معرفی عارفان
919 subscribers
31.3K photos
11.4K videos
3.13K files
2.57K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
خوش درخور است وقت سوال و جواب‌ها
از یار لطف‌ها و ز ما اضطراب‌ها

با آنکه دین و دل ز کفم برد بی‌حساب
دارد هنوز عشق تو با من حساب‌ها

ای خرم آن‌کسان که به راه تو می‌خورند
شب، گردهای غربت و روز آفتاب‌ها

از من کنید نسخه ی دیوانگی طلب
کز دفترِ جنون زده‌ام انتخاب‌ها

ای یاد آن‌که شب همه‌شب مستِ اشتیاق
می‌دید دیده‌ام بیخیال تو ، خواب‌ها...

بر پیرهن فشان، عرقِ دل که بهترست
بوی گلاب غنچه ز دیگر گلاب‌ها

دارد تبسم تو به دل‌های خون‌چکان
آن منتی که داشت نمک بر کباب‌ها

" #طالب " ز علم مهر و وفا دم مزن که ما
تصنیف کرده‌ایم درین فن کتاب‌ها...

💠 #غرل
طالب آملی
در کشتنم همین دلِ نامهربان بس است
یک شیوه در تصرف او، همچنان بس است

ای غم بساط عیش مچین بر خود اینقدر
زین بیش خاطرم مخراش، امتحان بس است

در بزمِ عشق، حاجت جام و شراب نیست
ارباب نشئه را نگه ساقیان بس است

نزدیکِ گلشنی، غمِ مطرب چه می‌خوری؟
قرب جوارِ بلبل آتش‌زبان بس است

حسرت مرا به چیدنِ گل می‌دهد فریب
ورنی نسیمی از طرفِ بوستان بس است

گو دل مَشو ز نغمه ی داود و کام گیر
شیون‌طرازیِ نفس نوحه خوان بس است

طالب تلاش همره و همدم چه می‌کنی
توفیقِ هم‌عنان و خرد هم‌زبان بس است

#غرل
طالب آملی
خوش درخور است وقت سوال و جواب‌ها
از یار لطف‌ها و ز ما اضطراب‌ها

با آنکه دین و دل ز کفم برد بی‌حساب
دارد هنوز عشق تو با من حساب‌ها

ای خرم آن‌کسان که به راه تو می‌خورند
شب، گردهای غربت و روز آفتاب‌ها

از من کنید نسخه ی دیوانگی طلب
کز دفترِ جنون زده‌ام انتخاب‌ها

ای یاد آن‌که شب همه‌شب مستِ اشتیاق
می‌دید دیده‌ام بیخیال تو ، خواب‌ها...

بر پیرهن فشان، عرقِ دل که بهترست
بوی گلاب غنچه ز دیگر گلاب‌ها

دارد تبسم تو به دل‌های خون‌چکان
آن منتی که داشت نمک بر کباب‌ها

" #طالب " ز علم مهر و وفا دم مزن که ما
تصنیف کرده‌ایم درین فن کتاب‌ها...

#غرل
طالب آملی
در کشتنم همین دلِ نامهربان بس است
یک شیوه در تصرف او، همچنان بس است

ای غم بساط عیش مچین بر خود اینقدر
زین بیش خاطرم مخراش، امتحان بس است

در بزمِ عشق، حاجت جام و شراب نیست
ارباب نشئه را نگه ساقیان بس است

نزدیکِ گلشنی، غمِ مطرب چه می‌خوری؟
قرب جوارِ بلبل آتش‌زبان بس است

حسرت مرا به چیدنِ گل می‌دهد فریب
ورنی نسیمی از طرفِ بوستان بس است

گو دل مَشو ز نغمه ی داود و کام گیر
شیون‌طرازیِ نفس نوحه خوان بس است

طالب تلاش همره و همدم چه می‌کنی
توفیقِ هم‌عنان و خرد هم‌زبان بس است

#غرل
طالب آملی
خوش درخور است وقت سوال و جواب‌ها
از یار لطف‌ها و ز ما اضطراب‌ها

با آنکه دین و دل ز کفم برد بی‌حساب
دارد هنوز عشق تو با من حساب‌ها

ای خرم آن‌کسان که به راه تو می‌خورند
شب، گردهای غربت و روز آفتاب‌ها

از من کنید نسخه ی دیوانگی طلب
کز دفترِ جنون زده‌ام انتخاب‌ها

ای یاد آن‌که شب همه‌شب مستِ اشتیاق
می‌دید دیده‌ام بیخیال تو ، خواب‌ها...

بر پیرهن فشان، عرقِ دل که بهترست
بوی گلاب غنچه ز دیگر گلاب‌ها

دارد تبسم تو به دل‌های خون‌چکان
آن منتی که داشت نمک بر کباب‌ها

" #طالب " ز علم مهر و وفا دم مزن که ما
تصنیف کرده‌ایم درین فن کتاب‌ها...

#غرل
طالب آملی
خوش درخور است وقت سوال و جواب‌ها
از یار لطف‌ها و ز ما اضطراب‌ها

با آنکه دین و دل ز کفم برد بی‌حساب
دارد هنوز عشق تو با من حساب‌ها

ای خرم آن‌کسان که به راه تو می‌خورند
شب، گردهای غربت و روز آفتاب‌ها

از من کنید نسخه ی دیوانگی طلب
کز دفترِ جنون زده‌ام انتخاب‌ها

ای یاد آن‌که شب همه‌شب مستِ اشتیاق
می‌دید دیده‌ام بیخیال تو ، خواب‌ها...

بر پیرهن فشان، عرقِ دل که بهترست
بوی گلاب غنچه ز دیگر گلاب‌ها

دارد تبسم تو به دل‌های خون‌چکان
آن منتی که داشت نمک بر کباب‌ها

" #طالب " ز علم مهر و وفا دم مزن که ما
تصنیف کرده‌ایم درین فن کتاب‌ها...

#غرل
طالب آملی
در کشتنم همین دلِ نامهربان بس است
یک شیوه در تصرف او، همچنان بس است

ای غم بساط عیش مچین بر خود اینقدر
زین بیش خاطرم مخراش، امتحان بس است

در بزمِ عشق، حاجت جام و شراب نیست
ارباب نشئه را نگه ساقیان بس است

نزدیکِ گلشنی، غمِ مطرب چه می‌خوری؟
قرب جوارِ بلبل آتش‌زبان بس است

حسرت مرا به چیدنِ گل می‌دهد فریب
ورنی نسیمی از طرفِ بوستان بس است

گو دل مَشو ز نغمه ی داود و کام گیر
شیون‌طرازیِ نفس نوحه خوان بس است

طالب تلاش همره و همدم چه می‌کنی
توفیقِ هم‌عنان و خرد هم‌زبان بس است

#غرل
طالب آملی