#بودای_درون
به بودای درون شما درود میفرستم. شاید از آن آگاه نباشید، شاید هرگز خواب آن را ندیده باشیدکه:
شما یک بودا هستید، که هیچکس نمیتواند چیز دیگری باشد، که بوداگونگی هستهی اساسی وجود شماست، که این چیزی نیست که در آینده رخ بدهد، که پیشاپیش رخ داده است
بوداگونگی همان منبعی است که شما از آن آمدهاید؛
هم منبع است و مقصد نیز هست
ما از بوداگونگی حرکت میکنیم و به سمت بوداگونگی میرویم. همین یک واژه، بوداگونگی Buddhahood، شامل همهچیز است ــ تمامی چرخهی زندگی، از ابتدا Alpha تا انتها Omega
ولی شما سخت در خواب هستید، نمیدانید که کیستید. نه اینکه باید یک بودا شوید، بلکه باید آن را تشخیص بدهید، باید به منبع خود بازگردید، باید به درون خود نگاه کنید. یک برخورد با خود، بوداگونگی شما را آشکار میسازد.
روزی که به دیدن خود برسید، تمامی جهانهستی روشنضمیر خواهد شد.
چنین نیست که یک فرد روشنضمیر شود ـــ یک شخص چگونه میتواند روشنضمیر شود؟
خود، مفهومِ یک شخص بودن، بخشی از ذهن ناروشنضمیر است
چنین نیست که من روشنضمیر شدهام؛ قبل از اینکه فرد بتواند روشنضمیر شود، آن “من” باید دور انداخته شود؛ پس “من” چگونه میتوانم روشنضمیر شوم؟ این مسخره است!
روزی که من به اشراق رسیدم تمامی جهانهستی بهاشراق رسید. از آن لحظه به بعد من هیچ چیز جز بوداها را ندیدهام، در شکلهای مختلف، با نامهای مختلف، با هزارو یک مشکل، ولی بازهم بودا هستند.
پس من به بودای درون شما درود میفرستم
بسیار خوشحالم که بوداهای بسیاری در اینجا گرد آمدهاند. همین واقعیت آمدن شما اینجا نزد من آغازِ آن تشخیص است. آن احترام قلبی شما به من،
آن عشق در قلب شما به من،
احترام و عشق برای بودای خودتان است
اعتماد به من اعتماد به چیزی بیرون از شما نیست، اعتماد به من، اعتمادبهخود است.
با اعتماد کردن به من شما اعتماد به خود را میآموزید.
با نزدیکشدن به من شما به خودتان نزدیک میشوید.
فقط به یک تشخیص باید رسید.
آن الماس وجود دارد ـــ آن را ازیاد بردهاید، یااینکه از همان ابتدا هرگز آن را به یاد نداشتهاید.
#اشو
#سوترای دل
به بودای درون شما درود میفرستم. شاید از آن آگاه نباشید، شاید هرگز خواب آن را ندیده باشیدکه:
شما یک بودا هستید، که هیچکس نمیتواند چیز دیگری باشد، که بوداگونگی هستهی اساسی وجود شماست، که این چیزی نیست که در آینده رخ بدهد، که پیشاپیش رخ داده است
بوداگونگی همان منبعی است که شما از آن آمدهاید؛
هم منبع است و مقصد نیز هست
ما از بوداگونگی حرکت میکنیم و به سمت بوداگونگی میرویم. همین یک واژه، بوداگونگی Buddhahood، شامل همهچیز است ــ تمامی چرخهی زندگی، از ابتدا Alpha تا انتها Omega
ولی شما سخت در خواب هستید، نمیدانید که کیستید. نه اینکه باید یک بودا شوید، بلکه باید آن را تشخیص بدهید، باید به منبع خود بازگردید، باید به درون خود نگاه کنید. یک برخورد با خود، بوداگونگی شما را آشکار میسازد.
روزی که به دیدن خود برسید، تمامی جهانهستی روشنضمیر خواهد شد.
چنین نیست که یک فرد روشنضمیر شود ـــ یک شخص چگونه میتواند روشنضمیر شود؟
خود، مفهومِ یک شخص بودن، بخشی از ذهن ناروشنضمیر است
چنین نیست که من روشنضمیر شدهام؛ قبل از اینکه فرد بتواند روشنضمیر شود، آن “من” باید دور انداخته شود؛ پس “من” چگونه میتوانم روشنضمیر شوم؟ این مسخره است!
روزی که من به اشراق رسیدم تمامی جهانهستی بهاشراق رسید. از آن لحظه به بعد من هیچ چیز جز بوداها را ندیدهام، در شکلهای مختلف، با نامهای مختلف، با هزارو یک مشکل، ولی بازهم بودا هستند.
پس من به بودای درون شما درود میفرستم
بسیار خوشحالم که بوداهای بسیاری در اینجا گرد آمدهاند. همین واقعیت آمدن شما اینجا نزد من آغازِ آن تشخیص است. آن احترام قلبی شما به من،
آن عشق در قلب شما به من،
احترام و عشق برای بودای خودتان است
اعتماد به من اعتماد به چیزی بیرون از شما نیست، اعتماد به من، اعتمادبهخود است.
با اعتماد کردن به من شما اعتماد به خود را میآموزید.
با نزدیکشدن به من شما به خودتان نزدیک میشوید.
فقط به یک تشخیص باید رسید.
آن الماس وجود دارد ـــ آن را ازیاد بردهاید، یااینکه از همان ابتدا هرگز آن را به یاد نداشتهاید.
#اشو
#سوترای دل