معرفی عارفان
944 subscribers
31.6K photos
11.5K videos
3.14K files
2.6K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
.
          چو خورشید تابان میان هوا
           نشسته بر او شاه فرمانروا

        جهان انجمن شد بر آن تخت او
         شگفتی فرومانده از بخت او

         به جمشید بر گوهر افشاندند
        مر آن روز را روز نو خواندند

            سر سال نو هرمز فرودین
          بر آسوده از رنج روی زمین

            بزرگان به شادی بیاراستند
       می و جام و رامشگران خواستند

          چنین جشن فرخ از آن روزگار
        به ما ماند از آن خسروان یادگار

                      #فردوسی
  سال نو بر همه رهروان مکتب کمال و  
       عشق و مهربانی خجسته باد
        هر آن‌کس که با تو نجوید به جنگ
          پریشان مکن روزْ  تاریک و تنگ

           به هر جایگه یارِ درویش باش
           همه راد با مردمِ خویش باش

         ببین نیکْ تا دوست‌دارِ تو کیست
         خردمند و اندُه‌گسارِ تو کیست

        به بخشش بیارای و فردا مگوی
         که فردا مگر تنگی آرد به روی

                     #فردوسی
اگر دادگر باشی و پاک‌ْدین
         ز هر کس نیابی جز از آفرین

        و گر بدنِهان باشی و بدکُنش
          ز چرخِ بلند آیدت سرزنش

           جهاندار اگر دادگر باشدی
         ز فرمان او کی گذر باشدی

         کنون گر شدی آگه از روزْگار
          روان و خرد بادت آموزْگار

                    #فردوسی
اگر دادگر باشی و پاک‌ْدین
ز هر کس نیابی جز از آفرین

و گر بدنِهان باشی و بدکُنش
ز چرخِ بلند آیدت سرزنش

جهاندار اگر دادگر باشدی
ز فرمان او کی گذر باشدی

کنون گر شدی آگه از روزْگار
روان و خرد بادت آموزْگار

#فردوسی
همان زیردستی که فرمانِ شاه
به رنج و به کوشش ندارد نگاه

بوَد زندگانی‌ش با درد و رنج
نگردد کهن در سَرای سِپنج

اگر مهتری یابد و بهتری
نیابد به زُفتی و گُندآوری

دلِ زیردستانِ ما شاد باد
هم از دادِ ما گیتی آباد باد
#فردوسی

امیدم که:
همه نیکوی باد کردار ما
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
معلم و شاهنامه


چو از دفتر این داستان‌ها بسی
همی خواند خواننده بر هر کسی
جهان دل نهاده بدین داستان
همان بخردان نیز و هم راستان
#فردوسی
معرفی عارفان
داستان رستم و سهراب #آگاهی_یافتن_مادر_سهراب_از_کشته_شدن_پسرش فردوسی « شاهنامه » « سهراب » بخش ۲۵ ( #قسمت_پنجم ) ۴۸ بیاورد خفتان و درع و کمان ، همان ،،، نیزه و تیغ و گُرزِ گران ، ۴۹ بسی ، بر همی زد ،،، گِران‌گُرز را ، همی یاد کرد ، آن بَر و بُرز را…
داستان رستم و سهراب
#آگاهی_یافتن_مادر_سهراب_از_کشته_شدن_پسرش
فردوسی « شاهنامه » « سهراب »
بخش ۲۵
( #قسمت_ششم )




۵۹

به روز و به شب ، مویه کرد و گریست ،

پس از مرگِ سهراب ،،، سالی بزیست ،

۶۰

سرانجام ، هم ،،، در غمِ او بمُرد ،

روانش بشد سویِ سهرابِ گُرد ،

۶۱

چنین گفت بهرامِ نیکوسُخُن ،

که با مُردگان ، آشنایی مکن ،

۶۲

نه ایدر ، همی ماند خواهی دراز ،

بسیچیده باش و ، درنگی مساز ،

۶۳

چنین است رسمِ سرای کُهُن ،

سرش ، هیچ پیدا نبینی ز بُن ،

۶۴

به تو داد یک روز نوبت ،،، پدر ،

سزد ، گر ترا نوبت آید بسر ،

۶۵

چنین است و ، رازش نیامد پدید ،

نیابی به خیره ،،، چه جویی کلید؟ ،

۶۶

درِ بسته را ، کس نداند گشاد ،

بِدان رنج ،،، عمرِ تو ، گردد به‌باد ،

۶۷

دل اندر سرایِ سپنجی ، مبند ،

سپنجی ،،، نباشد بسی سودمند ،

۶۸

بدین داستان ، من سخن ساختم ،

دگر ، بر سیاوش بپرداختم ،

۶۹

یکی داستان است ، پُر آبِ چشم ،

دلِ نازک ، از رستم آید به‌خشم ،



#پایان_بخش ۲۵

#پایان_داستان_رستم_و_سهراب




« داستان سیاوش - آغازِ داستان »

بخش ۲۴ : « وز آنجایگه ، شاه لشکر بِراند »
این داستان را با تشویق دوستان به پایان بردیم اگر در نحوه‌ی ارائه‌ی داستان #حکیم_فردوسی نقص و نارسایی داشتیم از #فردوسی بزرگ و دوستان امید بخشایش داریم
🙏🌸🙏🌸🙏🌸
.
        هرآنگه کَت آید به بد دسترَس
      ز یزدان بترس و مکُن بَد به کس

      که تاج و کمر چون تو بیند بسی
       نخواهد شدن رام با هر کسی

        یَکی پُر ز دانش یَکی بی‌خرَد
        خرَد را سرِ دیو کی درخورد

                 #فردوسی

        و در این روز آرزومندم که:

         همیشه خرَد پاسْبان تو باد
        همهْ نیکی اندر گمان تو باد
"به بهانه‌ی 25 اردیبهشت، روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم #فردوسی "

#شهنامه_چه_میگفت

این دفتر دانایی، این طرفه ره‌آورد،
الهام خدایی‌ست که «فردوسی توسی»
از جان و دل آن را بپذیرفت،
با جان و دل خویش، بیامیخت،
بیاراست، بپرورد؛
*
ده قرن ِ، فزون است که در پهنه‌ی گیتی
میدان شکوهش را،
کس نیست، هماورد!
*
دَه قرن ِ ازین پیش
آیا چه کسی دید که این مَرد
با آتش پنهانش
با طبع خروشانش
سی سال، شب و روز، چه‌ها گفت؟ چه‌ها کرد؟
*
امروز، هنوز از پس ِ ده قرن که این مُلک
در دایره‌ی دوران گشته‌ست،
آیا چه کسی داند سی‌سال در آن عهد
بر این هنری مرد سخنور چه گذشته‌ست؟
*
انگیزه‌اش از گفتن شهنامه چه بوده‌ست؟
سیمای اساطیری ایران کهن را
آن روز، چرا گَرد ز رخسار زدوده‌ست؟
سی‌سال، برای چه، برای که سروده‌ست!
*
می‌دید وطن را، که سراپا همه درد است.
می‌دید که خون در رگ مردُم،
افسرده و سرد است.
آتشکده‌ها خالی خاموش
آزادی در بند
لبخند فراموش
بیگانه نشسته‌ست بر اورنگ
از ریشه دگرگون شده فرهنگ...
می گفت که: -«هنگام نبرد است»
با تیغ سخن روی بدان میدان آورد.
*
سی سال به پیکار، بر آن پیمان، پیمود
جان بر سر ِ پیکارش فرسود و نیاسود
وجدانش بیدار
ایمانش روشن
جان مایه‌ی شعرش همه ایرانی و ایران
طومار نسب‌نامه‌ی گردان و دلیران
نظمی که پی‌افکند،
کاخی که بنا کرد!
*
شهنامه به ایران و به ایرانی می‌گفت:
- یک روز شما در تن‌تان گوهر جان بود!
یک روز شما بر سرتان تاج کیان بود
وان پرچم‌تان رایت مهر و خرد و داد
افراشته بر بام جهان بود!
*
شهنامه به آن مردم خودباخته می‌گفت:
بار دگر آن‌گونه توانمند، توان بود،
*
این دفتر دانایی،
این طرفه ره‌آورد
الهام خدایی
فرمان اهوراست؛
روح وطن ماست که فردوسی توسی
با جان و دل خویش بیامیخت، بیاراست، بپرورد؛
آنگاه چنین نغز و دل‌افروز و دلاویز
در پیش نگاه همه آفاق بگسترد.

- #فریدون_مشیری
معرفی عارفان
#افتخار ایران وایرانی "شاهنامه" اثر "حکیم ابوالقاسم فردوسی" حماسه‌ای منظوم  و دربرگیرندهٔ نزدیک به ۶۰٬۰۰۰۰ بیت و یکی از بزرگ‌ترین و برجسته‌ترین سروده‌های حماسه‌ای جهان است.... که سرایش و ویرایش آن گنجینه، دست‌آورد دست کم سی سال رنج و تلاش خستگی‌ناپذیر…
#آیا_می_دانستید 💡

در واقع فردوسی سومین نفری بوده است که تصمیم می گیرد، تاریخ پیشینیان ما را به نظم بنگارد. پیش از فردوسی در ابتدا #مسعودی_مروزی و بعد از او شاعر جوانمرگ #دقیقی منظومه های نگاشته بودند. از کتاب مروزی به جزو سه بیت چیزی باقی نمانده است و #دقيقی هم پیش از مرگش تنها توانسته بود در حدود هزار بیت را بسراید. در ابتدا فردوسی نمی خواست اشعاری را که دقیقی سروده بود در کتابش بیاورد، اما بنا به گفته خودش، شبی در خواب دقیقی را می بیند که او را از این کار برحذر می دارد و از فردوسی می خواهد که هزار بیت او را در کتابش بیاورد.

بدین نامه هرچند بشتافتی
کنون هرچه جستی همه یافتی
ازین باره من پیش گفتم سخن
اگر باز یابی بخیلی مکن
زگشتاپ و ارجاسپ بیتی هزار
به گفتم سر آمد مرا روزگار

بخش سروده شده توسط دقیقی #گشتاسب_نامه نام دارد و به لطف ذکر آن در شاهنامه تمام هزار بیت آن بدون تغییر به ما رسیده است، در واقع اگر #فردوسی آنرا در کتابش ذکر نمی کرد، چه بسا اشعار دقیقی هم به سرنوشت مسعود مروزی دچار می شدند و از آنها بیش از چند بیت به جا نمی ماند. با وجود تفاوت ها میان دو منظومه، اما هم دقیقی و هم فردوسی سعی کرده‌اند، کمترین لغات عربی را در اشعار خود بگنجانند، در هزار بیت دقیقی تنها 50 لغت عربی یافت می شود و در پنجاه هزار بیت فردوسی تنها 865 لغت، این بدان معناست که هر دو شاعر قصداحیای مجدد زبان و فرهنگ فارسی را داشتند که در نهایت فردوسی به این مهم نائل آمد.
چُنین بَرده گشتیم بر خواسته
دل آراسته شد روان کاسته

چو دل برنِهی بر سَرای کهن
کند راز و بر تو بپوشد سخن

سوی آز منگر که او دشمن‌ست
دلش بَرده‌ی جانِ آهَرمَن‌ست

بپوی و بپوش و بناز و بخَور
تو را بهره این‌ست ازین رهگذر

#فردوسی

امیدوارم در این لحظه و این روز
که جاوید بادی و پیروز و شاد
سرت سبز باد و دلت پر ز داد

۲۵اردیبهشت بزرگداشت فردوسی
و پاسداشت زبان فارسی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بزرگداشت #فردوسی
#انیمیشن
موسیقی: #کریستف_رضاعی
آواز: #شهرام_ناظری
تدوین: تحریریۀ نشر نو

هنر در جهان از من آمد پدید
چو من نامور، تخت شاهی ندید

جهان را بخوبی من آراستم
چنان گشت گیتی که من خواستم

خور و خواب و آرامتان از من است
همه پوشش و کامتان از من است

بزرگی و دیهیم و شاهی مراست
که گوید که جز من کسی پادشاست؟

گرایدون که دانید من کردم این
مرا خواند باید جهان‌آفرین

شاهنامه
حکیم ابوالقاسم فردوسی

۲۵ ارديبهشت‌ماه
روز بزرگداشت «حكيم ابوالقاسم #فردوسی» شاعر و سخن‌سرای ایرانی و سرایندهٔ شاهنامه گرامی باد....

فردوسی بزرگ‏ترين حماسه‌سرای ايران
و يكی از حماسه‌سرايان بزرگ جهان است


چو ضحاک شد بر جهان شهریار
بر او سالیان انجمن شد هزار
سراسر زمانه بدو گشت باز
برآمد بر این روزگار دراز
نهان گشت کردار فرزانگان
پراگنده شد کام دیوانگان
هنر خوار شد جادویی ارجمند
نهان راستی آشکارا گزند
شده بر بدی دست دیوان دراز
به نیکی نرفتی سخن جز به راز

#فردوسی
#بزرگداشت

۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت «حکیم ابوالقاسم فردوسی»، بزرگ‏ترین حماسه‌سرای ایران و یکی از حماسه‌سرایان بزرگ جهان است. براساس گفته‌های تاریخی؛ ۲۵ اردیبهشت روزی است که فردوسی سرودن شاهنامه را بعد از ۳۰ سال به پایان رساند و به همین علت امروز روز بزرگداشت فردوسی و پاسداشت زبان فارسی نام گرفته است
بپرسید: «تا جاودان دوست کیست؟
ز دردِ جدایی که خواهد گریست؟»

چنین داد پاسخ که: «کردارِ نیک
نخواهد جدا بودن از یارِ نیک»

«چه مانَد بدو گفت: جاوید چیز
که آن چیز کمّی نگیرد به نیز؟»

چنین داد پاسخ که: «انبازِ مرد
نه کاهد نه سوزد نه ترسد ز درد»

چنین گفت: «کین جان‌ِ دانا بُوَد
که بر آرزوها توانا بُوَد»

امید که:
همیشه بزی شاد و برترمنش
ز تو دور بادا بدِ بدکنش

#فردوسی


۲۵ اردیبهشت،روز بزرگداشت #فردوسی
این یگانه‌ی سپهر خردپیشگی
پراکننده‌ی آیین میهن‌دوستی و مهروَرزی
و پاسدار سرفرازی و بالندگی زبان پارسی، گرامی باد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
مباز و
مناز و
متاز و
مرنج

#فردوسی

روزتون دلنشین
تقدیم به مازندرانی‌ها :
👇👇👇👇👇



از دیرباز ، مازندران را جفت بهشت می‌خوانده‌اند به شهادت #فردوسی_بزرگ که در شاهنامه از زمانی که تاریخ مدونی از آن زمان در دست نیست و بعضی اینها را افسانه تلقی می‌کنند .

همی گفت : خُرّم زیاد ، آنک گفت ،

که مازندران را ، بهشت‌است جفت ،


* خُرّم زیاد = خُرّم زندگی کند ، شاد زندگی کند


همه شهر ، گویی مگر بتکده‌ست ،

ز دیبایِ چین ، بر گُل آذین زده‌ست ،


بتانِ بهشتند ، گویی دُرُست ،

به گلنارشان ، روی رضوان بشُست ،


در جایی دیگر چنین می‌فرماید :👇👇👇


ببربط ، چو بایست ، برساخت رود ،

برآورد ، مازندرانی‌سرود ،


که مازندران ، شهرِ ما ، یاد باد ،

همیشه ، بَر و بومش ، آباد باد ،


که در بوستانش ، همیشه گُلست ،

به‌کوه اندرون ، لاله و سنبلست ،


هوا ، خوش‌گوار و ، زمین ، پُرنگار ،

نه گرم و نه سرد و ، همیشه ، بهار ،


نوازنده بلبل ، به‌باغ اندرون ،

گرازنده آهو ، به‌راغ اندرون ،


همیشه ، نیاساید از جُست و جوی ،

همه ساله ، هر جای ، رنگست و بوی ،


گلابست گویی ، به‌جویَش روان ،

همی شاد گردد ز بویَش ، روان ،

👆👆👆
* روان در مصرع اوّل بمعنی جاری و در مصرع دوم بمعنی جان می‌باشد


دی و بهمن و آذر و فَروَدین ،

همیشه ، پُر از لاله بینی زمین ،


همه ساله ، خندان لبِ جویبار ،

به هر جای ، بازِ شکاری ، به کار ،


کسی کاندران بومِ آباد ، نیست ،

به‌کام ، از دل و جانِ خود ، شاد نیست ،


#شاهنامه_حکیم_بزرگ_طوس

#فردوسی_نامدار
ندانسته در کار تندی مکن
بیَندیش و بنگر ز سر تا به بُن

پژوهش نمای و بترس از کمین
سخن هر چه باشد به ژرفی ببین

#فردوسی
چندبیتی از شعر دکتر شفیعی در ستایش حکیم توس

بزرگا! جاود‌ان مرد‌ا! هُشيواري و د‌انايي
نه د‌يروزي، كه امروزي، نه امروزي، كه فرد‌ايي

همه د‌يروز ما از تو،‌ همه امروز ما با تو
همه فرد‌اي ما د‌ر تو، كه بالايي و والايي

چو زينجا بنگرم زان سوي دَه قرنت همي بينم
كه مي‌گويي و مي‌رويي و مي‌بالي و مي‌آيي

به گِرد‌ت شاعران انبوه و هر يك قلّه‌اي بشكوه
تو اما د‌ر ميان گويي د‌ماوند‌ي كه تنهايي:

سراند‌ر ابر اسطوره، به ژرفا ژرف اند‌يشه
به زيرِ پرتوِ خورشيد‌ِ د‌انايي چه زيبايي!

هزاران ماه و كوكب از مد‌ار جان تو تابان
كه د‌ر منظومة ايران، تو خورشيد‌ي و يكتايي

ستايش‌ها ز مستي و جنون از شاعران خواند‌م
خرد‌ و اند‌يشه را زيبد‌ كه مرد‌ي چون تو بستايي

سخن‌ها را، همه، زيبايي‌ لفظ است د‌ر معني
تو را زيبد‌ كه معني را به لفظ خود‌ بيارايي

#فردوسی
#شفیعی_کدکنی