معرفی عارفان
961 subscribers
31.8K photos
11.5K videos
3.15K files
2.61K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
همچو فرهاد بُود کوه کنی پیشه ی ما
کوه ِما سینه ی ما ، ناخن ِما تیشه ی ما

شور شیرین ز بس آراست رهِ جلوه گری
همه فرهاد تراود ز رگ و ریشه ی ما

بهر یک جرعه ی مِی ، منت ساقی نکشیم
اشک ِما باده ی ما ، دیده ی ما شیشه ی ما

عشق ، شیری ست قوی پنجه و می گوید فاش
هر که از جان گذرد ، بگذرد از بیشه ی ما ...

#ادیب_نیشابوری
جز آن نشاط که از چشم یار می بینم
همه نشاطِ جهان را خمار می بینم

به جز قرارِ دلِ خویشتن در آن خمِ زلف
جهان و هر چه در او، بی قرار می بینم

خدای را چه زمینی است خانقَه که در او
نُه آسمان را مُشتی غبار می بینم

حدیثِ توفان با من مگو که که من خود را
فرازِ کشتیِ گردون سوار می بینم

به غیرِ خود که نخست آیتم ز خطِ وجود
هویّتِ دگران بر کنار می بینم

حدیثِ هجرِ عبث پیشِ من مگوی که من
به هر چه می نگرم رویِ یار می بینم

ندانم این چه ودیعه ست در طبیعتِ عشق
که نیش و نوش به هم سازگار می بینم

به طورِ سینا آن جلوه ای که موسی دید
نهان به سینۀ خود آشکار می بینم

" ادیبِ " کُلّم و خود را ز یمنِ همّتِ عشق
به جزو و کل همه فرمان گذار می بینم

#ادیب_نیشابوری
عشق تو .. .

ما بدان قامت و بالا ، نگرانیم هنوز
وز غمت خون دل از دیده روانیم هنوز

جز تو یاری نگرفتیم و ، نخواهیم گرفت
بر همان عهد که بودیم ، برآنیم هنوز

به امید تو شب خویش برآریم به روز
آن جفا دیده که بودیم ، همانیم هنوز

ای دریغا ، که پس از آن همه جان بازی ها
بر سوی کوی تو ، بی نام و نشانیم هنوز

دیگران وادی عشق تو به پایان بردند
ما به یاد تو ، دراین دشت دوانیم هنوز

آرمیدند همه در حرم حرمت ما
ساکن کوی خرابات مغانیم هنوز

ما از این چرخ کهن گرچه بسی پیرتریم
همچنان از مدد عشق جوانیم هنوز

اوستاد همه فن بوده و هستیم ، ادیب
با همان نام و همان شوکت و شانیم هنوز

#ادیب_نیشابوری
عشق تو .. .

ما بدان قامت و بالا ، نگرانیم هنوز
وز غمت خون دل از دیده روانیم هنوز

جز تو یاری نگرفتیم و ، نخواهیم گرفت
بر همان عهد که بودیم ، برآنیم هنوز

به امید تو شب خویش برآریم به روز
آن جفا دیده که بودیم ، همانیم هنوز

ای دریغا ، که پس از آن همه جان بازی ها
بر سوی کوی تو ، بی نام و نشانیم هنوز

دیگران وادی عشق تو به پایان بردند
ما به یاد تو ، دراین دشت دوانیم هنوز

آرمیدند همه در حرم حرمت ما
ساکن کوی خرابات مغانیم هنوز

ما از این چرخ کهن گرچه بسی پیرتریم
همچنان از مدد عشق جوانیم هنوز

اوستاد همه فن بوده و هستیم ، ادیب
با همان نام و همان شوکت و شانیم هنوز

#ادیب_نیشابوری
من و ز کوی تو رفتن زهی خیال محال
که دام زلف تو هرگز مرا رها نکند ...

#ادیب_نیشابوری
شور شیرین .. .

همچو فرهاد بود کوه کنی پیشه ما 
کوه ما سینه ما ، ناخن ما تیشه ما
شور شیرین زبس آراست ره جلوه گری
همه فرهاد تراود ز رگ و ریشه ما
بهر یک جرعه می منت ساقی نکشیم
اشک ما باده ما ، دیده ما شیشه ما
عشق شیریست قوی پنجه و میگوید فاش
هرکه از جان گذرد ، بگذرد از بیشه ما

#ادیب_نیشابوری
#سالمرگ
ما بدان قامت و بالا نگرانیم هنوز
در غمت خون دل از دیده روانیم هنوز

جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت
بر همان عهد که بودیم، بر آنیم هنوز

به امید تو شب خویش به پایان آریم
آن جفا دیده که بودیم، همانیم هنوز

ای دریغا که پس از آن‌همه جان بازی‌ها
بر سر کوی تو بی‌نام و نشانیم هنوز

دیگران وادی عشق تو به پایان بردند
ما به یاد تو در این دشت روانیم هنوز

#ادیب_نیشابوری
ما بدان قامت و بالا نگرانیم هنوز
در غمت خون دل از دیده روانیم هنوز

جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت
بر همان عهد که بودیم، بر آنیم هنوز

به امید تو شب خویش به پایان آریم
آن جفا دیده که بودیم، همانیم هنوز

ای دریغا که پس از آن‌همه جان بازی‌ها
بر سر کوی تو بی‌نام و نشانیم هنوز

دیگران وادی عشق تو به پایان بردند
ما به یاد تو در این دشت روانیم هنوز

#ادیب_نیشابوری
.


ما بدان قامت و بالا نگرانیم هنوز
در غمت خون دل از دیده روانیم هنوز

جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت
بر همان عهد که بودیم، بر آنیم هنوز

به امید تو شب خویش به پایان آریم
آن جفا دیده که بودیم، همانیم هنوز

ای دریغا که پس از آن‌همه جان بازی‌ها
بر سر کوی تو بی‌نام و نشانیم هنوز

دیگران وادی عشق تو به پایان بردند
ما به یاد تو در این دشت روانیم هنوز

#ادیب_نیشابوری
دیگران وادی عشق تو به پایان بردند

ما به یاد تو در این دشت روانیم هنوز

#ادیب_نیشابوری
خدا مرا به فراق تو مبتلا نکند
نصیب دشمن ما را نصیب ما نکند

من وز کوی تو رفتن؟زهی خیال محال!
که دام زلف تو هرگز مرا رها نکند


#ادیب_نیشابوری
عشق، شیریست قوی پنجه و می گوید فاش هر که از جان گذرد بگذرد از بیشه ی ما

#ادیب_نیشابوری
ای دریغا که پس از آن همه جان بازیها
بر سر کوی تو بی نام و نشانیم هنوز

#ادیب_نیشابوری
همه شب به کویت آیم به بهانه‌ی گدایی
که مگر شبی ز رحمت به رخم دری گشایی
به خدا اگر توانم روم از درت به جایی
که مرا ز بند زلفت نبود سر رهایی
همه تن به جمله چشمم که مگر ز در درآیی
همه جان به جمله گوشم که مگر لبی گشایی
بنشین پیاله‌ گیر و بیا و بوسه‌ای ده
دم خویش نگهدار و مزن دم از جدایی
به کدام کیش و آیین به کدام مذهب و دین
ببری قرار دل را به سراغ دل نیایی
مده ای فقیه پندم که به پند تو بخندم
من و ترک پارسی گو و تو راه پارسایی
تو اگر خدای جویی ز نگارخانه‌ی دل
بزدای رنگ مایی و بشوی رنگ مایی
ز بلای خودستایی مگرت خدا رهاند
مگرت خدا رهاند ز بلای خودستایی
به عبث بر طبیبان چه بنالی از حبیبان
تب عاشقان بی دل نبود دلا شفایی
به طواف خانه رفتن چه اثر چه سود دارد
چه زمین کدام خانه که تواش نه کدخدایی
اگرت وصال باید گذر از خیال باید
همه وجد و حال باید ز گزاف و خیره رایی
بگشای چشم بینا که به نصرت الهی
بجهی به بام الّا ز گراف و خیره رایی
فعلات فاعلاتن فعلاتن فاعلاتن
امل ادیب کامل بود آیت خدایی

#ادیب_نیشابوری


زاده۱۲۸۱ قمری
۱۲۴۳ خورشیدی
۱۸۶۴ میلادی
نیشابور، روستای بیژن‌گرد

درگذشت ۱۵ ذی‌القعده ۱۳۴۴ قمری
۶ خرداد ۱۳۰۵ خورشیدی
۲۷ مهٔ ۱۹۲۶ میلادی
مشهد
@smsu43کانال تلگرامی
بانو پریسا - ههمچو فریاد
#بانو_پریسا

بهر یک جرعه ے مے، منّت ساقے نڪشیم

اشک ما باده ے ما، دیده ے ما شیشه ے ما

#ادیب_نیشابوری
ای شیخ تو را چه با من و با کیشم؟
‏من از تو و دوزخت نمی‌اندیشم!

‏با مسجد و محراب مرا کاری نیست
‏من قلاشم! قلندرم! درویشم!

#ادیب_نیشابوری
.
من و ز کوی تو رفتن؟ زهی خیال محال
که دام زلف تو هرگز مرا رها نکند

#ادیب_نیشابوری
-‏ای شیخ تو را چه با من و با کیشم؟
‏من از تو و دوزخت نمی‌اندیشم!

‏با مسجد و محراب مرا کاری نیست
‏من قلاشم! قلندرم! درویشم!

#ادیب_نیشابوری
-‏ای شیخ تو را چه با من و با کیشم؟
‏من از تو و دوزخت نمی‌اندیشم!

‏با مسجد و محراب مرا کاری نیست
‏من قلاشم! قلندرم! درویشم!

#ادیب_نیشابوری
جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت

بر همان عهد که بودیم بر آنیم هنوز


 
#ادیب_نیشابوری