پذیر..

#مولانا
چشمِ مستِ تو ، قدح بر سرِ ما ، می‌ریزد ،

ما ، چه موقوفِ شراب و می و افیون باشیم؟ ،




گُلفِشانِ رخِ تو ، خرمنِ گُل می‌بخشد ،

ما ، چه موقوفِ بهار و گُلِ گلگون باشیم؟ ،


#موقوف = در اینجا به معنی منتظر و معطل می‌باشد .




هر زمان ، عشق درآید ،،، که حریفان ، چونید؟ ،

ما ، ز چون گفتنِ او ،،، واله و بیچون باشیم ،




ما ، چو زاییده و پروردۂ آن دریاییم ،

صاف و تابنده و خوش ،،، چون دُرِ مکنون باشیم ،




چونک در مطبخِ دل ،،، لوت ، طبق بر طبق است ،

ما ، چرا کاسه‌کشِ مطبخِ هر دون باشیم؟ ،




وقف کردیم برین بادۂ جان ، کاسۂ سر ،

تا ،،، حریفِ سری و شبلی و ذاالنون باشیم ،




#مولانا
در کدامین پرده پنهان بود عشق
کس نداند کس نبیند جای او

عشق چون خورشید ناگه سر کند
برشود تا آسمان غوغای او



#مولانا
این من نه منم آنکه منم گوئی کیست
   گویا نه منم در دهنم گوئی کیست

    من پیرهنی بیش نیم سر تا پای
آن کس که منش پیرهنم گوئی کیست


#مولانا
ما چو زاییده و پرورده آن دریاییم
صاف و تابنده و خوش چون دُر مکنون باشیم

ما ز نور رخ خورشید چو اجرا داریم
همچو مه تیزرو و چابک و موزون باشیم

#مولانا
چه خویشی کرد آن بی چون، عجب با این دل پرخون
که ببریده ست آن خویشی ز خویشانم به جان تو

تو عید جان قربانی و پیشت عاشقان قربان
بکش در مطبخ خویشم که قربانم به جان تو

#مولانا
چه حدیث است؟ ،

کجا مرگ بُوَد عاشق را ؟ ،




این ، محال است ،

که در چشمهٔ حیوان ، میرم ،





#مولانا


چه حدیث است؟ = این چه حرفی است؟
چندان بگردم گرد دل
کز گردش بسیار من

نی تن کشاند بار من
نی جان کند پیکار من


#مولانا