معرفی عارفان
921 subscribers
31.3K photos
11.4K videos
3.13K files
2.57K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
در  روح الارواح امده است که
شهباز محبت از شجر عزت درپرید...
به عرش رسید عظمت دید درگذشت،
به کرسی رسید وسعت دید درگذشت،
به بهشت رسید نعمت دید درگذشت،
به خاک رسید  #محنت دید بر وی نشست.!
کروبیان از عالم خود ندا کردند و گفتند
ای وصف پادشاهی تو را با خاک
یک درجه ی اشنائی
خاک را از تو به چه نسبت روشنائی؟
گفت: او #محنت من دارد  من #محبت او
نقطه که او بر زبر دارد من در زیر دارم ،
و #عشق در محلی که اثبات یابد
مر آن را زیر و زبر کند
که؛جعلنا عالیها سافلها.

#عین‌ القضات همدانی
ای عزیز! مجنون صفتی باید که از نام لیلی شنیدن جان تواند باختن، فارغ را از عشقِ لیلی چه باک و چه خبر! و آن که عاشق لیلی نباشد آنچه فرض راه مجنون بود او را فرض نبود. همه کس را آن دیده نباشد که جمال لیلی بیند و عاشق لیلی شود، تا آن دیده یابد که عاشق لیلی شود و این عشق خود ضرورت باشد. آن که عشق دارد چون نام لیلی شنود گرفتارِ عشق لیلی شود. به مجرّد اسم عشق عاشق شدن کاری طُرفه و اعجوبه باشد.

نادیده هر آن کسی که نام تو شنید
دل، نامزد تو کرد و مهرِ تو گُزید
چون حسن و لطافتِ جمالِ تو بدید
جان بر سر دل نهاد و پیش تو کشید.

#عین_القضات_همدانی
حقیقت آن است که مرد سالک
خود هرگز نه کفر باز پس گذارد و نه اسلام ،
که کفر و اسلام دو حال است
که از آن لابد است مادام که با خود باشی ،
اما چون از خود خلاص یافتی
کفر و ایمان اگر نیز تو را جویند درنیابند.

#عین‌ القضات همدانی
《 هو 》

هر که جفای معشوق نکشد،

                           قدر وفای او نداند.

هرکه فراق معشوق نچشد،

                           لذت وصال او نیابد.

هر که دشنام معشوق لطف نداند،

                            از معشوق دور باشد.


          معشوق از بهر ناز باید نه از بهر نیاز .

حضرت #عین القضات همدانی
.
           هر که از شکم مادر به درآید،
                   این جهان را بیند،
             و هر که از خود به درآید،
                  آن جهان را بیند...

               #عین القضات همدانی
فتوای عشق:

«ای عزیز، جمال لیلی دانه‌ای دان، بر دامی نهاده، و تو چه دانی که دام چیست؟
صیاد ازل چون خواست که از نهاد مجنون مرکبی سازد از آن عشق خود، اما او را استعداد آن نبود که به دام جمال عشق ازل افتد که آنگاه به تابشی از ان هلاک شدی، بفرمود تا عشق لیلی را یک چندی از نهاد مجنون مرکبی ساختند، تا پخته عشق لیلی شود و آنگاه بار کشیدن عشق او را قبول تواند کردن.» ......

#عین_القضات_همدانی
#تمهیدات

ندارد پای عشق او دل بی‌دست و بی‌پایم
که روز و شب چو مجنونم سر زنجیر می‌خایم

منم افتاده در سیلی اگر مجنون آن لیلی
ز من گر یک نشان خواهد نشانی هاش بنمایم

#مولانا از ۱۴۳۸
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

 از مصطفی-ص- بشنو آنجا که گفت:
«رَأیتُ رَبَّ العِزَّة عَلَی صُورَةِ أُمّی»

یعنی خدا را بر صورتِ مادرِ خود دیدم


#تمهیدات
#عین_القضات_همدانی
.
          جهانی طالب بهشت شده اند،
          و یکی طالب "عشق" نیامده

               از بهر آنکه بهشت،
          نصیب "نفس و دل" باشد
     و "عشق نصیب جان و حقیقت"....

         #عین_القضات_همدانی
 راه مردان، که اصنام عادت را پاره پاره کردند... دیگر است،
وراه نامردان و مدّعیان،
که صنم عادت را معبود خود کردند، دیگر.

#عین_القضات_همدانی
اگر گل،
بی زحمتِ خار بودی،
همه بلبلان دعوی عاشقی کردندی!
اما با وجود خار، از صد هزار بلبل، یکی دعوی عشق گل نکند.


#عین_القضات_همدانی
اگر گل،
بی زحمتِ خار بودی،
همه بلبلان دعوی عاشقی کردندی!
اما با وجود خار، از صد هزار بلبل، یکی دعوی عشق گل نکند.


#عین_القضات_همدانی
عاشق را طلب رضای معشوق
در عشق،شرط راه است

و رضا از روی ظاهر
در تیمار امر معشوق بود

فرمان معشوق دیگرست
و ارادتش دیگر

گاه گاه فرمان معشوق محکی شود
که عیار باطن عاشق بدان بتوان دانست


#عین_القضات_همدانی
ای دوست!
راه پیدا کردن واجب است؛ امّا راه خدای تعالی در زمین نیست، در آسمان نیست، حتی در بهشت و عرش نیست؛ طریق الله در باطن توست.
طالبان خدا او را در خود جویند، زیرا که او در دل باشد، و دل در باطن ایشان باشد.
ترا این عجب آید که هر چه در آسمان و زمین است، همه خدا در تو بیافریده است و هر چه در لوح و قلم و بهشت آفریده، مانند آن در نهاد و باطن تو آفریده است؛ و هر چه در عالم الهی است، عکس آن در جان تو پدید کرده است. تو این ندانی؛ باش تا ترا بینای عالم تَمَثُّل کنند؛ آنگاه بدانی که کار چون است و چیست.


#عین_القضات_همدانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#روح و #عشق هر دو در یک زمان موجود شدند و از مکوّن در ظهور آمدند، روح را بر عشق آمیزشی پدید آمد عشق را با روح آویزشی ظاهر شد، چون روح بخاصیت در عشق آویخت عشق از لطافت بدو آمیخت، بقوت آن آویزش و آمیزش میان ایشان اتحاد پدید آمد، ندانم که عشق صفت شد و روح ذات یا عشق ذات شد و روح صفت، حاصل هر دو یکی شدند. #چون_تابش_جمال_معشوق از اول دل ربانی پدید آمد عشق با روح در گفت و شنید آمد چون یکی بباد نسبت داشت و دیگری به آتش، باد آتش برمیافروخت و آتش مروراً میسوخت، حاصل آتش غالب شد و هوا مغلوب بماند. عشقِ غالب شده چون به پرتو انوارِ معشوق رسید مغلوب شد بدین سبب نتوان دانست که عشق با عاشق ساخته تر از آن بود که با معشوق، زیرا که عشق بر عاشق امیرست اما در قبضۀ اقتدار معشوق اسیر است.


#عین_القضات_همدانی
در آن کوش که شرِ خود از خود کفایت کنی
           که چون شر از تو برخیزد
        همه عالم را دوستِ خود بینی.

  و یقین دان که چون تو شر خود را
            از دیگران واداشتی
          شرّ هیچ‌کس به تو نرسد.


        #عین_القضات_همدانی
    #نامه_ها: نامه‌ی نود و شش

                       
《 هو 》

رزقی که عموم را بوَد دیگر است،

و رزقی که خصوص را بود دیگر است.

رزق عموم رزق معده بود،

و رزق خصوص رزق دل بود.

و رزق خصوصِ خصوص رزق جان بود.

حضرت #عین القضات همدانی
در خبر است:
هرگاه خداوند برای بنده‌ای خیر اراده کند،
او را به عیوب نفس خودش بینا می‌گرداند..

#عین القضات همدانی_ن۹۷
《 هو 》

اینکه عاشق در فراقست و می سوزد همه نشانه دوگانگیست؛

چون که عشق بر او زد و او را از میان برداشت و به معشوق رسید، دیگر دوگانگی در میان نیست، همه وصل است، همه وحدت است.

عشق اوست، معشوق اوست، عاشق اوست.

حضرت #عین القضات همدانی
‌ ‌
عاشقی کبکی یافت
او را به کوهسار برد و در مرغزار خرّم بگذاشت و می گفت :
رفتار او به رفتار یارم مانَد! جفا بُوَد با او جفا کردن!

اما این در بدایت عشق بُوَد
که محبوب را شبیهی طلب می کند
و این از نقصان است!

والله که اگر عاشق را شعور بُوَد بر آنکه کسی به معشوق او مانَد و یا در حسن با او مساوات دارد در عشق نا تمام بود
در طلب سوخته نبود خام بود


#عین القضات همدانی


در آن کوش که شرِ خود از خود کفایت کنی
که چون شر از تو برخیزد
همه عالم
را وستِ خود بینی.

و یقین دان که چون تو شر خود را
از دیگران واداشتی
شرّ هیچ‌کس به تو نر
سد.




#عین_القضات_همدانی
#نامه_ها: نامه‌ی نود و شش