شعر و غزل
353 subscribers
45.4K photos
5.54K videos
34 files
654 links
آشنایی جوانان با اشعار و فرهنگ ایران زمین


ارسال انتقاد و پیشنهاد👇

o

ارتباط

@king8272
مرسی از حضور همه ی دوستان عزیزم ⚘
Download Telegram
مه من هنوز عشقت دل من فکار دارد
تو یکی بپرس از این غم که به من چه کار دارد

نه بلای جان عاشق شب هجرتست تنها
که وصال هم بلای شب انتظار دارد

تو که از می جوانی همه سرخوشی چه دانی
که شراب ناامیدی چقدر خمار دارد

نه به خود گرفته خسرو پی آهوان ار من
که کمند زلف شیرین هوس شکار دارد

مژه سوزن رفو کن نخ او ز تار مو کن
که هنوز وصله دل دو سه بخیه کار دارد

دل چون شکسته سازم ز گذشته های شیرین
چه ترانه های محزون که به یادگار دارد

غم روزگار گو رو پی کار خود که ما را
غم یار بی خیال غم روزگار دارد

گل آرزوی من بین که خزان جاودانیست
چه غم از خزان آن گل که ز پی بهار دارد

دل چون تنور خواهد سخنان پخته لیکن
نه همه تنور سوز دل شهریار دارد....

#شهریار

@sheroghazal124
ای شاخ گل ،که در پی گلچین دوانی ام
این نیست مُزد رنج من و ،باغبانی ام

پروردمت به ناز، که بنشینمت به پای
ای گل چرا، به خاک سیه می نشانی ام

دریاب دست من ،که به پیری رسی جوان
آخِر به پیش پای توگم شد، جوانی ام

با صد هزار زخمِ زبان، زنده ام هنوز
گردون گمان نداشت ،به این سخت جانی ام...

#شهریار

@sheroghazal124
یادم نکرد و شاد حریفی که یاد از او
یادش بخیر گرچه دلم نیست شاد از او

با حق صحبت من و عهد قدیم خویش
یادم نکرد یار قدیمی که یاد از او

دلشاد باد آن که دلم شاد از اونگشت
وان گل که یاد من نکند یاد باد از او

حال دلم حواله به دیوان خواجه باد
یار آن زمان که خواسته فال مراد از او

من با روان خواجه از او شکوه میکنم
تا داد من مگر بستد اوستاد از او

آن برق آه ماست که پرتو کنند وام
روشنگران کوکبه بامداد از او

یاد آن زمان که گر بدو ابرو زدیی گره
از کار بسته هم گرهی میگشاد از او

شرم از کمند طره او داشت شهریار
روزی که سر به کوه و بیابان نهاد از او


#شهریار

@sheroghazal124
یادم نکرد و شاد حریفی که یاد از او
یادش بخیر گرچه دلم نیست شاد از او

با حق صحبت من و عهد قدیم خویش
یادم نکرد یار قدیمی که یاد از او

دلشاد باد آن که دلم شاد از اونگشت
وان گل که یاد من نکند یاد باد از او

حال دلم حواله به دیوان خواجه باد
یار آن زمان که خواسته فال مراد از او

من با روان خواجه از او شکوه میکنم
تا داد من مگر بستد اوستاد از او

آن برق آه ماست که پرتو کنند وام
روشنگران کوکبه بامداد از او

یاد آن زمان که گر بدو ابرو زدیی گره
از کار بسته هم گرهی میگشاد از او

شرم از کمند طره او داشت شهریار
روزی که سر به کوه و بیابان نهاد از او


#شهریار


@sheroghazal124
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادندکه مدهوش شدی؟

تو که آتشکده عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر و خاموش شدی؟

تو به صد نغمه ٬ زبان بودی و دلها همه گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی ؟

خلق را گرچه وفا نیست ولیکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی ...!

#شهریار

@sheroghazal124
مه من هنوز عشقت دل من فکار دارد
تو یکی بپرس از این غم که به من چه کار دارد

نه بلای جان عاشق شب هجرتست تنها
که وصال هم بلای شب انتظار دارد

تو که از می جوانی همه سرخوشی چه دانی
که شراب ناامیدی چقدر خمار دارد

نه به خود گرفته خسرو پی آهوان ار من
که کمند زلف شیرین هوس شکار دارد

مژه سوزن رفو کن نخ او ز تار مو کن
که هنوز وصله دل دو سه بخیه کار دارد

دل چون شکسته سازم ز گذشته های شیرین
چه ترانه های محزون که به یادگار دارد

غم روزگار گو رو پی کار خود که ما را
غم یار بی خیال غم روزگار دارد

گل آرزوی من بین که خزان جاودانیست
چه غم از خزان آن گل که ز پی بهار دارد

دل چون تنور خواهد سخنان پخته لیکن
نه همه تنور سوز دل شهریار دارد....

#شهریار

@sheroghazal124
میشود آیا شبی مهتاب شام من شوی
لحظه زیبای وصل اختتام من شوی..؟

یاکه گیسو را برافشانی به موج سینه ها
زیر نام همدلی هایت به نام من شوی؟

منکه درخلوت سرایم جز تمنای تو نیست
میشود بنیان گزار ازدحام من شوی؟

تاعسل میباری ازسرچشمه لبهای خویش
می شود لبریز شهد جام جام من شوی؟

ای غــزال تیز پای قـصه های ماندگار
میشود روزی بنام عشق رام من شوی؟

چیست غيراز تلخکامی سهم مجنون بازیم
میشود با چشم لیلایت به کام من شوی؟

یک شبی تنگم بمیران در تب آغوش ها
تا مگر پایان من باشی، تمام من شوی؟

#شهریار

@sheroghazal124



همه شب سجده برآرم که بیایی تو به خوابم

و در آن خواب بمیرم که تو آیی و بمانی


#شهریار


❤️🤞
آن زلف که چون هاله به رخسار قمر بود
بازآمده چون فتنه دور قمر اینجاست

ای کاش سحر ناید و خورشید نزاید
کامشب قمر این جا قمر این جا قمر اینجاست


ُ#شهریار

👌🤞🌹🍃
به دردت خو گرفتم نیستم در بند درمانت

#شهریار
ماندم به چمن شب شد و مهتاب برآمد

سیمای شب آغشته به سیماب برآمد

دریای فلک دیدم و بس گوهر انجم

یاد از توام ای گوهر نایاب برآمد

#شهریار

👌🤞🌹🍃
💚
خنده‌ی بیگانگان دیدم،
نگفتم دردِ دل
آشنایان،
با تــــــــــو گویم:
گریه دارد حالِ من...

#شهریار
ای شاخ گل ،که در پی گلچین دوانی ام
این نیست مُزد رنج من و ،باغبانی ام

پروردمت به ناز، که بنشینمت به پای
ای گل چرا، به خاک سیه می نشانی ام

دریاب دست من ،که به پیری رسی جوان
آخِر به پیش پای توگم شد، جوانی ام

با صد هزار زخمِ زبان، زنده ام هنوز
گردون گمان نداشت ،به این سخت جانی ام...

#شهریار

@sheroghazal124
به دردت خو گرفتم نیستم در بند درمانت


#شهریار

همه در چشمه ی مهتاب
غم از دل شویند

امشب ای مه !
تو هم از طالع من غمگینی

#شهریار❤️

👌👌✌️🌹🍃
شبِ مهتاب و فلک خواب و
طبیعت بیدار

باز آشوبگرِ
خاطر شیدا شده ای

#شهریار

🤞👌🌹🍃
ماندم به چمن شب شد و مهتاب برآمد

سیمای شب آغشته به سیماب برآمد

دریای فلک دیدم و بس گوهر انجم

یاد از توام ای گوهر نایاب برآمد

#شهریار

👌🤞🌹🍃
شبِ مهتاب و فلک خواب و
طبیعت بیدار

باز آشوبگرِ
خاطر شیدا شده ای

#شهریار

🤞👌🌹🍃
ماندم به چمن شب شد و مهتاب برآمد

سیمای شب آغشته به سیماب برآمد

دریای فلک دیدم و بس گوهر انجم

یاد از توام ای گوهر نایاب برآمد

#شهریار

👌🤞🌹🍃
لبخند تـــو
اندازه‌ے خورشیدقشنڪَ است
چشمان شما معجزه‌ے حضرت محبوب

اے روشنیِ
زندڪَی‌ام صبح قشنڪَ است
وقتی ڪه بخوانم زنڪَاهت غزلی خوب

#شهریار


👌🤞🌹🍃