شعر و غزل
359 subscribers
45.6K photos
5.59K videos
34 files
654 links
آشنایی جوانان با اشعار و فرهنگ ایران زمین


ارسال انتقاد و پیشنهاد👇

o

ارتباط

@king8272
مرسی از حضور همه ی دوستان عزیزم ⚘
Download Telegram
نگذار
دوستت دارم هایت
میانِ دلت خاک بخورد ..
در مکتب ِ عشق ،
فریاد دلنشین است
و سکوت گوش خراش ...
دوستت دارم هایت را فریاد بزن ...
که در صفحه های تقویم
روزی به نام
" مبادا "
وجود ندارد ...


#مجید رفیع زاد
به اندازه‌یِ تَك‌ تَكِ جُمَلاتِ
"عاشِقـــانِه‌ای" کِ در "جَهــــان"
ثَبت شُده...
«دوستَـ♡ـت دارَم»..!

❤️
روے پیشانے بختم خط به خط چین دیده ام
بسڪه خود را در دل آیینه غمگین دیده ام

مو سپیدم مو سپیدم موسپیدم مو سپید
گرگ باران دیده هستم، برف سنگین دیده ام

آه یک چشمم زلیخا آن یڪے یعقوب شد
حال یوسف را ببینم با ڪدامین دیده ام؟

آشنا هستے به چشمم صبر ڪن، قدرے بخند
یادم آمد، من تورا روز نخستین دیده ام

بیستون دیشب به چشمم جاده اے هموار بود
ابن سیرین را خبر ڪن، خواب شیرین دیده ام



🧚‍♀♥️⁩𝓼𝓱𝓮𝓹 𝓪𝓼𝓱𝓮𝓰𝓱𝓪𝓷‌♥️🧚‍♀
مستِ یک دلبر شدم دیوانه گشتم عاقبت
گردِ شمعش سوختم پروانه گشتم عاقبت

رفتم از دستش بگیرم تا گرفتم پر کشید
آشنـا گفتـم شوم بیگـانـه گشتم عاقبت

در خیـال آن شبی بـودم مـرا مهمان کنـد
غـافل ازخود بودم و بی خانه گشتم عاقبت

در پی ات آواره شـد دل نامسلمانی نکـن
بُگذر از مـن، پیرِ آن فـرزانه گشتـم عاقبت

نازنین میبندم این دفتر گذشت ان فصل ما
با نسیمی می روم افسـانه گشتم عـاقبت

#شهریار


🧚‍♀♥️⁩𝓼𝓱𝓮𝓹 𝓪𝓼𝓱𝓮𝓰𝓱𝓪𝓷‌♥️🧚‍♀
"تکیه بر قایق تو تا ته طوفان رفتم"
غرق عشقت شدم و بی سر و سامان رفتم

چشم های تو که فانوس شب تارم بود،
بسته شد روی نگاه من و بی جان رفتم

باد حتی گره روسریم را نگشود!
غم تنهایی و.... ار دست چه آسان رفتم

رکعتی عشق نخواندی و دلم را بردی
پا برهنه به در خانه ی شیطان رفتم

گریه ی پنجره ها را چه کسی باور کرد؟
تا کجا ساده دلی! زار و پشیمان رفتم


🧚‍♀♥️⁩𝓼𝓱𝓮𝓹 𝓪𝓼𝓱𝓮𝓰𝓱𝓪𝓷‌♥️🧚‍♀
‏بر بالشی از خاطره بگذار سرت را
باشد که فراموش کنی دور و برت را

سرچشمه ی معصوم ترین رود جهانی
ای کاش خدا پاک کند چشم ترت را

تو آن سر دنیایی و من این سر دنیا
با این همه از یاد مبر همسفرت را

گنجشک من!آهسته به پرواز بیندیش
تا باد پریشان نکند بال و پرت را

من ماهی دلتنگ و تو ماه لب دریا
می بوسم از این فاصله قرص قمرت را......



🧚‍♀♥️⁩𝓼𝓱𝓮𝓹 𝓪𝓼𝓱𝓮𝓰𝓱𝓪𝓷‌♥️🧚‍♀
شیداتر از این شدن چگونه؟
رسواتر از این شدن چگونه؟
 
بیهوده به سرمه چشم داری
زیباتر از این شدم چگونه؟

#فاضل_نظری


🧚‍♀♥️⁩𝓼𝓱𝓮𝓹 𝓪𝓼𝓱𝓮𝓰𝓱𝓪𝓷‌♥️🧚‍♀
‌‌‌‌چشم وا کردم و دیدم که وجودم "تو شدی"
دفتر پر غزل خاطره هایم "تو شدی"

درسرم نیست بجز حال و هوای تو و عشق
شادم از اینکه همه حال و هوایم"تو شدی"

درد من دوری از توست،بغل وا کن تا
که بگویم به همه قرص و دوایم"تو شدی"

دورم از دین خودم....قبله ی من گم شده و
معبد و قبله ی من....ذکر دعایم "تو شدی"



🧚‍♀♥️⁩𝓼𝓱𝓮𝓹 𝓪𝓼𝓱𝓮𝓰𝓱𝓪𝓷‌♥️🧚‍♀
عهد و پیمانِ تو با ما و وفا با دگران
ساده دل ،من، که قسمهای تو باور کردم

به خدا کافر اگر بود، به رحم آمده بود
زان همه ناله که من، پیش تو کافر کردم

در ودیوار به حال دل من ،زار گریست
هر کجا ناله ی ناکامی خود، سر کردم

در غمت داغ پدر دیدم وچون دُرِّ یتیم،
اشکریزان ،هوس دامن مادر کردم

ای بسا شب ،به امیدی که زنی حلقه به در
دیده را حلقه صفت، دوخته بر در کردم...

#شهریار
جذبهٔ شوق اگر از جانب کنعان نرسد
بوی پیراهن یوسف به گریبان نرسد

در مقامی که ضعیفان کمر کین بندند
آه اگر مور به فریاد سلیمان نرسد!

تو و چشمی که ز دلها گذرد مژگانش
من و دزدیده نگاهی که به مژگان نرسد

هر که از دامن او دست مرا کوته کرد
دارم امید که دستش به گریبان نرسد!

شعلهٔ شوق من از پا ننشیند صائب
تا دل تشنه به آن چاه زنخدان نرسد

#صائب_تبریزی


🧚‍♀♥️⁩𝓼𝓱𝓮𝓹 𝓪𝓼𝓱𝓮𝓰𝓱𝓪𝓷‌♥️🧚‍♀
.

جانِ دل....!
باور ڪـن
من هم دوست دارم ،
جمعه ها آرام تر نفس بڪـشم...
چا‌ے زعفران دم ڪنم..با چند دانه هِل...
و با خيالي آسوده...
تڪيه ڪـنم به ديوارِ خيالت...!!
فڪر ڪنم ، فڪر ڪنم ، فڪر ڪنم ...
و لا به لاے درياےِ دلتنڪَـی‌هايم ، ناڪَهان بيايي و بڪَویی ،
هفته بدونِ منِ سختي بود جانم...
"جمعه‌مان" بخير ....!

#سيد_طه_صداقت
࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
.

بوسه می‌زنم
به چشم خورشید....
تا صبح‌ بخیرهایت را براے جهان طلوع ڪند
من از پرتو نڪَاه تو دریافتم
بدون نڪَاهت صبح نخواهد شد ...!!

#لیلاصابرےمنش

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
.

؏شـق يعنى...
شب‌‌نشينى پيش ماه
پر زدن تا اوج چشمان سياه....
؏شـق يعنى ظلمت ڪَيسوے يار
بوسه و آغوش و
نازِ ڪَاه ڪَاه....!!

#مهدى_غلاميان
࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
.

تو می آیی....
و آمدنت
پایانِ همه دلهره‌ها
ترس‌ها و دلشوره هاست...
تو می‌آیی و اين اتفاق ، پایانِ تمامِ دلتنڪَی‌هاییست ڪه هر شب مرا تا مرزِ ديوانڪَی خواهد برد...
#تـღـو می‌آیی...
و اين بهترین پاداش
تمامِ سالهاے صبورے است...!!

#معصومه_محمدزاده
࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
.

سر بی پناهِ پیرے
به ڪنار ڪَیر و بڪَذر...
ڪـه به غیر مرڪَـ
دیڪَـر نڪَشایدت ڪنارے..!!

به غروب این بیابان
بنشین غریب و تنها...
بنڪَر وفاے یاران
ڪه رها ڪـنند یارے...!!

#هوشنگ_ابتهاج
࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
‏الان باید دست میکشیدی رو تنم

‏بیدار میشدم

میگفتم جانم چی شده ؟!!!💖

‏با چشای خمار پر نیازت نگام میکردی

و لباتو میذاشتی رو لبام

میگفتی
من میخوام

من از اونا میخوام...**


🖤
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💞به كسي كينه نگيريد!
💞دل بي كينه قشنگ است!
💞به همه مهر بورزيد
💞به خدا مهر قشنگ است!
💞دست هر رهگذري را بفشاريد به گرمي
💞بوسه هم حس قشنگي است!
💞بوسه بر دست پدر
💞بوسه بر گونه مادر
💞لحظه حادثه بوسه قشنگ است!
💞بفشاريد به آغوش عزيزان
💞پدر و مادر و فرزند
💞به خدا گرمي آغوش قشنگ است!
💞نزنيد سنگ به گنجشك
💞پر گنجشك قشنگ است!
💞پر پروانه ببوسيد!
💞پر پروانه قشنگ است
💞نسترن را بشناسيد
💞ياس را لمس كنيد!
💞به خدا لاله قشنگ است
💞همه جا مست بخنديد!
💞همه جا عشق بورزيد
💞سينه با عشق قشنگ است!
💞بشناسيد خدا را...
💞هر کجا یاد خدا هست
💞سقف آن خانه قشنگ است



‌‌‌‌‎
‍ چه غريب ماندي اي دل ! نه غمي, نه غمگساري
نه به انتظار ياري, نه ز يار انتظاري

غم اگر به كوه گويم بگريزد و بريزد
كه دگر بدين گراني نتوان كشيد باري

چه چراغ چشم دارد دلم از شبان و روزان
كه به هفت آسمانش نه ستاره‌اي است باري

دل من ! چه حيف بودي كه چنين زكار ماندي
چه هنر به كار بندم كه نماند وقت كاري

نرسيد آن كه ماهي به تو پرتوي رساند
دل آبگينه بشكن كه نماند جز غباري

همه عمر چشم بودم كه مگر گلي بخندد
دگر اي اميد خون شو كه فرو خليد خاري

سحرم كشيده خنجر كه: چرا شبت نكشته‌ست
تو بكش كه تا نيفتد دگرم به شب گذاري

به سرشك همچو باران ز برت چه برخورم من؟
كه چو سنگ تيره ماندي همه عمر بر مزاري

چو به زندگان نبخشي تو گناه زندگاني
بگذار تا بميرد به بر تو زنده واري

نه چنان شكست پشتم كه دوباره سر برآرم
منم آن درخت پيري كه نداشت برگ و باري

سر بى پناه پيري به كنار گير و بگذر
كه به غير مرگ ديگر نگشايدت كناري

به غروب اين بيابان بنشين غريب و تنها
بنگر وفاي ياران كه رها كنند ياري...

هوشنگ_ابتهاج
مـرا بـه خلسه مـی‌بـرد ، حضور ناگهانیت
سیر نمی شود دلم ، ز شوق شعر خوانیت

تو مـنـتهـای عشقی و ، دوای درد عاشقی
بـگـو بـه مـن عزیز دل ، از آن غم نهانیت

ز نـالـه‌هـای من مپرس ، و از گلایه‌ام نگو
جـوانـیـم عـلیـل شد ، بـه پـای زنـدگانیت

تـو آفـتـاب مـهـری و ، منم سیاهی شب و
جـوانـه زد دلـم از آن ، فـروغ مـهـربـانیت

چـه مست میکند مرا شراب ناب‌عشق تو
چـو مـی‌چـکـد ز جـام آن لـبـان ارغوانیت

نهان مشو زدیده‌ام‌بگوکه‌خانه‌ات کجاست
نـشـان بـده نـگـار مـن ، نشانی از نشانیت
مرادیوانه کردے،تا گشودے چشم شهلا را
به قدرے عاشقت گشتم چومجنونی که لیلارا

جهان اَرزانیِ مردم ،نمی اَرزد به یڪ اَرزن
نمیخواهم ببینم بی توحتی صبح فردا را

شده درسینه زندانی دلم مانندیڪ ماهی
که دوراز تو نمیگیرد سراغِ موج دریا را

توبااعجازچشمانت به من حسِ جوانی دِه
چنان یوسف شفاداد اودوچشمانِ زلیخا را

براےِ باتو بودن ها، نهادم روے دنیا پا
بیا بشڪن غرورم راچو ابراهیم بُت ها را

#مهنازنجفی
‌‌❀✦•┈❁🌸🍃❁┈•✦‌❀