معرفی عارفان
919 subscribers
31.3K photos
11.4K videos
3.13K files
2.57K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
مائیم که پوستین بگازر دادیم
وز دادن پوستین بگازر شادیم

در بحر غمی که ساحل و قعرش نیست
نظاره‌گر آمدیم و پست افتادیم

#مولانای_جان
با دوست ما نشسته
که ای دوست
دوست کو ؟

کو کو همی زنیم
ز مستی به کوی
دوست ...

#مولانای_جان
باز گردد عاقبت این در بلی
رو نماید یار سیمین بر بلی

ساقی ما یاد این مستان کند
بار دیگر با می و ساغر بلی

نوبهار حسن آید سوی باغ
بشکفد آن شاخه‌های تر بلی

طاق‌های سبز چون بندد چمن
جفت گردد ورد و نیلوفر بلی

دامن پرخاک و خاشاک زمین
پر شود از مشک و از عنبر بلی

آن بر سیمین و این روی چو زر
اندرآمیزند سیم و زر بلی

این سر مخمور اندیشه پرست
مست گردد زان می احمر بلی

این دو چشم اشکبار نوحه گر
روشنی یابد از آن منظر بلی

گوش‌ها که حلقه در گوش وی است
حلقه‌ها یابند از آن زرگر بلی

شاهد
جان چون شهادت عرضه کرد
یابد ایمان این دل کافر بلی

چون براق عشق از گردون رسید
وارهد عیسی
جان زین خر بلی

جمله خلق جهان در یک کس است
او بود از صد جهان بهتر بلی

من خمش کردم ولیکن در دلم
تا ابد روید نی و شکر بلی


#مولانای جان
سخنم مست
و دلم مست
و خیالات تو مست


همه بر همدگر افتاده
و در هم نگران


#مولانای_جان
جان از سفر دراز آمد
بر خاک در تو بازآمد

در نقد وجود هر چه زر بود
از گنج عدم به گاز آمد

#مولانای_جان
بی مهر تو هر که آسمان رفت
درهای فلک فرازآمد

بی آبی خویش جمله دیدند
هرک از تو نه سرفراز آمد

#مولانای_جان
کسی که عاشق آن رونق چمن باشد
عجب مدار که در بی‌دلی چو من باشد

حدیث صبر مگویید صبر را ره نیست
در آن دلی که بدان یار ممتحن باشد

چو عشق سلسله خویش را بجنباند
جنون عقل فلاطون و بوالحسن باشد

به جان عشق که جانی ز عشق جان نبرد
وگر درونه صد برج و صد بدن باشد

اگر چو شیر شوی عشق شیرگیر قویست
وگر چه پیل شوی عشق کرکدن باشد

وگر به قعر چهی درروی برای گریز
چو دلو گردن از او بسته رسن باشد

وگر چو موی شوی موی می‌شکافد عشق
وگر کباب شوی عشق باب زن باشد

امان عالم عشقست و معدلت هم از اوست
وگر چه راه زن عقل مرد و زن باشد

خموش کن که سخن را وطن دمشق دلست
مگو غریب ورا کش چنین وطن باشد

#مولانای_جان
کسی که عاشق آن رونق چمن باشد
عجب مدار که در بی‌دلی چو من باشد

حدیث صبر مگویید صبر را ره نیست
در آن دلی که بدان یار ممتحن باشد

چو عشق سلسله خویش را بجنباند
جنون عقل فلاطون و بوالحسن باشد

به جان عشق که جانی ز عشق جان نبرد
وگر درونه صد برج و صد بدن باشد

اگر چو شیر شوی عشق شیرگیر قویست
وگر چه پیل شوی عشق کرکدن باشد

وگر به قعر چهی درروی برای گریز
چو دلو گردن از او بسته رسن باشد

وگر چو موی شوی موی می‌شکافد عشق
وگر کباب شوی عشق باب زن باشد

امان عالم عشقست و معدلت هم از اوست
وگر چه راه زن عقل مرد و زن باشد

خموش کن که سخن را وطن دمشق دلست
مگو غریب ورا کش چنین وطن باشد

#مولانای_جان
کعبه چو از سنگ پرستان پرست
روی به ما آر که قبله خداست



#مولانای_جان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دلا گر طالب مایی
برآ بر چرخ خضرایی

چنان قصری ست حِصن من
که امن الامنین دارم....

#مولانای جان
خیز که امروز جهان آن ماست
جان و جهان ساقی و مهمان ماست

در دل و در دیده دیو و پری
دبدبه فر سلیمان ماست

#مولانای_جان
رستم دستان و هزاران چو او
بنده و بازیچه دستان ماست

بس نبود مصر مرا این شرف
این که شهش یوسف کنعان ماست

#مولانای_جان
خیز که فرمان ده جان و جهان
از کرم امروز به فرمان ماست

زهره و مه دف زن شادی ماست
بلبل جان مست گلستان ماست

#مولانای_جان
هر که بر شمع خدا آرد پف او
شمع کی میرد بسوزد پوز او

چون تو خفاشان بسی بینند خواب
کین جهان ماند یتیم از آفتاب

#مولانای_جان
موجهای تیز دریاهای روح
هست صد چندان که بد طوفان نوح

لیک اندر چشم کنعان موی رست
نوح و کشتی را بهشت و کوه جست

#مولانای_جان
جان رفت که بی‌تو کار سازد
سوزید و نه کارساز آمد

اندر سفرش بشد حقیقت
کو بی‌تو همه مجاز آمد


#مولانای_جان
سر را ز دریچه‌ای برون کن
تا بیند کان طراز آمد

تا نعره عاشقان برآید
کان قبله هر نماز آمد

#مولانای_جان
از سلسله نیاز رستید
کان بند هزار ناز آمد

ترک خر کالبد بگویید
کان شاه براق تاز آمد


#مولانای_جان
ای فصل باباران ما برریز بر یاران ما
چون اشک غمخواران ما در هجر دلداران ما




#مولانای_جان
هر لحظه وحی آسمان آید به سر جان‌ها
کاخر چو دردی بر زمین تا چند می‌باشی برآ



#مولانای_جان