🎗آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛
1.37K subscribers
698 photos
176 videos
114 files
1.25K links
محمد حسن علایی
دکترای جامعه شناسی نظری فرهنگی
مولف کتاب "گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک" و "شریعتي و تفکر معنوی در روزگار سیطره‌ی نیست‌انگاری"
ارتباط با مدیر کانال
@Dr_Mh_Alaei

صفحه اینستاگرام:
http://www.instagram.com/dr.alaei.sociology
Download Telegram
Forwarded from سخنرانی‌ها
🔊فایل صوتی

دکتر #بیژن_عبدالکریمی

#نیهیلیسم به مثابه وضعیت #معاصر، راه حل #فلسفی

۹ اسفند ۱۳۹۶

#مجمع_فلاسفه_ایران


🆑کانال سخنرانی ها👇
🆔 https://telegram.me/joinchat/CY-w0jvwyDYIn6eR5eAaAw
🌹
Forwarded from گروه شریعتی
🟠 تقلیل شریعتی به "کویریات" قابل دفاع نیست!

🔅دکتر #سروش_دباغ در نوشته‌ی خویش به مناسبت سالروز درگذشت شریعتی، ضمن ذکر برخی خاطرات و تعارفات، #شریعتی را به #کویریات تقلیل داده است. دکتر دباغ می‌نویسد: "به نزد من بخش زیادی از #اجتماعیات و #اسلامیات او امروز دیگر به کار نمی‌آید و گرهی از کار ما نمی‌گشاید، که ناموجه است؛ کویریات ماندگارترین بخش آثار اوست".

🔅به نظر می‌رسد بعضی از اصحاب اندیشه در دامن زدن به برخی مشهورات در خصوص شریعتی کوتاه نمی‌آیند؛ من خود در سخنرانی خویش در #۱۶_آذر ۱۳۹۹ در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به اهمیت زبان و بوطیقای خاص شریعتی در کویریات و امکانات نهفته در آن در مواجهه با #نیهیلیسم دوران جدید اشاره کرده‌ام. اما معتقد هم نیستم که از اسلامیات و اجتماعیات وی باید گذشت، گرچه بی‌تردید باید آن‌ها را به بوته‌ی نقد کشید. تلاش‌های مشابهی در بین سایر پژوهندگان نیز می‌توان سراغ گرفت که به تقلیل شریعتی به کویریات مبادرت ورزیده‌اند.

🔅به نظر می‌رسد #سروش پسر چندان که پدر بزرگوار ایشان؛ به موازات ناکامی در پروژه‌ی حکمی و اجتماعیِ خویش به سمت ذوق ورزی در هوای شاعران کشیده شده‌اند!
حالا اگر پدر #مولانا را برکشیده است، وی به سپهری دل‌مشغول است. و شاید از همین جهت کویریات را ترجيح داده است. البته با دکتر دباغ همداستان هستم که کویریات به جهت سبک خاص نوشتاری آن در طول زمان ماندگارتر است. از طرفی باید پذیرفت چنین امکانی در نگارش که وجه اگزیستانسیل عمیقی دارد به میزان زیادی از عهده‌ی سروش بزرگ هم بیرون بوده است، حتی در قمار عاشقانه که اساساً می‌توانست محمل خوبی برای این‌گونه طبع آزمایی‌ها باشد.

🔅باری ارزیابی‌های شتابزده در خصوص شریعتی در غیاب «مطالعات آکادمیک» همچنان تداوم دارد. شریعتی در اسلامیات و اجتماعیات ما را به بازخوانی انتقادی متون #سنت تاریخی خویش فرا می‌خواند و ما را به آسیب‌های سنت احیا نشده تذکار می‌دهد. او زیست‌جهان جدید را به رسمیت می‌شناسد و به زندگی آری می‌گوید. با این همه، جست‌وجوی امکانات نو در تفکر شریعتی می‌تواند و باید برای یک ارزیاب منتقد و مطالبه‌گر همچنان به عنوان پروژه‌ای ناتمام تلقی شود. شریعتی ما را به خویشتن انسانیِ خویش فرا می‌خواند و ما را به ضرورت نیل به #خودآگاهی تاریخی، اجتماعی، وجودی از وضعیت خویش دعوت می‌کند. این دعوت علی‌الاصول نمی‌تواند تهی از عناصر تاریخی و فرهنگیِ ما باشد. غنای این دعوت باید بر فرازهای درخشانی که وی از حکمت و هنر مردمان این سرزمین در آثار خویش گنجانده است، مورد واکاوی قرار گیرد.

دکتر #محمدحسن_علایی

@Shariati_Group
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️بهانه‌ی هایدگری برای نواختن روشن‌فکران ایرانی
(عدم تمایز پدیدارشناسی‌ی اندیشه و اندیشه‌ی پدیدار شده /۲)

✍️ حسن محدثی‌ی گیلوایی
۱۶ مرداد ۱۴۰۱

در نوبت قبلی نشان دادم که دکتر جباری دو مدعای نامرتبط به هم در باره‌ی کودک بودن و نابالغ بودن روشن‌فکران دینی از جمله سروش و کدیور ذکر کرده اند و البته دومی را در توجیه مدعای نخست بیان کردند. اکنون نوبت آن است که دو مدعای ایشان را به ترتیب واکاوی نمایم. برای نقد تحلیل و نقد مدعای اول دکتر جباری، نخست به فرازی از سخنان وی توجه نمایید:


”بحث و جدل روشنفکران دینی را چونان نزاع کودکان نابالغ بر سر بازی‌های‌شان می‌دانم که هنوز مواجهه‌ای با زندگی و مسائل جدی آن نیافته اند. ... سلطه‌ی نیهیلیسم در زمانه ما، تسخر می‌زند به این نزاع‌های کودکانه و روشنفکران دینی که هنوز دل بسته اند به تئولوژی‌هایشان. کسی که هنوز صدای کوبیدن نیهیلیسم بر در را نمی‌شنود و بدتر از آن گمان می‌برد که با مولانا و تفسیر رحمانی از دین و ... می‌توان از این مهلکه جان سالم بدر برد، هنوز نابالغ است» (جباری، ۱۴۰۱).

این گزاره‌ها چه می‌گویند؟ این گزاره‌ها می‌گویند: مساله‌ی اصلی و جدی و اساسی در دوران ما سلطه‌ی نیهیلسم است. هر متفکری در زمانه‌‌ی ما بدان اعتنا نکند و به چیز دیگری اشتغال بورزد، کودک است.

اما ما هایدگریان به لطف اندیشه‌ی هایدگر از کودکی و نابالغی به در آمده ایم، زیرا ما هستیم که به مقام فرزانه‌گی‌ی درک و توجه به ”سلطه‌ی نیهیلیسم” نائل گشته ایم!

این است سطح بحث فلسفی‌ی فلسفه‌دان محترم ما. همین‌گونه سخنان را قبل از دکتر جباری یک هایدگری‌ی دیگر به‌انحای مختلفی مطرح کرده است. او نیز به‌طور مکرر دوگانه‌‌سازی‌‌ی خودمدارانه ارائه می‌کند؛ دوست و برادر عزیز ام دکتر بیژن عبدالکریمی:

”ما نباید به سمتی حرکت کنیم که ملت ما در نظام نیهیلیسم جهانی هضم شود؛ دانشگاهیان ما همسو با نظام جهانی می‌اندیشند و پژواک نیهیلیسم جهانی را رهایی‌بخش تلقی می‌کنند و به این دلیل الهام‌بخشی حسین(ع) در تاریخ ملت ایران را به سهولت نادیده می‌گیرند” (بیژن عبدالکریمی، خبرگزاری‌ی مهر، ۳۱ مرداد ۱۴۰۰).

جالب این است که آنان همت نکرده اند که حضور و سلطه‌ی نیهیلیسم را در طی‌ی اثری پژوهشی در تار و پود فرهنگ و زنده‌گی‌ی ایرانیان معاصر بکاوند و حضور آن را به‌نحو مستدلی نشان دهند و فقط مدعایی را مطرح می‌کنند و همان را هم معیار داوری در باره‌ی دیگر اهل نظر قرار می‌دهند.

این را هم اضافه کنم که جباری این بار از موضع عقلانیت مدرن دفاع می‌کند، اما عبدالکریمی به عقلانیت مدرن حمله می‌برد و ریشه‌ی نیهیلیسم را در همان عقلانیت مدرن می‌جوید!

حال ما می‌توانیم از این فلسفه‌دان‌های هایدگری پرسش‌هایی بپرسیم:

۱. نیهیلیسم چیست؟

۲. مؤلفه‌های آن کدام اند؟

۳. نشانه‌های نیهیلیسم کدام اند؟

۴. پی‌آمدهای نیهیلیسم کدام اند؟

۵. کدام سطح از نیهیلیسم مد نظر است؟ نیهیلیسم در سطح جهان‌نگری و جهان‌بینی و اونتولوژی یا در سطح انسانی (فکری، روانی، وجودی) یا در سطح اجتماعی (ساختار اجتماعی یا وضعیت اجتماعی‌ی نیهیلیستی)؟

۶. نیهیلیسم در کدام سنت فکری یا روی‌کرد نظری مد نظر شما است؟‌ مثلاً نیچه‌ای؟ هایدگری؟‌ یا دلوزی؟ دینی؟ یا غیردینی؟

۷. شما چه‌گونه به ”سلطه‌ی نیهیلیسم” پی برده اید؟ آیا خواب‌نما شده اید یا به اشاره‌ی پیامبری و پیش‌گویی به درک سلطه‌ی آن نائل شده اید؟ آیا برهانی فلسفی دال بر ”سلطه‌ی نیهیلیسم” دارید؟ یا از طریق مطالعه‌ی تجربی به چنین درکی نائل شده اید؟

۸. اگر کسی دلایل شما را در باره‌ی ”سلطه‌ی نیهیلیسم” نپذیرد یا اصلا ”سلطه‌ی نیهیلیسم” را اساسی‌ترین مساله نداند، کودک و نابالغ یا گم‌راه است؟ چرا؟

۹. اگر کسی مدعی شود که ضرورت توجه به ”سلطه‌ی نیهیلیسم” مانع از پرداختن به مسائل دیگر نیست، شما چرا او را کودک و نابالغ یا گم‌راه می‌خوانید؟

۱۰. آیا اگر کسی مثل شما به جهان ننگرد و مثل شما جهان را تجربه و درک نکند، کودک و نابالغ یا گم‌راه است؟ بر اساس کدام استدلال فلسفی می‌توان چنین «غیر»ی را کودک و نابالغ یا گم‌راه خواند؟

۱۱. اصلاً آیا ”سلطه‌ی نیهیلیسم” (به فرض وجود) نامطلوب است؟ چرا؟

۱۲. شما اگر ”سلطه‌ی نیهیلیسم” را به‌عنوان یک مساله‌ی اجتماعی یا فرهنگی تشخیص داده اید، برای حل آن چه کرده اید و چه راه حلی را پیش‌نهاد داده اید؟ به‌عبارت دیگر، پادنیهیلیسم یا ضد نیهیلیسم از نظر شما چیست؟

ادامه دارد. 👇

#جباری
#نیهیلیسم
#عبدالکریمی
#هایدگریسم
#روشن‌فکر_ایرانی

@NewHasanMohaddesi
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️بهانه‌ی هایدگری برای نواختن روشن‌فکران ایرانی (قسمت آخر)

✍️ حسن محدثی‌ی گیلوایی
۱۶ مرداد ۱۴۰۱

👆۱۳. آیا نیهیلیسم زاده‌ی شرایط اجتماعی و سیاسی و فرهنگی‌ی جامعه‌ی ما است یا هم‌چون هوا در اتمسفر جهانی‌ی عصر ما منتشر است و ذاتی‌ی عصر مدرن است؟ به‌عبارت دیگر، نسبت نیهیلیسم با جامعه‌ی ما چیست؟

۱۴. هایدگر متفکر خلاق و مبتکری بود. اما آیا سخن گفتن از ”سلطه‌ی نیهیلیسم” به پی‌روی از هایدگر، در جامعه‌ی ما پی‌روی از یک مد فکری است یا کشفی اصیل است؟ بر پایه‌ی کدام پژوهش‌های فلسفی یا غیرفلسفی چنین چیزی بر شما مکشوف شده است؟

۱۵. آیا نفی یک دوران را هم می‌توانیم نوعی گرایش نیهیلیستی بنامیم؟ در این صورت، آیا می‌توان از درون‌مایه‌های نیهیلیستی‌ی فلسفه‌ی هایدگر سخن گفت؛ همان‌طور که نیچه از درون‌مایه‌های نیهیلیستی‌ی برخی از فیلسوفان سخن گفته است؟ آیا فلسفه‌ی هایدگر و اندیشه‌ی هایدگری مروّج نوعی نیهیلیسم در جامعه‌ی ما نشده است؛ نیهیلیسمی که هایدگر را به دنبال «سرآغازی تماماً دیگر» و «سرآغازی یک‌سره نوبنیاد» کشاند؟‌ آن درون‌مایه‌های نیهیلیستی‌ی اندیشه‌ی هایدگر کدام اند؟ و چه‌گونه اندیشه‌ی هایدگر مروّج اشکالی از افکار نیهیلیستی (مثلاً نفی دوران مدرن) می‌شود؟ چه‌گونه نفی هایدگری‌ی دوران مدرن با نفی بنیادگرایانه‌ی دوران مدرن و نفی اسلامی‌ی دوران مدرن پیوند می‌خورد؟ و چه معجونی از این پیوند نیهیلیستی توسط امثال احمد فردید و رضا داوری و شاگردان‌شان در ایران ساخته شده است؟


۱۶. و اگر کسی مثل محدثی مساله‌ی اصلی‌ی ایران معاصر را عدم مهار قدرت سیاسی و انسداد سیاسی بداند و معرفی‌ی ”سلطه‌ی نیهیلیسم” را به‌عنوان مساله‌ی اصلی، فریب یا انحرافی هایدگری بخواند، آیا گم‌راه یا نابالغ است؟


این‌ها فقط بخشی از پرسش‌هایی است که من انتظار دارم آقایان دکتر جباری و دکتر عبدالکریمی و کسانی که ادعاهای مشابهی مطرح می‌کنند، بدان‌ها پاسخ گویند. تا زمانی که آنان به این پرسش‌ها پاسخ‌های قانع‌کننده‌ای ندهند، من آنان را سازنده‌ی یک بهانه‌ی هایدگری برای حمله به روشن‌فکران ایرانی تلقی خواهم کرد.

این پرسش‌ها به خوبی نشان می‌دهند که بحث از نیهیلیسم به‌هیچ وجه بحث ساده‌ای نیست و نمی‌توان از آن به‌آسانی علیه روشن‌فکران ایرانی یا روشن‌فکران دینی بهره گرفت و حتا می‌تواند به‌منزله‌ی تیغی دو دم عمل کند که به‌کار گیرنده‌ی آن را نیز مصون نگذارد.

به‌رغم این اشتراک فکری‌ی بین این دو فلسفه‌دان هایدگری‌ در تلقی‌ی نیهیلیسم به‌عنوان مسأله‌ی اصلی برای جامعه‌ی کنونی‌ی ما، جالب اما توجه به تفاوت‌های فکری‌ی جدی‌ی آن‌ها است. عبدالکریمی هنوز از سنت دینی و عرفانی‌ی ما دفاع می‌کند و با آن‌ها می‌خواهد به جنگ نیهیلیسم برود، اما جباری ما را به مواجهه‌ی منفعلانه با دین و بی‌اعتنایی بدان فرا می‌خواند و دکتر سروش را به خاطر تغذیه‌ی فکری از عرفان اسلامی به باد سرزنش و تحقیر می‌گیرد. عبدالکریمی اما برعکس جباری به ”عقلانیت مدرن” در اندیشه‌ی عبدالکریم سروش حمله می‌کند و آن را هم‌سایه‌ی دیوار به دیوار ”اندیشه‌ی یکسره سکولار و نیهیلیستیک” می‌داند که تنها یک گام با آن فاصله دارد (عبدالکریمی، ۱۳۹۷: ۲۴۱؛ پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر، چاپ اول).

#جباری
#نیهیلیسم
#عبدالکریمی
#هایدگریسم
#روشن‌فکر_ایرانی

@NewHasanMohaddesi
Forwarded from گروه شریعتی
💢 ویژگی های"تفکر غیر تئولوژیک-غیرسکولار" در آرای دکتر بیژن عبدالکریمی!

▫️آیا تفکر #هایدگر به منظور غلبه بر #نیهیلیسم دوران #مدرن و نقد مبانی تمدن غرب،ی ما را به گذشته و نوعی تفکر ارتجاعی دعوت نمی‌کند؟
▫️آیا تفکر هایدگر برای غلبه بر نیهیلیسم دوران، ما را دوباره اسیر نوعی تفکر تئولوژیک نخواهد کرد، همان نحوه‌ی تفکری که بشر غربی طی دوران متمادی #قرون_وسطی آن را با ذره، ذرهِ وجودش تجربه کرده است؟

▫️اینجا دقیقاً همان چالشگاه اساسی است که تفکر هایدگر اهمیت خود را نمایان می‌سازد. مسأله این است که آیا ما صرفاً با دو امکان اساسی روبروییم؟ یکی #متافیزیک و سوبژکتیویسم غربی که در نهایت به مرگ #خدا و نیهیلیسم می‌انجامد و دیگری تفکر #تئولوژیک که ما را با دشواری‌ها و خطرات بسیار، همچون خطر جنگ‌های مذهبی، #استبداد دینی و انحصارگرایی مذهبی روبه‌رو می‌کند؟

▫️از نظر #بیژن_عبدالکریمی تفکر آینده هیچ‌یک از دو امکان مذکور نخواهد بود و همانگونه که پاره‌ای از قرائن نشان می‌دهد، بشر راه‌ دیگری را خواهد یافت که نه در استمرار تفکر #سکولا‌ر غربی است و نه تفکری از سنخ تفکرهای تئولوژیک مرسوم. ظهور تفکر خود هایدگر یکی از همین نشانه‌هاست. به بیان دیگر هایدگر، به اعتباری #معلم «تفکر آینده» است. وی افق و راه تازه‌ای را به ما می‌نمایاند. این راه و تفکر تازه را باید تفکری "غیرتئولوژیک‌ غیرسکولا‌ر" نامید.

▫️اما به راستی چگونه تفسیری معنوی و غیر نیهیلیستیک از جهان در عصر #تکنولوژی امکان‌پذیر است؟ این مهم‌ترین پرسش دوران ما است؛ به نظر عبدالکریمی بشر و #تفکر آینده، راه تازه‌ای، خارج از افق‌های تفکر سکولا‌ر و نیز تئولوژیک کنونی را به جان خواهد آزمود. فکر آینده‌ی بشری، تفکری غیرتئولوژیک و غیرسکولار است. بشری که هم نظام‌ها و تفکرات تئولوژیک و نتایج زیان‌بار آن را در طی قرون‌وسطی تجربه کرده است و هم عقل سکولار و نیهیلیسم پیامد آن را در جهان مدرن با جان آزموده است، شیوه‌ی تفکری را در ورای هر دو تجربه‌ی تاریخی خود جست‌وجو می‌کند. اندیشه‌ی متفکرینی چون #کی‌یرکگور و هایدگر نه تئولوژیک است و نه سکولار؛ به همین دلیل برخی با تفسیر معنوی از تفکر هایدگر مخالفند، چون فکر می‌کنند هرجا معنویتی هست باید نظام‌های تئولوژیک نیز حضور داشته باشد. کی‌یرکگور و هایدگر هر دو گام‌هایی بلند در جهت تخریب نظام‌ها و تفکرات تئولوژیک برداشتند، بی‌آنکه بکوشند ما را به تفکری سکولار و نیهیلیستی سوق دهند. از نظر عبدالکریمی، این «گشودگی به هستی» است که #دین و #مذهب فردای #تاریخ بشر خواهد بود.

▫️هایدگر می‌گوید: «روزگار ما برای خدایان گذشته بسیار دیرهنگام و برای وجود بسیار زود است.» در تفکر آینده «امر قدسی» تعبیر دیگری برای «وجود» خواهد بود و «امر قدسی» و «وجود» در وحدت و این‌همانی‌شان مورد تأمل قرار خواهند گرفت؛ چراکه وجود یگانه امر قدسی همان است و «وجود» در وحدت و غنای سرشار و خوف‌برانگیزش جانشین همه‌ی خدایان بومی، قومی، نژادی و فرقه‌ای خواهد شد.

▫️#انسان امروز با تجربه‌ی دو دوره‌ی اساسی و بنیادین تاریخی، یعنی دوران‌های سنت و مدرن و با تجربه‌ی دو نوع #آنتولوژی که در بنیاد این دو دوره‌ی تاریخی وجود داشته است، امروزه خود را با فروپاشی هر دو نظام کلی آنتولوژیک، هم آنتولوژی‌های سنتی و هم آنتولوژی‌های مدرن و در همه‌ی اشکال خرده‌ نظام‌های بسیار متنوع و گسترده‌ای که تحت عناوین کلی آنتولوژی‌های سنتی و مدرن وجود داشته‌اند مواجه می‌بیند، لیکن برخی از متفکران راه سوم دیگری را جسته، بر برخوردی غیرسیاسی، غیرایدئولوژیک و غیرتئولوژیک و مواجهه‌ای پدیدارشناسانه با همه‌ی سنن نظری تاریخی از جمله با سنت متافیزیک غربی و نیز همه‌ی دیگر سنت‌های نظری تاریخی تأکید می‌ورزند. این دسته از متفکران خواهان نشان دادن این حقیقت هستند که مسیر تفکر ما برخلاف گذشته، نه از شرق‌شناسی و نه از شرق‌شناسی وارونه و تسلیم شدن به منطق درونی شرق‌شناسی، بلکه از مسیر تازه‌ای از تفکر می‌گذرد که در آن #دانش از #قدرت و #ایدئولوژی تبعیت نمی‌کند. این مسیر تازه‌ی تفکر عبارت است از: مواجهه‌ی پدیدارشناختی با تاریخ و اجتناب از رویکردهای سیاسی، ایدئولوژیک و تئولوژیک با همه‌ی سنت‌های تاریخی، هم با شرق و همه‌ی سنن بزرگ معنوی شرقی و هم با غرب و سنت نظری متافیزیک یونانی آن. سنن حکمی و غیرمتافیزیکی شرقی سنت‌هایی سوبژکتیویستی نبوده‌اند و به همین دلیل در تاریخ بسط خود به نیهیلیسم متافیزیکی منتهی نشدند و تا قبل از سیطره‌ی عقلانیت جدید در جهان درکی از این نیهیلیسم نداشتند؛ لذا تفکر آینده برای مواجهه با بنیادی‌ترین پرسش خویش نمی‌تواند بی‌توجه به سنن حکمی و تاریخی مشرق‌زمین باشد.

@Shariati_Group
🆔 @sociologicalperspectives
Forwarded from گروه شریعتی
✴️ آیا صدای اهل تفکر شنیده می‌شود؟!

🔅قسمی #نیهیلیسم هست که کمتر از آن صحبت شده است، نیهیلیسمی که پای اهالی #فلسفه و #فرهنگ را می‌گیرد؛ که از آن به "نیهیلیسم بسیط" می‌توان تعبیر کرد؛ در مقابل نیهیلیسم مرکب!

🔅کسانی که در دل یک فرهنگ، عمر خویش را مصروف فلسفه‌ورزی و پژوهش‌های فرهنگی کرده‌اند، وقتی در نهایت نتوانسته‌اند به واقع منشأ اثر باشند، در دل انواع تباهی‌ها ابدا بعید نیست که دچار نوعی نیهیلیسم شوند.

🔅نیهیلیسم یک پدیده‌ی فراگیر هست که سرتاسر جهان ما را در نوردیده است، اما آن هنگام که اهالی تفکری که خود همین مفاهیم را به جامعه می‌شناسانند، با همین سلاحِ کشنده از پای درآیند، جای تأسف بیشتری دارد.

🔅بگذارید بی‌مقدمه، تعریفی اجمالی از "اهل تفکر" ارائه دهم. مراد نگارنده از این مفهوم، عبارت است از فئه‌ی قلیلی که سوالات بنیادین خویش را به واسطه‌ی رجوع به منابع اندیشگی و با توسل به متفکران هم روزگار خویش تا سر حد امکان پیگیری کرده و می‌کنند، حال محتمل است گذرشان به #آکادمی افتاده باشد، یا نه؛ هم آنان که با #کتاب انس دارند، پای درس اساتید تلمذ کرده‌اند، از #شعور متعارف تبعیت نمی‌کنند، زندگی را نااندیشیده گذاشته و نمی‌گذرند، در طبیعت ثانویه‌ی خویش بیتوته کرده‌اند، با خود خلوت دارند و صاحب #وقت تفکرند، تا آنجا که ممکن است...
با #سنت تاریخی خویش قهر نکرده‌اند و می‌کوشند تا آن را در افق معاصرت فهم کنند، نه اینکه از موضع #عقل مدرن منکر آنها شوند، به جهان جدید گشوده‌اند، از فلسفه و #هنر بهره‌ها دارند، #شعر را می‌فهمند، راه خویش را از توده‌های منتشر جدا کرده‌اند، به مصرف‌گرایی و وراجی روی خوش نشان نمی‌دهند، از ادا و اطوار روشنفکری بیزارند چندانکه از ظاهرگرایان و قشری‌اندیشان، و از ایدئولوژی‌های مسلط دوران و جامعه در فاصله‌ی معناداری می‌ایستند و در کل از راهی نمی‌روند که روندگان آن زیاد است...

🔅نگارنده معتقد است چنین فئه‌ی قلیلی در #ایران امروز دچار «غربت» مضاعفی هستند؛
▫️اولاً هم دلسوز #دولت و هم خیرخواه #ملت هستند، اما در میان هیچ کدام مخاطب خویش را نمی‌یابند، و به دنبال نفع شخصی نیستند.
▫️ثانیا، درد توسعه‌نیافتگی تاریخی را فهم کرده‌اند و به صورت دو جانبه از سمت افراطیون #سنت‌گرا و #نوگرا رانده می‌شوند.
▫️ثالثا نمی‌توانند به تندروی‌ها و تعصبات غیراصیل رضایت دهند،
▫️و رابعاً دچارند به #تفکر و تعقل، حتی به نحو ناخواسته‌ای دچارند، یعنی نمی‌توانند در این شرایط خطیر فرار را بر قرار ترجیح دهند. اینکه معتقدم به نحو مضاعفی غریب‌اند چون با روزمرگی صرف در زیست-جهان جدید هم بیگانه‌اند...

🔅سخن آخر اینکه در اثبات مدعای خویش می‌توانم سه گروه را مورد خطاب قرار دهم که آیا به اهل تفکر روزگار خویش وقعی می‌نهند، دولت، ملت و روشنفکران!

🔅لابد خواهند گفت که این تمنا از حیطه‌ی این هر سه گروه بیرون است. بله، بیرون است، اما چرا باید دولتی که با بحران‌های ریز و درشت سر و کار دارد سراغ اهل تفکر را نگیرد، ملتی که به لحاظ تاریخی در عقب‌ماندگی بسر می‌برد عزمیتی به سمت اهل تفکر خویش نداشته باشد، و روشنفکری که شوربختانه با همان منطق نخ نمای پیشین از زمین و زمان گله دارد چرا نباید یک سوزن هم به خود بزند و به سمت اهل تفکر روی گردان شود؟!

🔅در واقع مسیری که کشور سخت بدان نیازمند است، رسیدن به #خودآگاهی تاریخی و دریافتن این نکته‌ی خطیر از سوی همه‌ی نیروها و جریانات است که امروز باید دست بر روی اشتراکات بگذاریم، خواه از جرگه‌ی روشنفکران، متفکران یا کارگزاران و سیاست گذاران باشیم، خواه از نیروهای گفتمان #انقلاب؛ این همان دغدغه‌ی خطیر "گفتمان وفاق" برای عبور از بحران‌های ریز و درشت‌مان در این شرایط دشوار تاریخی و فائق آمدن بر #توسعه نیافتگی در بستر این رویکردهای #خشونت پرهیز است که شاه بیت همه‌ی مدافعانش، دعوت به اجتناب از دامن زدن به انواع شکاف‌هاست؛

🔅سخت نیست قدری از رویکردهای ایدئولوژیک خویش فاصله بگیریم تا پیام این جستار را وجدان کنیم، می‌توانیم در مقام روشنفکر با اهل تفکر همدلانه‌تر مواجهه پیدا کنیم تا خود را از امکانات و سرمایه‌های محدود خویش برای #صلاح و #فلاح کشور محروم نسازیم!

@Shariati_Group

دکتر #محمدحسن_علایی
(جامعه شناس و مولف کتاب گفتمان وفاق)
Forwarded from Tarane F
♦️اتهام به ناقد به جای پاسخ‌گویی: تحریف واقعیت اجتماعی زیر لوای مفاهیم فلسفی

✍️ حسن محدثی‌ی گیلوایی
۲۳ دی ۱۴۰۱

نقدنوشته‌ی خانم دکتر سیمین کاظمی با پانوشتی منتشر شده است که می‌گوید من (محدثی) به‌هم‌راه برخی دیگر، ادب نقد به دکتر بیژن عبدالکریمی‌ی عزیز را رعایت نکرده ایم:

«سلام. آقای دکتر عبدالکریمی. متن بالا  یک نمونه دیگر از این واقعیت است متاسفانه شبه روشنفکری ایرانی حداقل ادب نقد و تحمل را هم ندارد. چگونه چنین عناصر میان تهی مدعی راهبری اجتماعی خواهند شد. فقدان ادب نقد در قلم شبه روشنفکری. دریده گویی و فاشیسم در گفتار و مواجهه با مخالف، مختص محدثی، مجید یونسیان یا سیمین کاظمی نیست. یک بی فرهنگی عمومی است در قاموس شبه روشنفکری ایرانی»

من نمی‌دانم این متن نوشته‌ی چه کسی است اما چون در کانال دکتر عبدالکریمی منتشر شده، ایشان می‌توانند روشن‌گری کنند و نشان دهند من و آقای یونسیان یا خانم دکتر کاظمی هر کدام در چه موردی ادب نقد را رعایت نکرده ایم؟ من منتظر پاسخ می‌مانم.

اما در این متن ما چند نفر «شبه‌روشن‌فکر» خوانده شده ایم و این از ادبیات دکتر عبدالکریمی سرچشمه گرفته است که در سالیان اخیر به‌طور مکرر یک گروه مخالف فرضی را در سخنان و نوشته‌های خود آفریده اند و بدان حمله کرده و خود را یک «روشن‌فکر حقیقی» معرفی کرده اند و از طریق این نوع دو گانه‌سازی‌ی کاذب، نوعی خودمداری‌ی اهل فلسفه در ایران را به‌نمایش گذاشته اند. پیش از این در نقد آقای دکتر اکبر جباری از «تفرعن اهل فلسفه» در ایران سخن گفته ام و آن بحث را دو باره تکرار نمی‌کنم. برتری بخشیدن به دانش فلسفی و تحقیر غیر از مصادیق این نوع «تفرعن» است.

اما دوست عزیز من آقای دکتر عبدالکریمی یا هر اهل نظر دیگری لازم است به جای دو گانه‌سازی‌‌های کاذب، به‌نحو منطقی به ناقدان‌شان پاسخ بگویند و با فروتنی و بدون تهمت زدن یا خودمداری‌های مرسوم اهل فلسفه در ایران، وارد گفت‌وگو با ناقدان خود شوند و زبان و ادبیات خود را تصحیح کنند تا مریدان‌ و مقلدان‌شان نیز در مسیر درستی هدایت گردند.  

دکتر عبدالکریمی‌ی عزیز مدتی است با تقلیل امور اجتماعی و سیاسی به مفاهیم فلسفی و سخن گفتن از «ابرمسأله‌»هایی چون نیهیلیسم، در حال تحریف جهان اجتماعی‌ی ایرانی هستند و حتا هنوز به پرسش‌های من در باره‌ی مفهوم نیهیلیسم پاسخ نگفته اند. ظاهراً مریدان و مقلدان ایشان نیز از نقدهای وارده رنجیده اند و به سیاق سخنان سالیان اخیر دکتر عبدالکریمی، از «شبه‌روشن‌فکران» یا «روشن‌فکران ناروشن‌فکر» یا «عناصر میان‌تهی» (ادب نقد!) و مفاهیمی از این قبیل سخن می گویند و از این طریق به تحقیر مخالفان و منتقدان روی آورده اند. این الگوهای فرهنگی‌ی گروه‌مدارانه و فرقه‌گرایانه در میان اهل اندیشه به‌هیچ وجه مطلوب نیست و بیان‌گر اَشکالی از فرهنگ مرید و مرادی‌ و فرقه‌گرایانه‌ی سنتی‌ی ایرانی است و بسیار مذموم است.

من دست‌کم انتظار دارم در این مورد که من یا برادر عزیز ام آقای مجید یونسیان در کدام سخن یا نوشته‌مان ادب نقد را رعایت نکرده ایم، روشن‌گری به‌عمل آورند. در ضمن، هم‌چنان منتظر ام آقای دکتر بیژن عبدالکریمی و دیگر مدعیان اهل فلسفه که «نیهیلیسم» را ابرمسأله‌ی ایران معرفی می‌کنند، خود به پرسش‌هایم در باره‌ی نیهیلیسم پاسخ روشنی بدهند و این کار را بر عهده‌ی مریدان و مقلدان محترم نگذارند. 👇

https://t.me/NewHasanMohaddesi/7482
#نقد
#نیهیلیسم
#عبدالکریمی
#تفرعن_اهل_فلسفه

@NewHasanMohaddesi
مدرسه مطالعات هویت باشگاه اندیشه برگزار می‌کند:

نیهلیسم، بحران یا فانتزی؟
نسبت مؤلفه‌های نظری نیهلیسم با رخداد‌های اجتماعی ایران و جهان

گفت‌وگویی با حضورِ
بیژن عبدالکریمی
اسدالله رحمان‌زاده
آیدین ابراهیمی


چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲
از ساعت ۱۸:۳۰

خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳، شبستان باشگاه اندیشه

حضور برای عموم آزاد و رایگان است
پخش از صفحه اینستاگرام لایو باشگاه اندیشه

#مطالعات_هویت #درباره_بحران #نیهیلیسم #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
Forwarded from گروه شریعتی
📕 شریعتی و تفکر معنوی در روزگار سیطرۀ نیست انگاری

#معرفی_کتاب

در جهانی که به باور متفکران بزرگ عصر وصف کلی آن سیطرۀ #نیهیلیسم و گسترش خداناباوری است، اهل نظر برای رؤیت و تجربت کورسویی از چراغ معنا و #معنویت نمی‌توانند و نباید چشم به سپهر #سیاست بدوزند. با ظهور عالم جدید، مردمانی که دورۀ تن‌آسایی‌شان در بستر گرم و نرم #سنت به سر آمده است لاجرم بر می‌آشوبند و خوابشان آشفته می‌شود. اهل تفکر هم اگر چه نباید به راهی بروند که تودۀ #مردم می‌روند، اما ایشان هم محدودیت‌های خودشان را دارند و هنگامی که با تعارضات تاریخی خویش و افق دوران مواجهه پیدا می‌کنند، طرح‌های خاص خویش را می‌افکنند. در این #کتاب ضمن بازخوانی انتقادی متون #شریعتی، به تحلیل گفتمان وی به‌عنوان گفتمانی فراسوی تفکر #تئولوژیک و #سکولار می‌پردازیم، تا با آرای این متفکر ایرانی به نحوۀ دیگری از تفکر بیاندیشیم، تفکری که به دام #بنیادگرایی نمی‌افتد و به #سکولاریسم و نیز عرفان‌های نوظهور تن در نمی‌دهد...


📚 نویسنده: دکتر #محمدحسن_علایی
📖 چاپ اول | نشر نقد فرهنگ
🛒 خرید آنلاین این کتاب

@Shariati_Group