🎗آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛
1.37K subscribers
702 photos
177 videos
114 files
1.26K links
محمد حسن علایی
دکترای جامعه شناسی نظری فرهنگی
مولف کتاب "گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک" و "شریعتي و تفکر معنوی در روزگار سیطره‌ی نیست‌انگاری"
ارتباط با مدیر کانال
@Dr_Mh_Alaei

صفحه اینستاگرام:
http://www.instagram.com/dr.alaei.sociology
Download Telegram
Forwarded from گفتمان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 دل آگاهی و خود آگاهی نیاز امروز بشر
🔺دکتر بیژن #عبدالکریمی

@goftman_ir
Forwarded from گروه شریعتی
⭕️ از "حسینیه ارشاد" تا "نشر نقد فرهنگ"!

🔅#شریعتی در کتاب "چه باید کرد؟" اصول، ضوابط، کارگروه‌ها و زیرشاخه‌های بخش‌های مختلف #حسینیه_ارشاد را به ترتیب ذکر کرده است. درواقع اساسنامه‌ی این مرکز علمی به صورت مشروح در بخش "فلسفه و هدف" معرفی می‌شود.
در این کتاب، برنامه‌ی حسینیه ارشاد در سه بخشِ تحقیق، آموزش و تبلیغ ارائه شده است که بخش تحقیقات شامل گروه #اسلام_شناسی، گروه #تاریخ، گروه #فرهنگ و علوم اسلامی، گروه علوم اجتماعی، گروه کشورهای اسلامی و گروه #ادبیات و #هنر است.

🔅در اینجا به عنوان نمونه به کارگروه‌ها و زمینه‌های تحقیقاتی گروه ادبیات و هنر اشاره می‌شود. گروه ادبیات و هنر شامل سه کارگروه ادبیات و هنر اسلامی، ادبیات و هنر جدید و فعالیت‌های هنری است، که می‌توان به برخی از زیرشاخه‌های به شرح زیر اشاره کرد:
نقد ادبی، سبک‌های نویسندگی، نویسندگان بزرگ، نقش #شعر در تاریخ #اسلام، شعر و شعرا، هنر معماری و هنرهای تزئینی، موسیقی، نقاشی، مینیاتور، هنرهای نمایشی، تحولات و موج‌ها و رویدادهای ادبی، شعر نو و شعرای نوپرداز، مکاتب و گرایش‌های هنری و هنرمندان بزرگ #ایران، هنر مدرن و چهره‌های برجسته‌ی هنر معاصر، تهیه و نمایش فیلم‌های مستند تاریخی، علمی و فکری، گروه ترجمه و تصنیف سناریوها و نمایشنامه‌ها، گروه نمایش، نمایشگاه عکس و آثار هنری و برگزاری کنفراس‌های علمی و تحقیقاتی در مسائل هنری...

🔅می‌توان ادعا کرد دال مرکزی گفتمان "چه باید کرد؟!" شریعتی، اهتمام به فعالیت‌های فرهنگی در ابعاد گسترده و با تکیه بر منابع ملی و جهانی است، چیزی که هنوز هم می‌تواند و باید اولویت ما باشد.

🔅امروز هم #عبدالکریمی در انتشارات نقد فرهنگ دغدغه‌ی مشابهی را پی گرفته است. «نشـر نقـد فرهنـگ» از آغـاز تأسـیس خـود در سـال ۱۳۸۰ همانگونـه کـه از نامـش پیداسـت، ِ بـا هـدف رشـد و ارتقـاء فرهنگـی کشـور و بسـط تفکـر حکمـی، فلسـفی، اجتماعـی و تاریخـی در حوزه‌هــای گوناگــون نظــری، اجتماعــی و فرهنــگ عمومــی پــا بــه عرصــه گذاشــت. از آن زمـان تا کنـون، ایـن نشـر در حـد وسـع خـود همـواره کوشـیده اسـت بـه انتشـار آثـاری فلسـفی، علمــی، جامعه شــناختی و ادبــی بپــردازد کــه ارتباطــی وثیــق، زنــده و کم‌وبیــش مانــدگار بــا زیســت جهان جامعــۀ ایرانــی و تاریــخ و فرهنــگ پرشــکوه ایــن ســرزمین به عنــوان یکــی از اصیل‌تریـن مراکـز معنـوی جهـان داشـته باشـد. آنچــه شــاخصه و هویت بخــش «نشــر نقــد فرهنــگ»اســت، کوشــش آن در راســتای برقــراری پلــی میــان پژوهش‌هـا و دســتاوردهای اصیــل علمــی و آکادمیــک، اعــم از جهانــی و بومــی، با عالم ایرانــی و زیست جهان ایرانی در راســتای خودآگاهــی تاریخــی انســان ایرانــی و بازفهمــی و بازتعریــف جایــگاه وی در جهــان معاصــر و نیــل بــه حیاتــی انســانی در جهــان بحــران زدۀ کنونـی، بـراسـاس امکانـات تاریخی مـان اسـت. ایـن نشـر آرزومنـد اسـت کـه بسـتری بـرای فعالیــت همــۀ مترجمــان، مؤلفــان و صاحبــان اندیشــه و قلــم اصیــل و دردمنــد ایرانــی در راســتای تحقــق هــدف و آرمــان مذکــور باشــد.

@Shariati_Group

دکتر #محمدحسن_علایی
.
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️بهانه‌ی هایدگری برای نواختن روشن‌فکران ایرانی
(عدم تمایز پدیدارشناسی‌ی اندیشه و اندیشه‌ی پدیدار شده /۲)

✍️ حسن محدثی‌ی گیلوایی
۱۶ مرداد ۱۴۰۱

در نوبت قبلی نشان دادم که دکتر جباری دو مدعای نامرتبط به هم در باره‌ی کودک بودن و نابالغ بودن روشن‌فکران دینی از جمله سروش و کدیور ذکر کرده اند و البته دومی را در توجیه مدعای نخست بیان کردند. اکنون نوبت آن است که دو مدعای ایشان را به ترتیب واکاوی نمایم. برای نقد تحلیل و نقد مدعای اول دکتر جباری، نخست به فرازی از سخنان وی توجه نمایید:


”بحث و جدل روشنفکران دینی را چونان نزاع کودکان نابالغ بر سر بازی‌های‌شان می‌دانم که هنوز مواجهه‌ای با زندگی و مسائل جدی آن نیافته اند. ... سلطه‌ی نیهیلیسم در زمانه ما، تسخر می‌زند به این نزاع‌های کودکانه و روشنفکران دینی که هنوز دل بسته اند به تئولوژی‌هایشان. کسی که هنوز صدای کوبیدن نیهیلیسم بر در را نمی‌شنود و بدتر از آن گمان می‌برد که با مولانا و تفسیر رحمانی از دین و ... می‌توان از این مهلکه جان سالم بدر برد، هنوز نابالغ است» (جباری، ۱۴۰۱).

این گزاره‌ها چه می‌گویند؟ این گزاره‌ها می‌گویند: مساله‌ی اصلی و جدی و اساسی در دوران ما سلطه‌ی نیهیلسم است. هر متفکری در زمانه‌‌ی ما بدان اعتنا نکند و به چیز دیگری اشتغال بورزد، کودک است.

اما ما هایدگریان به لطف اندیشه‌ی هایدگر از کودکی و نابالغی به در آمده ایم، زیرا ما هستیم که به مقام فرزانه‌گی‌ی درک و توجه به ”سلطه‌ی نیهیلیسم” نائل گشته ایم!

این است سطح بحث فلسفی‌ی فلسفه‌دان محترم ما. همین‌گونه سخنان را قبل از دکتر جباری یک هایدگری‌ی دیگر به‌انحای مختلفی مطرح کرده است. او نیز به‌طور مکرر دوگانه‌‌سازی‌‌ی خودمدارانه ارائه می‌کند؛ دوست و برادر عزیز ام دکتر بیژن عبدالکریمی:

”ما نباید به سمتی حرکت کنیم که ملت ما در نظام نیهیلیسم جهانی هضم شود؛ دانشگاهیان ما همسو با نظام جهانی می‌اندیشند و پژواک نیهیلیسم جهانی را رهایی‌بخش تلقی می‌کنند و به این دلیل الهام‌بخشی حسین(ع) در تاریخ ملت ایران را به سهولت نادیده می‌گیرند” (بیژن عبدالکریمی، خبرگزاری‌ی مهر، ۳۱ مرداد ۱۴۰۰).

جالب این است که آنان همت نکرده اند که حضور و سلطه‌ی نیهیلیسم را در طی‌ی اثری پژوهشی در تار و پود فرهنگ و زنده‌گی‌ی ایرانیان معاصر بکاوند و حضور آن را به‌نحو مستدلی نشان دهند و فقط مدعایی را مطرح می‌کنند و همان را هم معیار داوری در باره‌ی دیگر اهل نظر قرار می‌دهند.

این را هم اضافه کنم که جباری این بار از موضع عقلانیت مدرن دفاع می‌کند، اما عبدالکریمی به عقلانیت مدرن حمله می‌برد و ریشه‌ی نیهیلیسم را در همان عقلانیت مدرن می‌جوید!

حال ما می‌توانیم از این فلسفه‌دان‌های هایدگری پرسش‌هایی بپرسیم:

۱. نیهیلیسم چیست؟

۲. مؤلفه‌های آن کدام اند؟

۳. نشانه‌های نیهیلیسم کدام اند؟

۴. پی‌آمدهای نیهیلیسم کدام اند؟

۵. کدام سطح از نیهیلیسم مد نظر است؟ نیهیلیسم در سطح جهان‌نگری و جهان‌بینی و اونتولوژی یا در سطح انسانی (فکری، روانی، وجودی) یا در سطح اجتماعی (ساختار اجتماعی یا وضعیت اجتماعی‌ی نیهیلیستی)؟

۶. نیهیلیسم در کدام سنت فکری یا روی‌کرد نظری مد نظر شما است؟‌ مثلاً نیچه‌ای؟ هایدگری؟‌ یا دلوزی؟ دینی؟ یا غیردینی؟

۷. شما چه‌گونه به ”سلطه‌ی نیهیلیسم” پی برده اید؟ آیا خواب‌نما شده اید یا به اشاره‌ی پیامبری و پیش‌گویی به درک سلطه‌ی آن نائل شده اید؟ آیا برهانی فلسفی دال بر ”سلطه‌ی نیهیلیسم” دارید؟ یا از طریق مطالعه‌ی تجربی به چنین درکی نائل شده اید؟

۸. اگر کسی دلایل شما را در باره‌ی ”سلطه‌ی نیهیلیسم” نپذیرد یا اصلا ”سلطه‌ی نیهیلیسم” را اساسی‌ترین مساله نداند، کودک و نابالغ یا گم‌راه است؟ چرا؟

۹. اگر کسی مدعی شود که ضرورت توجه به ”سلطه‌ی نیهیلیسم” مانع از پرداختن به مسائل دیگر نیست، شما چرا او را کودک و نابالغ یا گم‌راه می‌خوانید؟

۱۰. آیا اگر کسی مثل شما به جهان ننگرد و مثل شما جهان را تجربه و درک نکند، کودک و نابالغ یا گم‌راه است؟ بر اساس کدام استدلال فلسفی می‌توان چنین «غیر»ی را کودک و نابالغ یا گم‌راه خواند؟

۱۱. اصلاً آیا ”سلطه‌ی نیهیلیسم” (به فرض وجود) نامطلوب است؟ چرا؟

۱۲. شما اگر ”سلطه‌ی نیهیلیسم” را به‌عنوان یک مساله‌ی اجتماعی یا فرهنگی تشخیص داده اید، برای حل آن چه کرده اید و چه راه حلی را پیش‌نهاد داده اید؟ به‌عبارت دیگر، پادنیهیلیسم یا ضد نیهیلیسم از نظر شما چیست؟

ادامه دارد. 👇

#جباری
#نیهیلیسم
#عبدالکریمی
#هایدگریسم
#روشن‌فکر_ایرانی

@NewHasanMohaddesi
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️بهانه‌ی هایدگری برای نواختن روشن‌فکران ایرانی (قسمت آخر)

✍️ حسن محدثی‌ی گیلوایی
۱۶ مرداد ۱۴۰۱

👆۱۳. آیا نیهیلیسم زاده‌ی شرایط اجتماعی و سیاسی و فرهنگی‌ی جامعه‌ی ما است یا هم‌چون هوا در اتمسفر جهانی‌ی عصر ما منتشر است و ذاتی‌ی عصر مدرن است؟ به‌عبارت دیگر، نسبت نیهیلیسم با جامعه‌ی ما چیست؟

۱۴. هایدگر متفکر خلاق و مبتکری بود. اما آیا سخن گفتن از ”سلطه‌ی نیهیلیسم” به پی‌روی از هایدگر، در جامعه‌ی ما پی‌روی از یک مد فکری است یا کشفی اصیل است؟ بر پایه‌ی کدام پژوهش‌های فلسفی یا غیرفلسفی چنین چیزی بر شما مکشوف شده است؟

۱۵. آیا نفی یک دوران را هم می‌توانیم نوعی گرایش نیهیلیستی بنامیم؟ در این صورت، آیا می‌توان از درون‌مایه‌های نیهیلیستی‌ی فلسفه‌ی هایدگر سخن گفت؛ همان‌طور که نیچه از درون‌مایه‌های نیهیلیستی‌ی برخی از فیلسوفان سخن گفته است؟ آیا فلسفه‌ی هایدگر و اندیشه‌ی هایدگری مروّج نوعی نیهیلیسم در جامعه‌ی ما نشده است؛ نیهیلیسمی که هایدگر را به دنبال «سرآغازی تماماً دیگر» و «سرآغازی یک‌سره نوبنیاد» کشاند؟‌ آن درون‌مایه‌های نیهیلیستی‌ی اندیشه‌ی هایدگر کدام اند؟ و چه‌گونه اندیشه‌ی هایدگر مروّج اشکالی از افکار نیهیلیستی (مثلاً نفی دوران مدرن) می‌شود؟ چه‌گونه نفی هایدگری‌ی دوران مدرن با نفی بنیادگرایانه‌ی دوران مدرن و نفی اسلامی‌ی دوران مدرن پیوند می‌خورد؟ و چه معجونی از این پیوند نیهیلیستی توسط امثال احمد فردید و رضا داوری و شاگردان‌شان در ایران ساخته شده است؟


۱۶. و اگر کسی مثل محدثی مساله‌ی اصلی‌ی ایران معاصر را عدم مهار قدرت سیاسی و انسداد سیاسی بداند و معرفی‌ی ”سلطه‌ی نیهیلیسم” را به‌عنوان مساله‌ی اصلی، فریب یا انحرافی هایدگری بخواند، آیا گم‌راه یا نابالغ است؟


این‌ها فقط بخشی از پرسش‌هایی است که من انتظار دارم آقایان دکتر جباری و دکتر عبدالکریمی و کسانی که ادعاهای مشابهی مطرح می‌کنند، بدان‌ها پاسخ گویند. تا زمانی که آنان به این پرسش‌ها پاسخ‌های قانع‌کننده‌ای ندهند، من آنان را سازنده‌ی یک بهانه‌ی هایدگری برای حمله به روشن‌فکران ایرانی تلقی خواهم کرد.

این پرسش‌ها به خوبی نشان می‌دهند که بحث از نیهیلیسم به‌هیچ وجه بحث ساده‌ای نیست و نمی‌توان از آن به‌آسانی علیه روشن‌فکران ایرانی یا روشن‌فکران دینی بهره گرفت و حتا می‌تواند به‌منزله‌ی تیغی دو دم عمل کند که به‌کار گیرنده‌ی آن را نیز مصون نگذارد.

به‌رغم این اشتراک فکری‌ی بین این دو فلسفه‌دان هایدگری‌ در تلقی‌ی نیهیلیسم به‌عنوان مسأله‌ی اصلی برای جامعه‌ی کنونی‌ی ما، جالب اما توجه به تفاوت‌های فکری‌ی جدی‌ی آن‌ها است. عبدالکریمی هنوز از سنت دینی و عرفانی‌ی ما دفاع می‌کند و با آن‌ها می‌خواهد به جنگ نیهیلیسم برود، اما جباری ما را به مواجهه‌ی منفعلانه با دین و بی‌اعتنایی بدان فرا می‌خواند و دکتر سروش را به خاطر تغذیه‌ی فکری از عرفان اسلامی به باد سرزنش و تحقیر می‌گیرد. عبدالکریمی اما برعکس جباری به ”عقلانیت مدرن” در اندیشه‌ی عبدالکریم سروش حمله می‌کند و آن را هم‌سایه‌ی دیوار به دیوار ”اندیشه‌ی یکسره سکولار و نیهیلیستیک” می‌داند که تنها یک گام با آن فاصله دارد (عبدالکریمی، ۱۳۹۷: ۲۴۱؛ پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر، چاپ اول).

#جباری
#نیهیلیسم
#عبدالکریمی
#هایدگریسم
#روشن‌فکر_ایرانی

@NewHasanMohaddesi
Forwarded from Tarane F
♦️اتهام به ناقد به جای پاسخ‌گویی: تحریف واقعیت اجتماعی زیر لوای مفاهیم فلسفی

✍️ حسن محدثی‌ی گیلوایی
۲۳ دی ۱۴۰۱

نقدنوشته‌ی خانم دکتر سیمین کاظمی با پانوشتی منتشر شده است که می‌گوید من (محدثی) به‌هم‌راه برخی دیگر، ادب نقد به دکتر بیژن عبدالکریمی‌ی عزیز را رعایت نکرده ایم:

«سلام. آقای دکتر عبدالکریمی. متن بالا  یک نمونه دیگر از این واقعیت است متاسفانه شبه روشنفکری ایرانی حداقل ادب نقد و تحمل را هم ندارد. چگونه چنین عناصر میان تهی مدعی راهبری اجتماعی خواهند شد. فقدان ادب نقد در قلم شبه روشنفکری. دریده گویی و فاشیسم در گفتار و مواجهه با مخالف، مختص محدثی، مجید یونسیان یا سیمین کاظمی نیست. یک بی فرهنگی عمومی است در قاموس شبه روشنفکری ایرانی»

من نمی‌دانم این متن نوشته‌ی چه کسی است اما چون در کانال دکتر عبدالکریمی منتشر شده، ایشان می‌توانند روشن‌گری کنند و نشان دهند من و آقای یونسیان یا خانم دکتر کاظمی هر کدام در چه موردی ادب نقد را رعایت نکرده ایم؟ من منتظر پاسخ می‌مانم.

اما در این متن ما چند نفر «شبه‌روشن‌فکر» خوانده شده ایم و این از ادبیات دکتر عبدالکریمی سرچشمه گرفته است که در سالیان اخیر به‌طور مکرر یک گروه مخالف فرضی را در سخنان و نوشته‌های خود آفریده اند و بدان حمله کرده و خود را یک «روشن‌فکر حقیقی» معرفی کرده اند و از طریق این نوع دو گانه‌سازی‌ی کاذب، نوعی خودمداری‌ی اهل فلسفه در ایران را به‌نمایش گذاشته اند. پیش از این در نقد آقای دکتر اکبر جباری از «تفرعن اهل فلسفه» در ایران سخن گفته ام و آن بحث را دو باره تکرار نمی‌کنم. برتری بخشیدن به دانش فلسفی و تحقیر غیر از مصادیق این نوع «تفرعن» است.

اما دوست عزیز من آقای دکتر عبدالکریمی یا هر اهل نظر دیگری لازم است به جای دو گانه‌سازی‌‌های کاذب، به‌نحو منطقی به ناقدان‌شان پاسخ بگویند و با فروتنی و بدون تهمت زدن یا خودمداری‌های مرسوم اهل فلسفه در ایران، وارد گفت‌وگو با ناقدان خود شوند و زبان و ادبیات خود را تصحیح کنند تا مریدان‌ و مقلدان‌شان نیز در مسیر درستی هدایت گردند.  

دکتر عبدالکریمی‌ی عزیز مدتی است با تقلیل امور اجتماعی و سیاسی به مفاهیم فلسفی و سخن گفتن از «ابرمسأله‌»هایی چون نیهیلیسم، در حال تحریف جهان اجتماعی‌ی ایرانی هستند و حتا هنوز به پرسش‌های من در باره‌ی مفهوم نیهیلیسم پاسخ نگفته اند. ظاهراً مریدان و مقلدان ایشان نیز از نقدهای وارده رنجیده اند و به سیاق سخنان سالیان اخیر دکتر عبدالکریمی، از «شبه‌روشن‌فکران» یا «روشن‌فکران ناروشن‌فکر» یا «عناصر میان‌تهی» (ادب نقد!) و مفاهیمی از این قبیل سخن می گویند و از این طریق به تحقیر مخالفان و منتقدان روی آورده اند. این الگوهای فرهنگی‌ی گروه‌مدارانه و فرقه‌گرایانه در میان اهل اندیشه به‌هیچ وجه مطلوب نیست و بیان‌گر اَشکالی از فرهنگ مرید و مرادی‌ و فرقه‌گرایانه‌ی سنتی‌ی ایرانی است و بسیار مذموم است.

من دست‌کم انتظار دارم در این مورد که من یا برادر عزیز ام آقای مجید یونسیان در کدام سخن یا نوشته‌مان ادب نقد را رعایت نکرده ایم، روشن‌گری به‌عمل آورند. در ضمن، هم‌چنان منتظر ام آقای دکتر بیژن عبدالکریمی و دیگر مدعیان اهل فلسفه که «نیهیلیسم» را ابرمسأله‌ی ایران معرفی می‌کنند، خود به پرسش‌هایم در باره‌ی نیهیلیسم پاسخ روشنی بدهند و این کار را بر عهده‌ی مریدان و مقلدان محترم نگذارند. 👇

https://t.me/NewHasanMohaddesi/7482
#نقد
#نیهیلیسم
#عبدالکریمی
#تفرعن_اهل_فلسفه

@NewHasanMohaddesi
Forwarded from گروه شریعتی
⭕️ از "حسینیه ارشاد" تا "نشر نقد فرهنگ"!

🔅#شریعتی در کتاب "چه باید کرد؟" اصول، ضوابط، کارگروه‌ها و زیرشاخه‌های بخش‌های مختلف #حسینیه_ارشاد را به ترتیب ذکر کرده است. درواقع اساسنامه‌ی این مرکز علمی به صورت مشروح در بخش "فلسفه و هدف" معرفی می‌شود.
در این کتاب، برنامه‌ی حسینیه ارشاد در سه بخشِ تحقیق، آموزش و تبلیغ ارائه شده است که بخش تحقیقات شامل گروه #اسلام_شناسی، گروه #تاریخ، گروه #فرهنگ و علوم اسلامی، گروه علوم اجتماعی، گروه کشورهای اسلامی و گروه #ادبیات و #هنر است.

🔅در اینجا به عنوان نمونه به کارگروه‌ها و زمینه‌های تحقیقاتی گروه ادبیات و هنر اشاره می‌شود. گروه ادبیات و هنر شامل سه کارگروه ادبیات و هنر اسلامی، ادبیات و هنر جدید و فعالیت‌های هنری است، که می‌توان به برخی از زیرشاخه‌های به شرح زیر اشاره کرد:
نقد ادبی، سبک‌های نویسندگی، نویسندگان بزرگ، نقش #شعر در تاریخ #اسلام، شعر و شعرا، هنر معماری و هنرهای تزئینی، موسیقی، نقاشی، مینیاتور، هنرهای نمایشی، تحولات و موج‌ها و رویدادهای ادبی، شعر نو و شعرای نوپرداز، مکاتب و گرایش‌های هنری و هنرمندان بزرگ #ایران، هنر مدرن و چهره‌های برجسته‌ی هنر معاصر، تهیه و نمایش فیلم‌های مستند تاریخی، علمی و فکری، گروه ترجمه و تصنیف سناریوها و نمایشنامه‌ها، گروه نمایش، نمایشگاه عکس و آثار هنری و برگزاری کنفراس‌های علمی و تحقیقاتی در مسائل هنری...

🔅می‌توان ادعا کرد دال مرکزی گفتمان "چه باید کرد؟!" شریعتی، اهتمام به فعالیت‌های فرهنگی در ابعاد گسترده و با تکیه بر منابع ملی و جهانی است، چیزی که هنوز هم می‌تواند و باید اولویت ما باشد.

🔅امروز هم #عبدالکریمی در انتشارات نقد فرهنگ دغدغه‌ی مشابهی را پی گرفته است. «نشـر نقـد فرهنـگ» از آغـاز تأسـیس خـود در سـال ۱۳۸۰ همانگونـه کـه از نامـش پیداسـت، ِ بـا هـدف رشـد و ارتقـاء فرهنگـی کشـور و بسـط تفکـر حکمـی، فلسـفی، اجتماعـی و تاریخـی در حوزه‌هــای گوناگــون نظــری، اجتماعــی و فرهنــگ عمومــی پــا بــه عرصــه گذاشــت. از آن زمـان تا کنـون، ایـن نشـر در حـد وسـع خـود همـواره کوشـیده اسـت بـه انتشـار آثـاری فلسـفی، علمــی، جامعه شــناختی و ادبــی بپــردازد کــه ارتباطــی وثیــق، زنــده و کم‌وبیــش مانــدگار بــا زیســت جهان جامعــۀ ایرانــی و تاریــخ و فرهنــگ پرشــکوه ایــن ســرزمین به عنــوان یکــی از اصیل‌تریـن مراکـز معنـوی جهـان داشـته باشـد. آنچــه شــاخصه و هویت بخــش «نشــر نقــد فرهنــگ»اســت، کوشــش آن در راســتای برقــراری پلــی میــان پژوهش‌هـا و دســتاوردهای اصیــل علمــی و آکادمیــک، اعــم از جهانــی و بومــی، با عالم ایرانــی و زیست جهان ایرانی در راســتای خودآگاهــی تاریخــی انســان ایرانــی و بازفهمــی و بازتعریــف جایــگاه وی در جهــان معاصــر و نیــل بــه حیاتــی انســانی در جهــان بحــران زدۀ کنونـی، بـراسـاس امکانـات تاریخی مـان اسـت. ایـن نشـر آرزومنـد اسـت کـه بسـتری بـرای فعالیــت همــۀ مترجمــان، مؤلفــان و صاحبــان اندیشــه و قلــم اصیــل و دردمنــد ایرانــی در راســتای تحقــق هــدف و آرمــان مذکــور باشــد.

@Shariati_Group

دکتر #محمدحسن_علایی
.