Amir Pouria
1.95K subscribers
1.08K photos
393 videos
108 files
380 links
این کانال اخبار مربوط به فعالیت های امیر پوریا مدرس و منتقد سینما را بازتاب می‌دهد.
Download Telegram
Amir Pouria
یادداشتی از امیر پوریا درباره‌ی ویژگی‌ها و تأثیرات مهم جایزه‌ی زر امیرابراهیمی در کن هفتاد و پنجم: از "خودمون کنسل‌کالچر داشتیم" تا ایده‌ی "پرهیز از قضاوت" اصغر فرهادی @amiropouria متن در ادامه می‌می‌آید👇
جایزه‌ی زر امیرابراهیمی: وقتی کنسل‌کالچر مُد نبود!/ یادداشت امیر پوریا



یک: متن ورودی ِ خبر فرانس‌۲۴ در بازتاب خبر اهدای جایزه‌ی دوره‌ی هفتاد و پنجم جشنواره فیلم کن به زر امیرابراهیمی‌: "زر امیرابراهیمی بازیگر ایرانی که در پی یک کمپین/حرکت جمعی ِ مداخله‌گرانه در روابط عاطفی‌‌اش، در تبعید به سر می‌برد، با دریافت جایزه‌ی بهترین بازیگر زن فستیوال کن در روز شنبه، شادمانه اشک ریخت".
از این جهت نقل می‌کنم که بگویم تا وقتی کلی‌گویی می‌کنیم و از محدودیت‌های منجر به کوچ اجباری امیرابراهیمی حرف می‌زنیم، می‌تواند شامل حال هر همکار او شود. اما وقتی به مورد خاص او و آن چه برایش رخ داد، اشاره کنیم، ماجرای "قضاوت اخلاقی" و "برچسب زدن" به آدم‌ها توسط جامعه به میان می‌آید که بر اثر عادت قضاوت و طرد آدم‌ها در جامعه‌ی قضاوتگر فارسی‌زبان، احتمال و خطرش بس گسترده است و پیش و بیش از همه، امیرابراهیمی را هدف حمله‌ی خود قرار داد. ابتدا او را به آن همه رنج و احتمال خودکشی و بعد خوشبختانه مهاجرت و این روند منجر به بالندگی رساند.

دو. عبارت طنزآمیزی در شوخی‌های نوشتاری محیط مجازی رایج است که می‌گوید خودمان چیزی را پیش از رواج جهانی‌اش داشته‌ایم. مُهر فساد اخلاقی زدن بر یک انسان، یک زن، آن هم بر اساس انتشار فیلمی خصوصی از رابطه‌ی طبیعی و انسانی او با دوست‌پسرش، در جامعه‌‌ی ایرانی سرعتی ورای سرعت نور داشت. با توجه به زمان وقوع آن که بیش از ۱۵ سال پیش است، با قطعیت می‌توان گفت: "ما خودمون کنسل‌کالچر داشتیم، وقتی هنوز حتی کلمه‌ش هیچ جای دنیا مُد نبود"!

سه. این قدمت در فرهنگ کنسل که طبعاً برخلاف بسیاری از انواع قدمت، هیچ افتخاری ندارد، در خیلی زمینه‌های قضاوت اخلاقی در جامعه‌ی ما وجود داشته و دارد. نگرش گشت ارشاد از دهه‌های دور، در کلام انبوه مادران و مادربزرگ‌های ایرانی که معتقد بودند دختر تا پیش از "خونه‌ی شووَر" نباید دست به ابرویش بزند، جاری بوده. آن چه جمهوری اسلامی از ابتدا با سؤال معروف کمیته‌‌ی دهه‌ی ۱۳۶۰ از جوانان یعنی "چه نسبتی با هم دارید؟" پایه‌گذاری کرد، عملاً در نگاه عموم که رابطه‌ی دختر و پسر تا پیش از ازدواج را ناروا می‌دانستند، وجود داشت.
همسویی ِ شرم‌آور ِ قضاوت مردم و ممنوعیت توسط حکومت، مهم‌ترین چیزی‌ست که با استقبال از جایزه‌ی امیرابراهیمی زیر سؤال می‌رود. چیزی که درک آن در هر لبخند و جمله‌ی او حین دریافت جایزه، به خوبی آشکار است.

چهار.‌ اصغر فرهادی، تنها فرد ایرانی ِ حاضر در هیأت داوران، نمی‌توانسته در تبیین این شرایط و این قضاوت و طرد برای باقی اعضای ژوری، بی‌تأثیر باشد. به ویژه از این حیث که تعبیر "همدیگر را قضاوت نکنیم" در واکنش به فیلم "درباره‌ی الی" ساخته‌ی او، به بخشی از تعابير متداول ادبیات عمومی طبقه‌ی متوسط ایرانی بدل شد و ویژگی مشهور "پایان باز" که در محیط مجازی ما همواره به شوخی با فیلم‌های فرهادی منجر می‌شود، اساساً از همین تلاش برای "پرهیز از قضاوت" و حق ندادن به یکی از طرف‌های ماجرا سرچشمه گرفته است. در ردیابی مسیر منتهی به جایزه‌ی امیرابراهیمی، آن چه گلشیفته فراهانی در توئیت‌های پیش از مراسم اختتامیه‌ی کن نوشت، نباید ناديده بماند. او به تبعات احتمالی هر جایزه‌ای به فیلم "عنکبوت مقدس" برای عضو ایرانی ِ ژوری، اشاره کرد و اگر این ابراز نگرانی به نظرتان اغراق‌آمیز می‌آید، باز باید یادآوری کنم مدیریت دولتی سینما در ایران که خود را مصدر "ارشاد" مردم و سینماگران می‌داند، بعد از حضور فیلمسازی چون عباس کیارستمی در همین فستیوال، به دست دادن او با یک خانم (کاترین دونوو) روی سِن مراسم هم کار داشت؛ چه رسد به اعطای جایزه‌ به بازیگری که همین سیستم، زمانی او را مفسد و مطرود دانسته بود.
بنابراین، همچنان باید تأکید و درک کنیم که جایزه‌ی زر امیر ابراهیمی و استقبال از آن، فراتر از یک جایزه‌ی بازیگری صرف است و برای ما قضاوت‌گران بی‌رحم و مطلق‌گرا می‌تواند به معنای پیشنهاد شعورمندی ِ اجتماعی در تَرک ِ فرهنگ کنسل باشد.


#زر_امیرابراهیمی #زر_امیر_ابراهیمی #زهرا_امیرابراهیمی #زهرا_امیر_ابراهیمی #جشنواره_فیلم_کن #جشنواره_کن #فستیوال_کن #فستیوال_فیلم_کن #جایزه_بازیگری #فرهنگ_کنسل #کنسل_کالچر #قضاوت #قضاوت_اخلاقی #گشت_ارشاد #کمیته #عنکبوت_مقدس #علی_عباسی #اصغر_فرهادی #گلشیفته_فراهانی #عباس_کیارستمی #وزارت_ارشاد #امیر_پوریا


@amiropouria
Amir Pouria
درباره‌ی اتهامات مهیب و غریبی که تفهیمش به سپیده رشنو امروز اعلام شده؛ و عملکرد این روزهای نیروهای انتظامی با زنان و مردم @amiropuria یادداشتی از امیر پوریا 👇

چه خبر است؟ این افسارگسیختگی در رفتار با مردم یا بهتر است بگوییم برخورد وحشیانه به قصد ایجاد وحشت در آنها، از کجا وارد زندگی هر ایرانی شد؟ آن هم در گرم‌ترین ماه‌های سالی که فشار اقتصادی، جان و رمقی برای شهروندان باقی نگذاشته. از زمان شکل‌گیری گشت‌های موسوم به ارشاد، همیشه همین ماه‌ها اوج برخوردهایشان را به همراه داشت. اما این که فرمانده‌ی انتظامی به صراحت می‌گوید "آن مادر حق نداشته به خودروی پلیس نزدیک شود" ، یعنی تصور می‌کند طرح چنین باید و نبایدی می‌تواند با تهی شدن محض از شفقت انسانی و بی‌اعتنایی مطلق به احساس چند ده میلیون ایرانی همراه باشد. مادری که آن گونه خود را جلوی وَن ِ گشت ارشاد افکنده بود تا دخترش را نبرند. این که تصویری از بیرون انداخته شدن یک زن از خودروی نیروی انتظامی در رشت منتشر می‌شود، این که در مشهد چندین مأمور زن و مرد با سرعتی همپای خفت‌گیری و تهاجم دسته‌جمعی از ون پیاده می‌شوند تا دختری را که از دور نشان کرده‌اند، بگیرند، نشان از وضعیتی وخیم‌تر از دهه‌ی شصتی دارد که گویا احضار ارواح مخوفش به این بند پاره کردن‌ها انجامیده.
تلخ این است که ما همچنان ساده‌دل‌تر یا - خودم را می‌گویم- ساده‌لوح‌تر از آنیم که باور کنیم یک سیستم ِ هر چه هم مدعی ایدئولوژی باشد، حاضر می‌شود شال ِ بر شانه افتاده، روسری ِ کنار رفته، مانتوی کوتاه و دکمه‌های شاید بازش را به پرونده‌ی امنیتی بدل کند.
وقتی تصویر آن جدل لفظی بر سر تذکر حجاب به سپیده رشنو توسط رایحه ربیعی منتشر شد، خود من حتی تصورش را هم نمی‌کردم که حرف آن دختر محجبه، چیزی فراتر از ادعاهای رایج هر ایرانی در هر دعوای خیابانی باشد که به عادت می‌گوید "با بد کسی در افتادی" و "می‌دهم چنین و چنانت کنند". یا دقیق‌تر بگویم، هیچ گمان نمی‌کردم به تماسی مربوط به یک دخالت لجبازانه، از طرف نهادهای سلاح به کمر چنین ترتیب‌ اثری داده شود.
اما وقتی به خبر امروز روابط عمومی قوه قضاییه نگاه می‌کنیم، با وجود تمام آن مرارت‌های منجر به اعترافات اجباری، عبارات مهیبش باورمان نمی‌شود: "سپیده رشنو در یکی از شعب «دادگاه انقلاب» با سه اتهام، تفهیم اتهام شده:

-اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور ازطریق ارتباط با افراد خارج‌نشین
-فعالیت تبلیغی علیه جمهوری اسلامی
-تشویق مردم به فساد و فحشاء" !!

اینها به قصد ارعاب است؟ یا به نیت اثبات خروج از دامنه‌ی رعایت انسان و انسانیت؟ راستی چه خبر شده و قرار است چه شود؟

@amiropouria

#سپیده_رشنو #حجاب_اجباری #اعتراضات_مردمی #گشت_ارشاد

آیا کشتار سرنشینان هواپیمای مسافربری ۷۵۲ توسط سپاه پاسداران با قتل مهسا امینی به دست انسان‌نماهای گشت ارشاد، تفاوتی دارد؟ آیا برای سازندگان این نوع خبر که دارند دست و پا می‌زنند تا بوی لجن ِ برخاسته از جنایت‌شان را توجیه کنند، همین که باز زنده می‌مانند و شب‌ها می‌توانند بخوابند، نشان آشکار ِ تهی شدن از واپسین همانندی‌ها به انسان نیست؟ مگر مردم‌فریبی و دروغ و پنهانکاری در ‌۱۸ دی ۹۸ نتیجه داد که حالا با این شناعت، تکرارش می‌کنند؟ با بوی تعفن این لجنزاری که ساخته‌اند و لجن جامد متحرکی که خود هستند، چه می‌کنند؟ چطور به خودفریبی می‌رسند؟

@amiropouria

#مهسا_امینی
#مهسا_امینی_جان_سپرد
#گشت_ارشاد
#پرواز۷۵۲
#هواپیمای_اوکراینی
#جنایت
Amir Pouria
‌ در روز چهلم پس از جان سپردن مهسا امینی، چیزی جز چنین ویدئویی به نظرم نمی‌رسد. همین چند شب پیش از صدا و سیما پخش شده و نشان می‌دهد هنوز در بر همان پاشنه می‌چرخد و حضرات حتی به قاعده‌ی یک ارزن هم گوش‌ها را باز نکرده و فریاد ابراز انزجار مردم از حکومت‌شان را…

در روز چهلم پس از جان سپردن مهسا امینی، چیزی جز چنین ویدئویی به نظرم نمی‌رسد. همین چند شب پیش از صدا و سیما پخش شده و نشان می‌دهد هنوز در بر همان پاشنه می‌چرخد و حضرات حتی به قاعده‌ی یک ارزن هم گوش‌ها را باز نکرده و فریاد ابراز انزجار مردم از حکومت‌شان را نشنیده‌اند. چیزی که به همه‌مان یادآوری می‌کند چرا خشمگینیم و چرا خشم‌مان جز با رسیدن به روز اتمام دوران اینها، فرونمی‌نشیند.
***
میان حرف‌های مقامات جمهوری اسلامی، این نوع اقرارهای ناخواسته و از روی حُمق،‌ بی‌شمار است‌. در این گفت‌وگو، این احمد امیرآبادی فراهانی که از سه دوره‌ پیش نماینده‌ی قم در مجلس بوده، بی‌ آن که درست بفهمد، به این که مهسا امینی با وخامت حال در بیمارستان بستری شده، اقرار می‌کند.

ندانسته دارد می‌گوید پیکر او چنان رنجور و آسیب‌دیده بود که انتشار عکسش می‌توانسته به خشم مردم منجر شود که شد.

اشاره‌اش به انتشار عکس توسط کسانی که او "مأمور آمریکا" می‌نامدشان، اعترافی ابلهانه به پنهانکاری و سانسور خبری‌ست که در این مورد بخصوص یعنی جان باختن دختری ۲۲ ساله بعد از بازداشت توسط گشت ارشاد، خود به خود یعنی تأکيد بر این که در مراحل بعدی هم خانواده‌ی او را تحت فشار می‌گذاشتند تا خبر به هیچ جا درز نکند.

ادعای دستگیری دو آمریکایی، در عین توهم‌‌زدگی، باز ناخواسته تأییدی‌ست بر آن که این سیستم هر صدایی را که بخواهد اصل خبری را به گوش مردم برساند، خفه می‌کند.

و البته آن جاهایی‌ که می‌گوید منتظر فرصت و بهانه بوده‌اند. اطمینان به نارضايتی جمعیت انبوه مردم که در انتظار فرصتی برای انفجار نارضایتی‌شان بوده‌اند!

***
یک لحظه صبر کنید. فهرست بلاهت‌های قابل تشخیص در همین ویدئوی ۳۰ ثانیه‌ای، ناتمام خواهد ماند اگر به آن "خُب" آخر مجری صدا و سیمایی اشاره نکنم. اولش جوری می‌پرسد کدام کشور که آدم فکر می‌کند کمی طعنه در سؤالش نهفته. بعد که اسم آمریکا را می‌شنود، خیالش راحت می‌شود که همان دُژمن خودمان است و با یک "خب"، هضمش می‌کند.
***
دوستان بسیاری در واکنش به این گیر دادن بنده به یک ویدئو یا نقل قول، می‌گویند کار از این حرف‌ها گذشته و نباید به این لاطائلات حضرات توجه کرد. ولی برای درک میزان شناعت اینان، برای ثبت در تاریخ و برای حفظ و تحکیم خشم ِ به‌جای ما و شما، اینها را باید باز شنید و به یاد سپرد.

@amiropouria

#مهسا_امینی #چهلم_مهسا_امینی #چهلم #گشت_ارشاد
#سانسور #سانسور_خبری #توهم #صدا_و_سیما #اعتراضات_مردمی #اعتراف_ناگزیر