#سوال_از_اشو
مرشد عزیز، من از زنم خسته شده ام آیا پیشنهادی دارید؟ چه کار کنم؟
#پاسخ
کیست که خسته نشده باشد؟
فکر میکنی که تنها تو خسته شده ای؟
و فکـر مـی کنــی همسرت از تو خسته نشده؟
زنان از شوهران خسته شده اند و شوهران از زنان خسته هستند
ولی اگر همسرت را هم عوض کنی، هیچ تغییری روی نخواهد داد: تـو به زودی از آن زن دیگر هم خسته خواهی شد
اگر شوهرت را هم عوض کنی باز هم چیزی تغییر نخواهد کرد از شوهر دیگر هم خسته خواهی شد
آری... چند روزی هیجان خواهد بود، احساسی از تازگی و تنوع خواهی داشت، ولی بالاخره تازه نیز کهنه خواهد شد؛
و لحظه ای که چیزی تازه کهنه شود، خسته خواهی شد.
سه لایه از خستگی وجود دارد، نخست آنکه تو از زن خودت خسته میشوی، ولی از زن دیگر خسته نمیشوی.
لایه دوم، تو آن قدر از زنان متعدد خسته میشوی که از هر چه زن است خسته میشوی.
و لایه سوم، تو آنقدر از تعویض همسر و کهنه شدن چیزی تازه خسته خواهی شد، که از ذهن که منبع تمام نارضایتی هاست خسته میشوی،
و وقتی که از ذهن خسته شدی آن وقت است که لحظه بزرگ اکتشاف حقیقت فرارسیده است.
سعی کن ذهن را ببینی:
این ذهن است که پیوسته در پی چیزی جدید است
این ذهن است که مدام نق میزند، ایراد میگیرد، و به دنبال تنوع است
ذهن نمیتواند برای همیشه راضی شود، زیرا که هر چیز جدید، به طور خود به خود کهنه میشود
پس هـر کجا که باشی ناراضی خواهی بود،
پس چرا از خود ذهن خسته نشوی؟
و زماتی که نسبت به ذهن و عملکردش آگاه شوی، ریشه تمام خستگی ها را خواهی زد و گام در راه سلوک و زندگی واقعی خواهی گذاشت
مراقبه یعنی همین.
#اشو
مرشد عزیز، من از زنم خسته شده ام آیا پیشنهادی دارید؟ چه کار کنم؟
#پاسخ
کیست که خسته نشده باشد؟
فکر میکنی که تنها تو خسته شده ای؟
و فکـر مـی کنــی همسرت از تو خسته نشده؟
زنان از شوهران خسته شده اند و شوهران از زنان خسته هستند
ولی اگر همسرت را هم عوض کنی، هیچ تغییری روی نخواهد داد: تـو به زودی از آن زن دیگر هم خسته خواهی شد
اگر شوهرت را هم عوض کنی باز هم چیزی تغییر نخواهد کرد از شوهر دیگر هم خسته خواهی شد
آری... چند روزی هیجان خواهد بود، احساسی از تازگی و تنوع خواهی داشت، ولی بالاخره تازه نیز کهنه خواهد شد؛
و لحظه ای که چیزی تازه کهنه شود، خسته خواهی شد.
سه لایه از خستگی وجود دارد، نخست آنکه تو از زن خودت خسته میشوی، ولی از زن دیگر خسته نمیشوی.
لایه دوم، تو آن قدر از زنان متعدد خسته میشوی که از هر چه زن است خسته میشوی.
و لایه سوم، تو آنقدر از تعویض همسر و کهنه شدن چیزی تازه خسته خواهی شد، که از ذهن که منبع تمام نارضایتی هاست خسته میشوی،
و وقتی که از ذهن خسته شدی آن وقت است که لحظه بزرگ اکتشاف حقیقت فرارسیده است.
سعی کن ذهن را ببینی:
این ذهن است که پیوسته در پی چیزی جدید است
این ذهن است که مدام نق میزند، ایراد میگیرد، و به دنبال تنوع است
ذهن نمیتواند برای همیشه راضی شود، زیرا که هر چیز جدید، به طور خود به خود کهنه میشود
پس هـر کجا که باشی ناراضی خواهی بود،
پس چرا از خود ذهن خسته نشوی؟
و زماتی که نسبت به ذهن و عملکردش آگاه شوی، ریشه تمام خستگی ها را خواهی زد و گام در راه سلوک و زندگی واقعی خواهی گذاشت
مراقبه یعنی همین.
#اشو
اگر من تو را دوست داشته باشم،
لحظه اي كه ببينم عشقِ من براي تو رنج آور است تو را ترك خواهم كرد
اگر تو مرا دوست داري،
لحظه اي كه ببيني عشق تو سبب زنداني بودن من است، مرا ترك خواهي كرد
عشق والاترين ارزش در زندگي است.
عشق را نبايد به تشريفات و مراسم احمقانه تنزل داد
عشق و آزادي با هم مي آيند
نمي تواني يكي را انتخاب كني و ديگري را وانهي
انسانی كه آزادي را مي شناسد،
سرشار از عشق است
و انسانی كه عشق را بشناسد هميشه آماده است تا آزادي بدهد.
اگر نتواني به كسي كه دوستش داري آزادي بدهي، به چه كسي ميتواني آزادي بدهي؟
دادن آزادي چيزي جز #اعتماد نيست
و آزادي بيانی از عشق است.
#اشو
#روح_عصيانگر
لحظه اي كه ببينم عشقِ من براي تو رنج آور است تو را ترك خواهم كرد
اگر تو مرا دوست داري،
لحظه اي كه ببيني عشق تو سبب زنداني بودن من است، مرا ترك خواهي كرد
عشق والاترين ارزش در زندگي است.
عشق را نبايد به تشريفات و مراسم احمقانه تنزل داد
عشق و آزادي با هم مي آيند
نمي تواني يكي را انتخاب كني و ديگري را وانهي
انسانی كه آزادي را مي شناسد،
سرشار از عشق است
و انسانی كه عشق را بشناسد هميشه آماده است تا آزادي بدهد.
اگر نتواني به كسي كه دوستش داري آزادي بدهي، به چه كسي ميتواني آزادي بدهي؟
دادن آزادي چيزي جز #اعتماد نيست
و آزادي بيانی از عشق است.
#اشو
#روح_عصيانگر
مراقبه هایی برای افرادی که خیلی مشغول هستند.👇
می توانید هر جایی این کار را انجام دهید
مشغول حمام کردن هستید؟
ناگهان به خودتان فرمان بدهید #بایست! و همان موقع متوقف شوید. اگر این توقف برای یک لحظه کوتاه هم باشد، متوجه یک امر غیر عادی و جدید می شوید. خواهید دید که یک پدیده جالب در شما رخ می دهد. در این حالت برای لحظه ای به درون خود می روید
وقتی بدن می ایستد، ذهن هم برای لحظه ای متوقف می شود.
وقتی به خودتان دستور ایست می دهید، تنفس را هم متوقف کنید
در عین حال بدن هم نباید هیچ حرکتی انجام دهد. در این توقف کوتاه اجازه دهید تا برای لحظاتی رفتن به درون را تجربه کنید، همین لحظات کوتاه تماس با درون می تواند معجزه آفرین باشد.
مثلا قصد دارید یک لیوان آب بنوشید. وقتی لیوان را در دست گرفتید برای یک لحظه متوقف شوید. بگذارید لیوان همینطور در دستتان باقی بماند
از سوی دیگر عطش و میل به مصرف آب درونتان وجود دارد. در همین حال متوقف شوید، بی حرکت و بدون نفس کشیدن به درون خود توجه کنید
عطش کمک می کند تا انرژی خود را به درون ببرید.
در این دستور به سه نکته توجه کنید: اول اینکه وقتی توقف می کنید یک میل و کشش درونی شما را به سوی انجام کاری سوق می دهد
دوم اینکه در مورد توقف کردن فکر نکنید، فقط توقف کنید
سوم اینکه صبر کنید و توقف را کامل و با توقف تنفس انجام دهید.
وقتی به شما می گویم بایستید، منظورم این است کاملا و با تمام وجود توقف کنید. هیچ چیزی حرکت نمی کند.
مثل اینکه زمان هم ایستاده است.
#اشو
#خود_آگاهی
می توانید هر جایی این کار را انجام دهید
مشغول حمام کردن هستید؟
ناگهان به خودتان فرمان بدهید #بایست! و همان موقع متوقف شوید. اگر این توقف برای یک لحظه کوتاه هم باشد، متوجه یک امر غیر عادی و جدید می شوید. خواهید دید که یک پدیده جالب در شما رخ می دهد. در این حالت برای لحظه ای به درون خود می روید
وقتی بدن می ایستد، ذهن هم برای لحظه ای متوقف می شود.
وقتی به خودتان دستور ایست می دهید، تنفس را هم متوقف کنید
در عین حال بدن هم نباید هیچ حرکتی انجام دهد. در این توقف کوتاه اجازه دهید تا برای لحظاتی رفتن به درون را تجربه کنید، همین لحظات کوتاه تماس با درون می تواند معجزه آفرین باشد.
مثلا قصد دارید یک لیوان آب بنوشید. وقتی لیوان را در دست گرفتید برای یک لحظه متوقف شوید. بگذارید لیوان همینطور در دستتان باقی بماند
از سوی دیگر عطش و میل به مصرف آب درونتان وجود دارد. در همین حال متوقف شوید، بی حرکت و بدون نفس کشیدن به درون خود توجه کنید
عطش کمک می کند تا انرژی خود را به درون ببرید.
در این دستور به سه نکته توجه کنید: اول اینکه وقتی توقف می کنید یک میل و کشش درونی شما را به سوی انجام کاری سوق می دهد
دوم اینکه در مورد توقف کردن فکر نکنید، فقط توقف کنید
سوم اینکه صبر کنید و توقف را کامل و با توقف تنفس انجام دهید.
وقتی به شما می گویم بایستید، منظورم این است کاملا و با تمام وجود توقف کنید. هیچ چیزی حرکت نمی کند.
مثل اینکه زمان هم ایستاده است.
#اشو
#خود_آگاهی
جهان هستی و تو کفایت میکند.
نیازی به هیچ واسطه بین تو و جهان هستی وجود ندارد تا تفسیر کند:
“چقدر زیباست!”
تا پیامهایی از تو بگیرد و به جهانهستی برساند و پیامهای جهانهستی را به تو برساند.
در شرق گفته شده که کائنات همچون یک شبکهی تارعنکبوت است. اگر یک تکرشته از این شبکه را لمس کنی، تمامی شبکه ارتعاش را حسّ خواهد کرد. یک تیغه علف را لمس کن و بزرگترین ستاره و دورترین ستاره را لمس کردهای، زیرا کُلّیتِ هستی یک واحدِ زنده است، هیچچیز نامرتبط در آن وجود ندارد.
تنها جهل انسان است که مفهوم نفْس Ego را خلق کرده است. و انسان در نوعی از خودتبعیدی زندگی میکند؛ نوعی تبعید تحمیلی بر خویش Self-imposed Exile.
ما یک کپسول کوچک در اطراف خودمان ساختهایم؛ در این سرپوش محاصره و منزوی شدهایم. و سپس رنج میبریم، آنوقت رنجور میشویم. آنگاه نمیتوانیم معنا و اهمیتی در زندگی خود پیدا کنیم
آنگاه احساس میکنیم که ریشهکن شده و متزلزل هستیم
آنگاه احساس میکنیم که تصادفاً وارد این زندگی شدهایم، گویی که ابداًنیازی به وجود ما نبوده، گویی که چه ما باشیم و چه نباشیم، جهانهستی به کار خودش ادامه میدهد. این احساس سبب یک زخم عمیق میشود. ما اطمینان و اعتماد به خود را از دست میدهیم؛ تبدیل به موجودی بیهوده میشویم که مورد نیاز نیستیم و فقط توسط یک تصادف به این جهانهستی وارد شدهایم.
و تمام این اوضاع بیمعنی به این سبب ایجاد شده که ما مفهوم نفْس را ساختهایم
نفْس تلاشی است برای قطع ارتباط خود با تمامیت
بااینکه نمیتوانی خودت را از تمامیت جدا کنی؛ ولی میتوانی در این باور زندگی کنی که موفق شدهای. همین باور است که سبب خلق جهنم تو می شود.
باور به این نفْس را رها کن و ناگهان پیامهایی را خواهی دید که بیوقفه بین تو و تمامیتِهستی در جریان است
در هر لحظه؛ هر روز و هر ساعت.
آنگاه آواز پرندگان پیامآور هستند، شکفتن گلها پیام میآورد،
چشمک ستارگان در شب پیامآور هستند. آنگاه تمامی جهانهستی یک کتاب باز خواهد شد، یک انجیل واقعی. آنگاه نیازی نداری که به متون مذهبی کهنه و پوسیده مراجعه کنی؛ میتوانی به سادگی به اطراف خودت نگاه کنی و شروع کنی به خواندنِ جهانهستی.
و سپس موعظهها در همهجا هستند، متون مذهبی در همهجا هستند، ترانهها در همهجا یافت میشوند.
با جهانهستی تو باید ساکت باشی؛ تمام حرفزدنها باید متوقف شوند. نباید هیچ چیزی بگویی. برعکس، دعاکردن فقط شنیدن است. باید به جهانهستی گوش بدهی، نباید چیزی بگویی. اگر حرف بزنی، چه کسی خواهد شنید؟ اگر حرف بزنی و بسیار درگیر کلمات شوی، آنوقت چه کسی خواهد شنید؟ و هر لحظه پیامی وجود دارد.
با تمامیت زندگی کن، و با شدتّ زندگی کن: تا هرلحظه طلایی شود و زندگیت یک رشته از لحظات طلایی گردد.
چنین فردی هرگز نخواهد مُرد زیرا او لمس کیمیاگری Midas touch دارد: هرچه را لمس کند طلایی میشود
#اشو
کتاب هشتاد پیام مهم از جهانهستی
نیازی به هیچ واسطه بین تو و جهان هستی وجود ندارد تا تفسیر کند:
“چقدر زیباست!”
تا پیامهایی از تو بگیرد و به جهانهستی برساند و پیامهای جهانهستی را به تو برساند.
در شرق گفته شده که کائنات همچون یک شبکهی تارعنکبوت است. اگر یک تکرشته از این شبکه را لمس کنی، تمامی شبکه ارتعاش را حسّ خواهد کرد. یک تیغه علف را لمس کن و بزرگترین ستاره و دورترین ستاره را لمس کردهای، زیرا کُلّیتِ هستی یک واحدِ زنده است، هیچچیز نامرتبط در آن وجود ندارد.
تنها جهل انسان است که مفهوم نفْس Ego را خلق کرده است. و انسان در نوعی از خودتبعیدی زندگی میکند؛ نوعی تبعید تحمیلی بر خویش Self-imposed Exile.
ما یک کپسول کوچک در اطراف خودمان ساختهایم؛ در این سرپوش محاصره و منزوی شدهایم. و سپس رنج میبریم، آنوقت رنجور میشویم. آنگاه نمیتوانیم معنا و اهمیتی در زندگی خود پیدا کنیم
آنگاه احساس میکنیم که ریشهکن شده و متزلزل هستیم
آنگاه احساس میکنیم که تصادفاً وارد این زندگی شدهایم، گویی که ابداًنیازی به وجود ما نبوده، گویی که چه ما باشیم و چه نباشیم، جهانهستی به کار خودش ادامه میدهد. این احساس سبب یک زخم عمیق میشود. ما اطمینان و اعتماد به خود را از دست میدهیم؛ تبدیل به موجودی بیهوده میشویم که مورد نیاز نیستیم و فقط توسط یک تصادف به این جهانهستی وارد شدهایم.
و تمام این اوضاع بیمعنی به این سبب ایجاد شده که ما مفهوم نفْس را ساختهایم
نفْس تلاشی است برای قطع ارتباط خود با تمامیت
بااینکه نمیتوانی خودت را از تمامیت جدا کنی؛ ولی میتوانی در این باور زندگی کنی که موفق شدهای. همین باور است که سبب خلق جهنم تو می شود.
باور به این نفْس را رها کن و ناگهان پیامهایی را خواهی دید که بیوقفه بین تو و تمامیتِهستی در جریان است
در هر لحظه؛ هر روز و هر ساعت.
آنگاه آواز پرندگان پیامآور هستند، شکفتن گلها پیام میآورد،
چشمک ستارگان در شب پیامآور هستند. آنگاه تمامی جهانهستی یک کتاب باز خواهد شد، یک انجیل واقعی. آنگاه نیازی نداری که به متون مذهبی کهنه و پوسیده مراجعه کنی؛ میتوانی به سادگی به اطراف خودت نگاه کنی و شروع کنی به خواندنِ جهانهستی.
و سپس موعظهها در همهجا هستند، متون مذهبی در همهجا هستند، ترانهها در همهجا یافت میشوند.
با جهانهستی تو باید ساکت باشی؛ تمام حرفزدنها باید متوقف شوند. نباید هیچ چیزی بگویی. برعکس، دعاکردن فقط شنیدن است. باید به جهانهستی گوش بدهی، نباید چیزی بگویی. اگر حرف بزنی، چه کسی خواهد شنید؟ اگر حرف بزنی و بسیار درگیر کلمات شوی، آنوقت چه کسی خواهد شنید؟ و هر لحظه پیامی وجود دارد.
با تمامیت زندگی کن، و با شدتّ زندگی کن: تا هرلحظه طلایی شود و زندگیت یک رشته از لحظات طلایی گردد.
چنین فردی هرگز نخواهد مُرد زیرا او لمس کیمیاگری Midas touch دارد: هرچه را لمس کند طلایی میشود
#اشو
کتاب هشتاد پیام مهم از جهانهستی
مراقبه هایی برای افرادی که خیلی مشغول هستند
اگر با سرعت زیاد راه بروید، دچار مسمومیت می شوید. این مسمومیت شما را معتاد می کند. به همین دلیل است که افراد به سرعت رفتن معتاد می شوند. همین امر موقع رانندگی دیده می شود. در هنگام رانندگی تند و سریع، ذهنتان شما را وادار به تند رفتن می کند. آزاد شدن مواد شیمیایی مختلف که در حین هیجانات ناشی از سرعت رفتن بروز می کند اعتیاد آور هستند.
به همین خاطر دوست دارید تا پدال گاز را بیشتر فشار دهید.
وقتی آهسته حرکت می کنید، بر عکس این حالت اتفاق می افتد. همان کاری که بودا می کرد. همان چیزی که من سعی می کنم به شما یاد بدهم. آهسته حرکت کنید. سعی کنید تا سرعت خود را کاهش دهید. سعی کنید به نقطه ای برسید که خواست سرعت در شما وجود نداشته باشد و دیگر میلی برای عجله نداشته باشید. در این حالت به آگاهی تازه ای دست پیدا می کنید.
راهکار:
سرعت خود را در هر کاری که می کنید کم کنید. به آهستگی غذا بخورید، آهسته راه بروید، به آرامی صحبت کنید و همین روند را در تمامی کار های خود رعایت کنید. بزودی خواهید دید که تمام کار هایی که انجام می دهید زیباتر و دقیق تر می شوند. دیگر دچار مسمومیت نمی شوید و آگاهی و هوشیاری شما در تمام کارها خود را نشان می دهد
#اشو
#خود_آگاهی
اگر با سرعت زیاد راه بروید، دچار مسمومیت می شوید. این مسمومیت شما را معتاد می کند. به همین دلیل است که افراد به سرعت رفتن معتاد می شوند. همین امر موقع رانندگی دیده می شود. در هنگام رانندگی تند و سریع، ذهنتان شما را وادار به تند رفتن می کند. آزاد شدن مواد شیمیایی مختلف که در حین هیجانات ناشی از سرعت رفتن بروز می کند اعتیاد آور هستند.
به همین خاطر دوست دارید تا پدال گاز را بیشتر فشار دهید.
وقتی آهسته حرکت می کنید، بر عکس این حالت اتفاق می افتد. همان کاری که بودا می کرد. همان چیزی که من سعی می کنم به شما یاد بدهم. آهسته حرکت کنید. سعی کنید تا سرعت خود را کاهش دهید. سعی کنید به نقطه ای برسید که خواست سرعت در شما وجود نداشته باشد و دیگر میلی برای عجله نداشته باشید. در این حالت به آگاهی تازه ای دست پیدا می کنید.
راهکار:
سرعت خود را در هر کاری که می کنید کم کنید. به آهستگی غذا بخورید، آهسته راه بروید، به آرامی صحبت کنید و همین روند را در تمامی کار های خود رعایت کنید. بزودی خواهید دید که تمام کار هایی که انجام می دهید زیباتر و دقیق تر می شوند. دیگر دچار مسمومیت نمی شوید و آگاهی و هوشیاری شما در تمام کارها خود را نشان می دهد
#اشو
#خود_آگاهی
با تولدّ، تو همچون یک درخت زاده نشدهای،
فقط همچون یک بذر متولد شدهای
باید تا نقطهای رشد کنی که به یک شکوفایی برسی، و آن شکوفایی همان رضایت و استغنای تو خواهد بود.
این شکوفایی هیچ ربطی به قدرت ندارد،
هیچ رابطهای با پول و سیاست ندارد؛ بلکه مطلقاً با خودت مرتبط است؛
یک پیشرفت فردی است.
تو باید برای خودت یک ضیافت بشوی
#اشو
هشتاد پیام مهم از جهانهستی
فقط همچون یک بذر متولد شدهای
باید تا نقطهای رشد کنی که به یک شکوفایی برسی، و آن شکوفایی همان رضایت و استغنای تو خواهد بود.
این شکوفایی هیچ ربطی به قدرت ندارد،
هیچ رابطهای با پول و سیاست ندارد؛ بلکه مطلقاً با خودت مرتبط است؛
یک پیشرفت فردی است.
تو باید برای خودت یک ضیافت بشوی
#اشو
هشتاد پیام مهم از جهانهستی
💯 از مرگ متنفر نباشید!؟
همه از مرگ متنفرند. زیرا به انسان فلسفه بسیار غلطی را آموزش دادهاند به ما گفتهاند: که مرگ برعلیه زندگی است. گفتهاند: که مرگ میآید و زندگی را ویران میکند. این کاملا چرند است.
مرگ میآید و زندگی را سرشار میکند. اگر زندگیات زیبا بوده باشد، مرگ زیباییاش را به حد نهایت میرساند. اگر در زندگیات عشق وجود داشته، مرگ بالاترین تجربه عشق را به تو میدهد. اگر در زندگیات مراقبه بوده، مرگ تو را به سامادی میبرد. مرگ تشدید کننده است.
البته که اگر زندگیات، زندگی اشتباه بوده باشد ، مرگ آن را نیز تشدید خواهد کرد. مرگ تشدیدگر بزرگی است. اگر فقط در خشم زندگی کرده باشی، در هنگام مرگ در درون با جهنم مواجه میشوی.
اگر نفرت داشتهای، در مرگ نفرتی شدید را حس میکنی. مرگ تشدیدگر است، کار دیگری از او بر نمیآید. همچون آینه باز میتابد مرگ پدیدهای آینه گون است که هر طور زیسته باشی همان را بازتاب میکند. از مرگ متنفر نباشید، وگرنه مرگ و زندگی هر دو را با هم از دست میدهید.
#اشو
همه از مرگ متنفرند. زیرا به انسان فلسفه بسیار غلطی را آموزش دادهاند به ما گفتهاند: که مرگ برعلیه زندگی است. گفتهاند: که مرگ میآید و زندگی را ویران میکند. این کاملا چرند است.
مرگ میآید و زندگی را سرشار میکند. اگر زندگیات زیبا بوده باشد، مرگ زیباییاش را به حد نهایت میرساند. اگر در زندگیات عشق وجود داشته، مرگ بالاترین تجربه عشق را به تو میدهد. اگر در زندگیات مراقبه بوده، مرگ تو را به سامادی میبرد. مرگ تشدید کننده است.
البته که اگر زندگیات، زندگی اشتباه بوده باشد ، مرگ آن را نیز تشدید خواهد کرد. مرگ تشدیدگر بزرگی است. اگر فقط در خشم زندگی کرده باشی، در هنگام مرگ در درون با جهنم مواجه میشوی.
اگر نفرت داشتهای، در مرگ نفرتی شدید را حس میکنی. مرگ تشدیدگر است، کار دیگری از او بر نمیآید. همچون آینه باز میتابد مرگ پدیدهای آینه گون است که هر طور زیسته باشی همان را بازتاب میکند. از مرگ متنفر نباشید، وگرنه مرگ و زندگی هر دو را با هم از دست میدهید.
#اشو
اشتیاق برای آرمانشهر در اساس اشتیاق برای هماهنگی با خود و با جامعه است.
این هماهنگی هرگز وجود نداشته است: همیشه اغتشاش وجود داشته
جامعه به فرهنگهای مختلف، مذاهب مختلف و ملیتهای مختلف تقسیم شده است ـــ و تمام اینها براساس خرافات قرار دارند. هیچیک از این تقسیمات معتبر نیستند. ولی این تقسیمها نشان میدهند که انسان در درون خودش تقسیم شده است
اینها بازتابهای تضاد درونی انسان هستند.
انسان در درونش یکی نیست،
برای همین نتوانسته یک جامعه، یک بشریت را در بیرون خلق کند.
علت در بیرون نیست. بیرون تنها بازتابی از درون انسان است.
هیچکس توجهی به فردیت انسان نداشته است.
و سبب تمام مشکلات همین است.
ولی چون فرد بسیار کوچک بهنظر میرسد و جامعه بسیار بزرگ مینماید، مردم فکر میکنند که میتوانیم جامعه را تغییر دهیم و سپس فرد تغییر خواهد کرد.
چنین نخواهد شد:
زیرا “جامعه” society فقط یک واژه است؛ فقط فردها وجود دارند، جامعه وجودی از خود ندارد. جامعه روح ندارد؛ نمیتوانی هیچ چیز را در آن تغییر بدهی. فقط میتوانی فرد را تغییر بدهی، هرچقدر هم که او کوچک بهنظر برسد. و زمانی که علم تغییردادن فرد را بدانی، میتوان آن را برای افراد در هرکجا به کار بست.
احساس من این است که ما یک روز به جامعهای دست خواهیم یافت که هماهنگ باشد، جامعهای بسیار بهتر از تمامی مفاهیمی که آرمانششهرگرایان در طول هزاران سال تولید کردهاند
#اشو
هشتاد پیام مهم از جهانهستی
این هماهنگی هرگز وجود نداشته است: همیشه اغتشاش وجود داشته
جامعه به فرهنگهای مختلف، مذاهب مختلف و ملیتهای مختلف تقسیم شده است ـــ و تمام اینها براساس خرافات قرار دارند. هیچیک از این تقسیمات معتبر نیستند. ولی این تقسیمها نشان میدهند که انسان در درون خودش تقسیم شده است
اینها بازتابهای تضاد درونی انسان هستند.
انسان در درونش یکی نیست،
برای همین نتوانسته یک جامعه، یک بشریت را در بیرون خلق کند.
علت در بیرون نیست. بیرون تنها بازتابی از درون انسان است.
هیچکس توجهی به فردیت انسان نداشته است.
و سبب تمام مشکلات همین است.
ولی چون فرد بسیار کوچک بهنظر میرسد و جامعه بسیار بزرگ مینماید، مردم فکر میکنند که میتوانیم جامعه را تغییر دهیم و سپس فرد تغییر خواهد کرد.
چنین نخواهد شد:
زیرا “جامعه” society فقط یک واژه است؛ فقط فردها وجود دارند، جامعه وجودی از خود ندارد. جامعه روح ندارد؛ نمیتوانی هیچ چیز را در آن تغییر بدهی. فقط میتوانی فرد را تغییر بدهی، هرچقدر هم که او کوچک بهنظر برسد. و زمانی که علم تغییردادن فرد را بدانی، میتوان آن را برای افراد در هرکجا به کار بست.
احساس من این است که ما یک روز به جامعهای دست خواهیم یافت که هماهنگ باشد، جامعهای بسیار بهتر از تمامی مفاهیمی که آرمانششهرگرایان در طول هزاران سال تولید کردهاند
#اشو
هشتاد پیام مهم از جهانهستی