لیلی بنشین خاطرهها را رو کن
لب وا کن و با واژه بزن جادو کن
لیلی تو بگو،
حرف بزن،
نوبت توست
بعد از من و جان کندن من،
نوبت توست
#علیرضا_آذر
@YBQuerencia
لب وا کن و با واژه بزن جادو کن
لیلی تو بگو،
حرف بزن،
نوبت توست
بعد از من و جان کندن من،
نوبت توست
#علیرضا_آذر
@YBQuerencia
زندگی یک چمدان است که می آوریش
بار و بندیل سبک می کنی و می بریش
خودکشی،مرگ قشنگی که به آن دل بستم
دسته کم هر دو سه شب سیر به فکرش هستم
گاه و بیگاه پُر از پنجره های خطرم
#علیرضا_آذر
بار و بندیل سبک می کنی و می بریش
خودکشی،مرگ قشنگی که به آن دل بستم
دسته کم هر دو سه شب سیر به فکرش هستم
گاه و بیگاه پُر از پنجره های خطرم
#علیرضا_آذر
گفته بودم نفاق میافتد
اتفاق، اتفاق میافتد
گفته بودم شکست خواهم خورد
از تو هم ضربه شست خواهم خورد
گفته بودم در اوج ویرانی
از من و خانه رو بگردانی
هرچه بود و نبود خواهد مرد
مرد این قصه زود خواهد مرد
ماجرا زخم و داستانها درد
نازنین پیچ قصه را برگرد...
#علیرضا آذر
@YBQuerencia
اتفاق، اتفاق میافتد
گفته بودم شکست خواهم خورد
از تو هم ضربه شست خواهم خورد
گفته بودم در اوج ویرانی
از من و خانه رو بگردانی
هرچه بود و نبود خواهد مرد
مرد این قصه زود خواهد مرد
ماجرا زخم و داستانها درد
نازنین پیچ قصه را برگرد...
#علیرضا آذر
@YBQuerencia
نامه ات را هنوز میخوانم!
گفته بودی بهار میآیی...
مینویسم قطار اما تو با کدامین قطار میآیی؟
#علیرضا_آذر
@YBQuerencia
گفته بودی بهار میآیی...
مینویسم قطار اما تو با کدامین قطار میآیی؟
#علیرضا_آذر
@YBQuerencia