معرفی عارفان
924 subscribers
31.3K photos
11.4K videos
3.13K files
2.57K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
در آغوشم گلی دوشینه جا داشت
که هر برگش ، بهاری رونما داشت

به شمعی همنشین بودم شب دوش
که چون خورشید و مه پروانه ها داشت

نگاری کز غبار دامن زلف
عبیر فتنه در جیب صبا داشت

پریشان سنبلی کز تار هر موی
هزار آهوی چین را خونبها داشت

به دستی دسته گل را داشت چون صبح
به دستی دامن زلف دوتا داشت

به نعمت خانه وصلش که خورشید
درو کام حلاوت ، آشنا داشت

زبانم سیر بود از گفتگو ، لیک
لبم در بوسه خوردن اشتها داشت

بلورین ساعدی ، کز خون امید
کفش بوی گل و رنگ حنا داشت

حریرش بر تن از آب نزاکت
چو خارا سر به سر موج و صفا داشت

رخش کز باغ شوخی نو گلی بود
نقاب از پرده چشم حیا داشت

به تیغ غمزه از خیل شهیدان
به هر سو کربلا در کربلا داشت

ز چین طره بر ساق نگارین
چو بختم عنبرین خلخال ها داشت

نه بر آئین خوبان چشم بد دور
گل عهدش نسیمی از وفا داشت

هزاران شیوه بیگانگی سوز
نهان در هر نگاه آشنا داشت

ز جیبش نور می زد شعله گوئی
تن آئینه در زیر قبا داشت

به نرگس شیوه های عشرت افروز
بر ابرو ، عقده های دلگشا داشت

ز گرد دامنش ، تا دامن صبح
نظر داد و ستد با توتیا داشت

به رویش موج میزد حسن ، گوئی
گلش بر چشمه خورشید جا داشت

سخن کوته ، ز باغ شیوه هر گل
که بر کف داشت خاطر خواه ما داشت

به چشم  طالب  آن  آتش  سرا پای
چو آب روی گل ، موج صفا داشت

#طالب_آملی
مریدِ عشقم و از یمن این مقام رفیع

خرد که پیرِ جهانی بود مرید من‌ست


#طالب_آملی
وصال زنده‌دلی رو نداد، پنداری
که در قلمرو دلها هنوز طاعونست...


#طالب
نگویم# راز او با دل که ترسم شحنه ی غیرت
کشد شمشیر و از گردن سر غماز بردارد

#طالب_آملی