خانه دلتنگِ غروبی خفه بود
مثلِ امروز که تنگ است دلم
پدرم گفت چراغ
و شب از شب پُر شد
من به خود گفتم یک روز گذشت
مادرم آه کشید؛
زود بر خواهد گشت.
ابری آهسته به چشمم لغزید
و سپس خوابم برد
که گمان داشت که هست این همه درد
در کمینِ دلِ آن کودکِ خُرد
آری، آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم
معنیِ هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر
آه ای واژه ی شوم
خو نکرده ست دلم با تو هنوز
من پس از این همه سال
چشم دارم در راه
که بیایند عزیزانم، آه
#هوشنگ_ابتهاج
مثلِ امروز که تنگ است دلم
پدرم گفت چراغ
و شب از شب پُر شد
من به خود گفتم یک روز گذشت
مادرم آه کشید؛
زود بر خواهد گشت.
ابری آهسته به چشمم لغزید
و سپس خوابم برد
که گمان داشت که هست این همه درد
در کمینِ دلِ آن کودکِ خُرد
آری، آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم
معنیِ هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر
آه ای واژه ی شوم
خو نکرده ست دلم با تو هنوز
من پس از این همه سال
چشم دارم در راه
که بیایند عزیزانم، آه
#هوشنگ_ابتهاج
Marsiyeh jangal
Hoshang Ebtehaj
ای جنگل
ای خشم
ای شعله ور چون آذرخش پیرهن چاک
با من بگو از سرگذشت آن سپیدار
آن سهمگین پیکر که با فریاد تندر
چون پاره ای از آسمان افتاد بر خاک
#هوشنگ_ابتهاج
ای خشم
ای شعله ور چون آذرخش پیرهن چاک
با من بگو از سرگذشت آن سپیدار
آن سهمگین پیکر که با فریاد تندر
چون پاره ای از آسمان افتاد بر خاک
#هوشنگ_ابتهاج
#سیاوش کَسرائی (۵ اسفند ۱۳۰۵ هشت بهشت اصفهان - ۱۹ بهمن ۱۳۷۴ وین) شاعر، از اعضای کانون نویسندگان ایران و از فعالان سیاسی چپگرای تاریخ معاصر ایران بود.
سیاوش کسرائی سراینده منظومهی #«آرش کمانگیر» نخستین منظومه حماسی نیمایی است. وی یکی از شاگردان #نیما یوشیج بود که به سبک شعر او وفادار ماند. از جمله مجموعه شعرهای به جا مانده از سیاوش کسرائی، میتوان به مجموعه شعر (آوا، آرش کمانگیر، مهره سرخ، در هوای مرغ آمین، هدیه برای خاک، تراشههای تبر، خانگی، با دماوند خاموش و خون سیاوش )اشاره کرد.
او دانشآموخته دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بود. سیاوش کسرائی از بنیانگذاران انجمن ادبی شمع سوخته بود.
وی در ۶۹ سالگی پس از عمل جراحی قلب و ابتلا به ذاتالریه در وین، پایتخت اتریش درگذشت و در «بخش هنرمندان» گورستان مرکزی شهر وین به خاک سپرده شد.
#سیاوش کسرایی، بر طبق وصیتش «#هوشنگ ابتهاج» را متولی آثارش کرده است.
سیاوش کسرائی سراینده منظومهی #«آرش کمانگیر» نخستین منظومه حماسی نیمایی است. وی یکی از شاگردان #نیما یوشیج بود که به سبک شعر او وفادار ماند. از جمله مجموعه شعرهای به جا مانده از سیاوش کسرائی، میتوان به مجموعه شعر (آوا، آرش کمانگیر، مهره سرخ، در هوای مرغ آمین، هدیه برای خاک، تراشههای تبر، خانگی، با دماوند خاموش و خون سیاوش )اشاره کرد.
او دانشآموخته دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بود. سیاوش کسرائی از بنیانگذاران انجمن ادبی شمع سوخته بود.
وی در ۶۹ سالگی پس از عمل جراحی قلب و ابتلا به ذاتالریه در وین، پایتخت اتریش درگذشت و در «بخش هنرمندان» گورستان مرکزی شهر وین به خاک سپرده شد.
#سیاوش کسرایی، بر طبق وصیتش «#هوشنگ ابتهاج» را متولی آثارش کرده است.
هوای روی تو دارم نمی گذارندم ..
مگر به کوی تو این ابرها ببارندم ...
مرا که مست توام این خمار خواهد کشت..!
نگاه کن که به دست که می سپارندم ..
مگر در این شب دیر انتظار عاشق کش ..
به وعده های وصال تو زنده دارندم ..
غم نمی خورد ایام و جای رنجش نیست ...
هزار شکر که بی غم نمی گذارندم ..!
سری به سینه فرو برده ام مگر روزی ..
چو گنج گم شده زین کنج غم برآرندم ...
چه باک اگر به دل بی غمان نبردم راه ..؟
غم شکسته دلانم که می گسارندم ..!
من آن ستاره ی شب زنده دار امیدم ..
که عاشقان تو تا روز می شمارندم ..!
چه جای خواب ..؟که هرشب محصّلان فراق ..
خیال روی تو بر دیده می گمارندم ...
هنوز دست نشسته ست غم ز خون دلم ..
چه نقشهای که ازین دست مینگارندم ..!
کدام مست مِی از خون سایه خواهد کرد ..؟
که همچو خوشهی انگور می فشارندم ..!
#هوشنگ_ابتهاج
مگر به کوی تو این ابرها ببارندم ...
مرا که مست توام این خمار خواهد کشت..!
نگاه کن که به دست که می سپارندم ..
مگر در این شب دیر انتظار عاشق کش ..
به وعده های وصال تو زنده دارندم ..
غم نمی خورد ایام و جای رنجش نیست ...
هزار شکر که بی غم نمی گذارندم ..!
سری به سینه فرو برده ام مگر روزی ..
چو گنج گم شده زین کنج غم برآرندم ...
چه باک اگر به دل بی غمان نبردم راه ..؟
غم شکسته دلانم که می گسارندم ..!
من آن ستاره ی شب زنده دار امیدم ..
که عاشقان تو تا روز می شمارندم ..!
چه جای خواب ..؟که هرشب محصّلان فراق ..
خیال روی تو بر دیده می گمارندم ...
هنوز دست نشسته ست غم ز خون دلم ..
چه نقشهای که ازین دست مینگارندم ..!
کدام مست مِی از خون سایه خواهد کرد ..؟
که همچو خوشهی انگور می فشارندم ..!
#هوشنگ_ابتهاج
سرگشته (تو ای پری کجایی)
قوامی
"توای پری کجایی"
(سرگشته) از ترانههای نامدار در موسیقی است که در یکی از بزرگترین و محبوبترین دستگاههای موسیقی ایرانی به نام #همایون ساخته شده است را از زیباترین شعرهای استاد #هوشنگ_ابتهاج دانست.
توای پری کجایی داستان عاشقی سرگردان است. عاشقی که همه موجودات را همچون خودش سرگشته محبوب و به دنبال او میداند....
این تصنیف در سال ۱۳۵۲ با صدای استاد #حسین_قوامی و با آهنگسازی استاد #همایون_خرم اجرا شد.....
(برگرفته از گلهای تازه شماره 52)
روحش شاد یادش گرامی
سالروز در گذشت حسین قوامی
(سرگشته) از ترانههای نامدار در موسیقی است که در یکی از بزرگترین و محبوبترین دستگاههای موسیقی ایرانی به نام #همایون ساخته شده است را از زیباترین شعرهای استاد #هوشنگ_ابتهاج دانست.
توای پری کجایی داستان عاشقی سرگردان است. عاشقی که همه موجودات را همچون خودش سرگشته محبوب و به دنبال او میداند....
این تصنیف در سال ۱۳۵۲ با صدای استاد #حسین_قوامی و با آهنگسازی استاد #همایون_خرم اجرا شد.....
(برگرفته از گلهای تازه شماره 52)
روحش شاد یادش گرامی
سالروز در گذشت حسین قوامی
کعبه ، منم ، قبله ، منم ،،، سویِ من ، آرید نماز ،
کآن صنمِ قبلهنما ،،، خم شد و ، بوسید مرا ،
پرتوِ دیدارِ خوشش ، تافته در دیدۀ من ،
آینه در آینه شد ،،، دیدمش و ، دید ، مرا ،
آینه ، خورشید شود ،،، پیشِ رخِ روشنِ او ،
تابِ نظر خواه و ببین ،،، کآیِنه ، تابید مرا ،
#هوشنگ_ابتهاج(سایه)
کآن صنمِ قبلهنما ،،، خم شد و ، بوسید مرا ،
پرتوِ دیدارِ خوشش ، تافته در دیدۀ من ،
آینه در آینه شد ،،، دیدمش و ، دید ، مرا ،
آینه ، خورشید شود ،،، پیشِ رخِ روشنِ او ،
تابِ نظر خواه و ببین ،،، کآیِنه ، تابید مرا ،
#هوشنگ_ابتهاج(سایه)
کانال تلگرامیsmsu43@
استاد شجریان - قطعهی بشارت
قطعه زیبای "بشارت"
ماهور
(زمانه قرعه نو میزند به نام شما...)
آواز:استاد #محمدرضا_شجریان
آهنگساز و نوازنده تار:استاد #محمدرضا_لطفی
شعر: استاد #هوشنگ_ابتهاج
ماهور
(زمانه قرعه نو میزند به نام شما...)
آواز:استاد #محمدرضا_شجریان
آهنگساز و نوازنده تار:استاد #محمدرضا_لطفی
شعر: استاد #هوشنگ_ابتهاج
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سینه باید گشاده چون دریا
تا کند نغمه ای چو دریا ساز
نفسی طاقت آزموده چو موج
که رود صد ره برآید باز
تن طوفان کش شکیبنده
که نفرساید از نشیب و فراز
بانگ دریادلان چنین خیزد
کار هر سینه نیست این آواز
#هوشنگ_ابتهاج
تا کند نغمه ای چو دریا ساز
نفسی طاقت آزموده چو موج
که رود صد ره برآید باز
تن طوفان کش شکیبنده
که نفرساید از نشیب و فراز
بانگ دریادلان چنین خیزد
کار هر سینه نیست این آواز
#هوشنگ_ابتهاج
در زیر سایه روشن مهتاب خوابناک
در دامن سکوت شبی خسته و خموش
آهسته گام می گذرد شاعری به راه
مست و رمیدههوش
می ایستد مقابل دیواری آشنا
آنجا که آید از دل هر ذره بوی یار
در تنگنای سینه دل خسته می تپد
مشتاق و بی قرار
از پشت شیشه می نگرد ماه شب نورد
آنجا بر آن نگار که خوابیده مست ناز
در پیشگاه این همه زیبایی و جمال
مَه می برد نماز
دنبال ماهتاب خیال گشاده بال
آهسته می رود به درون اتاق او
من مانده همچنان پس دیوار، محو و مست
از اشتیاق او...
#هوشنگ_ابتهاج
#چهارپاره
در دامن سکوت شبی خسته و خموش
آهسته گام می گذرد شاعری به راه
مست و رمیدههوش
می ایستد مقابل دیواری آشنا
آنجا که آید از دل هر ذره بوی یار
در تنگنای سینه دل خسته می تپد
مشتاق و بی قرار
از پشت شیشه می نگرد ماه شب نورد
آنجا بر آن نگار که خوابیده مست ناز
در پیشگاه این همه زیبایی و جمال
مَه می برد نماز
دنبال ماهتاب خیال گشاده بال
آهسته می رود به درون اتاق او
من مانده همچنان پس دیوار، محو و مست
از اشتیاق او...
#هوشنگ_ابتهاج
#چهارپاره