بررسی روایات و احادیث
870 subscribers
21 photos
7 videos
23 files
158 links
بررسی سندیت و اعتبار روایات و احادیثی که در محافل مذهبی و فضای مجازی مطرح میشود
Download Telegram
معرفت نفس

سؤال: من عرف نفسه فقد عرف ربه یعنی چه؟

حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره:
یعنی بداند که نفس، حیات و رزق و غنا و فقر و صحت و سقمش از خودش نیست، و از جای دیگر آب می‌خورد. همین موجب عرفان رب است.

عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
حضرت فاطمه در چند سالگی ازدواج کردند؟

به طور کلی چون سال تولد اشخاص در قدیم ثبت نمی‌شد بعدها (در قرن دوم) که خواستند کتب تاریخ را بنویسند اختلافاتی درباره سال تولد اشخاص رخ داد.
درباره سال تولد حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) سه نظر در کتب روایی و تاریخی نقل شده است:

1 - برخی از علمای شیعه می‌گویند: حضرت زهرا(س) پنج سال بعد از بعثت متولد شده‌اند که در اینصورت هنگام ازدواجشان که مدتی پس از جنگ بدر بوده باید حدود 10 سال داشته باشند.(1)

2- برخی از روایات شیعه و سنی می‌گویند حضرت زهرا(س) در سال دوم بعثت متولد شده‌اند بنابراین هنگام ازدواجشان 13 سال داشته اند(2)

3 - روایت مشهور اهل سنت اینست که حضرت فاطمه(س) پنج سال قبل از بعثت متولد شده اند بنابراین در هنگام ازدواج 20 سال داشته‌اند.

شماری از علمای قدیم شیعه همچون شیخ مفید(ره) نظریه دوم را قوی‌تر می‌دانند. در میان معاصران نیز استاد محمدهادی یوسفی غروی نظریه دوم را درست می‌دانند. این نظر با روایتی از امام صادق(ع) نیز مطابقت دارد(3).

پاورقی:
(1) کلینی، الکافی، ج 1، ص 458
(2) شیخ مفید، مسار الشیعة، ص 54
(3) حاکم نیشابوری، المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 178 ، روایت شماره 4765

#کودک_همسری #ازدواج #فاطمه_زهرا (س)

عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
اول ذی‌الحجه سالروز پس گرفتن حکم ابلاغ آیات سورۀ برائت از ابوبکر و انتخاب شدن امام علی برای انجام دادن این کار

بخشی
از کتاب شأن نزول آیات قرآن (این کتاب در آینده‌ای نزدیک از سوی مرکز پژوهش‌های تاریخ اسلام منتشر خواهد شد):

«پس از نزول سورۀ توبه پیامبر(ص) خواست بخشی از آیات به مشرکان در موسمِ حجِ آنان ابلاغ شود. در این باره، برخی از اخبار می‌گویند ایشان ابوبکر را فقط برای ابلاغ آیات فرستاد و بعضی دیگر حاکی از آن هستند که او را امیرالحاج فرستاد تا در ضمن آیات را نیز ابلاغ کند. البته هر دو دسته از اخبار می‌گویند سپس ابلاغ آیات را بر عهدۀ علی(ع) گذاشت و او را برای این کار روانه کرد.

عیاشی از علی(ع) روایت کرده که آن حضرت به من فرمود همانا این‏ کار [ابلاغ آیات برائت به مشرکان] را کسی نمی‌‏تواند انجام دهد، مگر من یا تو.

آن حضرت فرمود بر ناقه‌‏اش عضباء سوار شوم، خود را به ابوبکر برسانم، پیام را از او بگیرم و آن را بر مردم مکه بخوانم. من حرکت کردم و در روحاء به او رسیدم.

هنگام سحر ابوبکر در آنجا به سر می‏برد که صدای ناقۀ رسول خدا را شنید. وقتی پیش رفت، علی ابن ابی‌طالب(ع) را دید که بر آن نشسته و پیش‏ می‌‏آید. جابر بن عبدالله انصاری می‌گوید ابوبکر از علی(ع) پرسید: «پیغام‌رسانی یا به مأموریت آمدی؟» علی(ع) جواب داد: «رسول هستم. آن حضرت مرا فرستاده است تا سورۀ برائت را در مواقف حج برای مردم قرائت کنم».

شیخ مفید افزوده وقتی ابوبکر او را دید، نگران شد لذا به استقبال او رفت و پرسید: «ای ابوالحسن! چرا آمده‌‏ای؟ برای همراهی با من‏ آمده‏‌ای یا برای کار دیگری؟» علی(ع) فرمود: «رسول خدا مرا فرستاده است، تا آیات‏ برائت را از تو بگیرم و با آن پیمان‌‏های مشرکان را باطل اعلام کرده و دستور الهی را اعلام کنم. آن‏ حضرت فرمود تو را مخیر گردانم بین اینکه بازگردی یا همراه من باشی». ابوبکر گفت: «به سوی پیامبر‏ برمی‏گردم». پس از آنکه ابوبکر پیش رسول خدا(ص) رفت، عرض کرد: «ای پیامبر خدا! شما مرا شایستۀ کاری دانستید که مردم با آن به من چشم دوختند و در میانشان شهرتم فزون شد، اما پس از آنکه روانه شدم، مرا برگرداندید. چه شده؟ آیا درباره من آیه نازل شده است؟» پیامبر(ص) فرمود: «نه، ولی جبرئیل امین نازل شد و از سوی خدا پیام آورد که این کار را کسی انجام ندهد، مگر خودت یا فردی که از تو باشد. و علی از من است. لذا کسی جز علی نمی‏‌تواند به جای من این کار را انجام دهد»».

#برائت #ذی‌الحجه #یوسفی_غروی #شأن_نزول #ابوبکر #امام_علی

https://t.me/chsi_qs
📜 #متن
#پاسخ_به_شبهات
استاد دکتر محمدحسین #رجبی_دوانی
ویژه ماه #محرم

🚦آیا فرزندان وجود مقدس حضرت زینب کبری سلام الله علیها در کربلا شهید شدند؟

📍پیرامون فرزندان آن حضرت دو نقل داریم.
🔸نقل اول:
نقلی حاکی از آن است که آن وجود مقدس از عبدالله بن جعفر چهار پسر به نام های علی، محمد، عون و عباس و یک دختر به نام ام کلثوم داشته اند.
🔸نقل دوم:
اما نقل دیگری هم وجود دارد که سه پسر به نام‌های علی، جعفر و عون و یک دختر هم به نام ام‌کلثوم داشته اند.
📍اما اینکه کودکانی از حضرت زینب سلام الله علیها در کربلا به شهادت رسیده باشند، در هیچ منبع معتبری چنین نکته‌ای ذکر نشده است و اساساً آن وجود مقدس یعنی حضرت زینب علیهاالسلام هنگام فاجعه کربلا حدود ۵۵ یا ۵۶ سال داشتند و معنا ندارد فرزند کوچک، آن هم در حد طفل و کودک داشته باشند.
📍ولی آنچه مسلم است دو تن از فرزندان عبدالله بن جعفر در کربلا به شهادت رسیده اند؛ یکی عون و دیگری محمد.
📍برخی از منابع مطرح کرده‌اند که هر دوی این شهدای بزرگوار از حضرت زینب سلام الله علیها بوده‌اند اما یکی از نقل‌ها حاکی از این هست که محمد بن عبدالله بن جعفر مادرش خوصاء دختر حفصة بن ثقیف بوده و این نقل را مناقب ابن شهر آشوب و ابوالفرج اصفهانی مطرح کرده‌اند.
📍اما در اینکه حداقل حضرت زینب سلام الله علیها مادر یک شهید در کربلا هست شکی نیست و چه بسا این محمد هم طبق نقلی که عرض کردیم که حضرت زینب علیهاالسلام فرزندی هم به نام محمد داشته او هم فرزند حضرت زینب سلام الله علیها باشد و آن وجود مقدس مادر دو شهید باشد.
📍دو نکته هم در اینجا عرض کنم که برخی از منابع (البته خبر متفق القولی نیست) گفته اند که غیر از این دو شهید از فرزندان عبدلله بن جعفر فرزند دیگری هم بوده است به نام عبیدالله بن عبدالله بن جعفر و او هم در واقعه کربلا به شهادت رسیده که ابوالفرج اصفهانی می‌گوید که این عبیدالله برادر همان محمد از خوصاء بوده است ولی همان طور که عرض کردم این نقل مورد اتفاق نیست.
📍نکته دوم هم راجع به دختر حضرت زینب علیهاالسلام است که ما نقلی را داریم که تفصیل آن را مرحوم علامه امین عاملی در کتاب ارزشمند اعیان الشیعه آورده است و به سند خود روایت می کند که معاویه لعنه الله هنگامی که بر عالم اسلام غاصبانه حکومت می کرد، در پی به دست آوردن دل بنی‌هاشم و عمدتاً امام حسین علیه‌السلام و خاندان امیرمومنان علیه‌السلام به ظاهر برآمده بود
📍لذا در این ارتباط تلاش کرد که ام‌کلثوم دختر حضرت زینب علیهاالسلام را برای یزید لعنه الله پسر خود خواستگاری کند و در این ارتباط مروان حکم لعنه الله فرمانروای خود در مدینه را مامور خواستگاری کرد. اما عبدالله بن جعفر موضوع را با امام حسین علیه‌السلام در میان گذاشت و اختیار دختر خود و تصمیم گیری برای ازدواج او را به حضرت واگذار کرد و امام علیه‌السلام ضمن مخالفت با این ازدواج ام‌کلثوم را به عقد قاسم بن محمد بن جعفر بن ابیطالب یعنی پسر عموی او با میل و رضایت خود ام‌کلثوم در آورد.
🔸در این نقل هست که امام علیه‌السلام خیر ام‌کلثوم را در این ازدواج دیدند و وقتی با او در میان گذاشتند ام‌کلثوم هم پیشنهاد حضرت امام حسین علیه‌السلام دایی بزرگوار خود را پذیرفت و این ازدواج صورت گرفت واقدام معاویه ناکام ماند .

📲 @rajabidavani
نماز یا ولایت اهل بیت ؟

آیا اگر کسی نماز نخوانَد ولی دوستدار و شیعه اهل بیت (ع) باشد با شفاعت نجات می‌یابَد؟

پاسخ:
از مجموع آیات قرآن و احادیث صحیحی که از معصومین (علیهم السلام) نقل شده فهمیده می‌شود که «نماز» و «ولایت اهل بیت (ع)» ، هر دو مهم، واجب و از ارکان دین هستند که هیچیک بدون دیگری قبول نخواهد شد.

اگر کسی بگوید: "نماز میخوانم ولی ولایت اهل بیت (ع) را قبول ندارم و با آنها دشمنی می کنم" نمازش مانند شش هزار سال عبادت ابلیس هست که وقتی تکبّر ورزید و برای آدم (ع) سجده نکرد، عباداتش قبول نشد و کافر به شمار آمد(1)

اگر کسی بگوید چون ولایت اهل بیت (ع) را دارم بنابراین نماز بر من واجب نیست، از شفاعت اهل بیت (ع) محروم خواهد شد (2)

درباره شُرب خمر (عرق خوری و نوشیدن مواد مست کننده) نیز اگر کسی بگوید چون ولایت دارم دیگر جایز است که شُرب خمر کنم، مشمول شفاعت نخواهد شد(3)

درباره سایر گناهان کبیره نیز کسی که "شرمسار" نباشد و با تکیه بر اینکه ولایت اهل بیت(ع) را قبول دارد، گناهان کبیره‌اش را ناچیز وانمود کرده، توجیه کند، چنین ولایتی به دادش نخواهد رسید و مورد شفاعت قرار نمی‌گیرد(4)

ولایت حقیقی و کامل، فقط با پرهیز کامل از گناهان تحقق می‌یابد:

" اعْلَمُوا أَنَّ وَلَايَتَنَا لَا تُنَالُ‏ إِلَّا بِالْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَاد"(5)
ترجمه: بدانید که ولایت ما (به طور کامل) جز با پرهیز از گناهان و کوشش (در بندگی) به دست نمی آید.

"... فَوَ اللَّهِ مَا شِيعَتُنَا إِلَّا مَنِ اتَّقَى اللَّهَ وَ أَطَاعَهُ ... "(6)
ترجمه: "... پس به خدا سوگند که شیعه(ی کامل و راستینِ) ما، تنها کسانی هستند که اهل پروا از خدا و اطاعت از او باشند و ..."

بنابراین اگر کسی به گناهان کبیره افتخار کند، ولایتش خنثی و بی‌اثر می‌شود اما گناهان صغیره یا گناه کبیره‌ای که انسان از آن توبه کرده یا شرمگین است موجب بسته شدنِ کاملِ راهِ نجات، نیست و امید است شفاعت معصومان(ع) دستکم در برخی از مراحل (پس از تحمل برخی از عذابها) به فریادش برسد(7)

پانوشت‌ها:
(1) سوره بقره، آیه 34 و سوره ص، آیات 74 و 75 و سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 192 (قاصعه)، چاپ صبحی صالح، ص: 287
(2) کلینی، الکافی، ج 3، ص: 270 و برقی، المحاسن، ج 1 ، ص: 80
(3) کلینی، الکافی، ج 6، ص: 401
(4) صدوق، معانی الاخبار، ص: 288
(5) کلینی، الکافی، ج 8، ص: 212 و ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص: 303 و صدوق، الامالی، ص: 262
(6) کلینی، الکافی، ج 2، ص: 74 و ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص: 295
(7) کلینی، الکافی، ج 5، صص: 469-70 و صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص: 39

#شفاعت #حدیث #نماز

عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
📜 #متن
#پاسخ_به_شبهات
استاد دکتر محمدحسین #رجبی_دوانی

🚦 #سوال : آیا حضرت امام حسین علیه السلام در روز عاشورا دخترشان فاطمه را به عقد حضرت قاسم علیه السلام در آورده اند؟

📍 #پاسخ : فاطمه دختر امام حسین علیه السلام پیش از این ازدواج کرده است، همسر او حسن بن حسن بن علی ابن ابیطالب علیه السلام یعنی پسر عموی ایشان فرزند امام مجتبی علیه السلام بوده است و حسن که معروف به حسن مثنی بوده است یعنی حسن دومین.
ایشان همراه با امام حسین علیه السلام و همسر خود فاطمه در واقعه کربلا حضور دارد و حسن مثنی در روز عاشورا جنگید و مجروح بر زمین افتاده بود، لشکریان عمرسعد لعنهم الله قصد قتل او را کرده بودند، اما اسماء بن خارجه که از بزرگان کوفه و دایی او یا از بستگان مادری نزدیک او بود، او را نجات داد و به عنوان اینکه او از خویشاوندان من است، مانع شد که لشکر کوفه حسن مثنی را به قتل برسانند و او را به خانه خود برد و مداوا کرد و بعد از چند ماه که حال حسن مثنی بهبودی پیدا کرد، او را به سوی مدینه روانه کرد.
📍اما این داستان که عروسی حضرت قاسم علیه السلام در روز عاشورا باشد که در خیلی از جاها گفته می شود، فاقد سند معتبر است. در هیچ یک از منابع اصلی و مقاتل معتبر چنین مسئله ای نیامده است.
🔸ولی برخی منابع که به دوران متأخر تعلق دارند، بدون ذکر سند این مطلب را آوردند که از سوی محققین این نکته مردود اعلام می شود.

📲 @rajabidavani
آیا «زیارت عاشورای غیرمعروف» دارای سند معتبر است یا خیر؟

پاسخ:
1 - درباره زیارتها و دعاها اصل کلی اینست که هر زیارت و دعایی که دارای مضمون صحیحی باشد خواندنش خوب است و می توان آن را وسیله و بهانه ای برای راز و نیاز با خدا یا اظهار ارادت به اهل بیت (ع) قرار داد. در واقع لزومی ندارد وسواس داشته باشیم که فقط دعاها و زیارتهایی را بخوانیم که با سند معتبر از معصومان ع نقل و توصیه شده اند.
بنابراین هر زیارت و دعایی را که معنای صحیحی دارد اگر با قصد صحیحی بخوانیم اثر دارد و مطلوب است.
2 – اگر بخواهیم متن دعا یا زیارتی را به عنوان «مبنای عقاید خود» قرار دهیم باید مطمئن باشیم که سخن و توصیه ی معصومان(ع) است.
3 – پس از توجه به دو نکته فوق درباره زیارت غیرمعروفه عاشورا باید گفت:
زیارتی است که در مفاتیح الجنان پس از زیارت عاشورا با عنوان «زیارت عاشوراء غیرمعروفه » نقل شده و با عبارت «السلام علیک یا ابن رسول الله» شروع می شود سند معتبری ندارد و در کتب مشهور قدیم شیعه نبوده بلکه تنها در کتب جدید مثل «مفاتیح الجنان» و «مستدرک الوسائل»(قرن 14) آمده است. این دو کتاب ، این زیارت را از کتابی با عنوان « المزار القدیم» نقل کرده که اعتبارش معلوم نیست. گویی به همین خاطر بوده که آیت الله مکارم شیرازی این زیارت را در «مفاتیح نوین» نیاورده است.
4 –محتوا و معانی «زیارت عاشورای غیرمعروفه» تقریبا همان معانی و محتوای زیارت عاشورای معروف است و به نظر می رسد «بازنویسی خلاصه تری» از همان باشد.
5 - در متن این زیارت به کلمه «شمر» ، «ال» داده شده حال آنکه این کلمه در حالت معمول ، «ال» نمی گیرد. چه بسا این اشکال از تحریف در نسخه خطی ناشی شده باشد.
6 - تعبیر « طَرَّقَتْ إِلَى أَذِيَّتِكُمْ وَ تَحَيُّفِكُم‏ » که در این زیارت آمده یک تعبیر رایج و باسابقه در زیارات منقول از ائمه (ع) نیست.

نتیجه:
انتساب عباراتِ متن «زیارت عاشورای غیرمعروفه» به معصومان(ع) معلوم نیست و برای اثبات معارف دینی و جزئیات عقیدتی نمی توان به عبارات آن استناد کرد اما خواندن آن به عنوان وسیله ای برای اظهار ارادت به پیشگاه سیدالشهدا(ع) بسیار خوب است زیرا محتوایش تقریبا همان محتوای زیارت معتبر عاشوراست.

عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
موانع شفاعت

با سند صحیح از امام کاظم علیه السلام نقل شده است که فرمود:

" پدرم (امام صادق) در بستر مرگ به من گفت: "پسر عزیزم! براستی جز این نیست که هر کس نماز را سبک بشمارد به شفاعت ما نخواهد رسید و هرکس به شرابخواری خو کند همراه ما از حوض (کوثر) سیراب نخواهد شد"

منبع:
📚کلینی، الکافی، ج6، ص401

توضیح:
در روایات دیگر آمده که «اعتیاد و خو کردن به شرابخواری» به این معنا نیست که همیشه بنوشد بلکه «اگر انسان چنان باشد که هرگاه شراب در دسترسش قرار گیرد مینوشد، چنین کسی به این گناه خو کرده است» هرچند در فواصل زمانی دور باشد زیرا همین نشان می دهد زشتی این کار برایش از بین رفته است.
نکته مهم در این حدیثِ صحیح السند اینست که به روشنی نشان می دهد شفاعت، بدون قید و شرط نیست و از مهمترین شروطش پایبندی به نماز و دوری از مُسکِرات است.

عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
آیا گریه بر حسین (ع) موجب بخشودگی است؟

توضیح مهم درباره یک حدیث

با سند معتبر از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند:

«مَنْ ذُكِرْنَا عِنْدَهُ فَفَاضَتْ عَيْنَاهُ وَ لَوْ مِثْلَ جَنَاحِ الذُّبَابِ غَفَرَ اللَّهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ كَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْر»

ترجمه:
« هر کس که نزد او از (مظلومیتِ) ما یاد شود و اشک از چشمانش جاری شود - حتی اگر به اندازه بال مگسی باشد - خداوند او را می آمرزد حتی اگر گناهانش به اندازه کف آب دریا باشند»

منبع:
📚 احمد بن ابی عبدالله برقی، المحاسن، ج1، ص63، حدیث شماره 110

توضیح:
به نظر می رسد این حدیث از گریه ای سخن می گوید که همانند «گریه ی صادقانه ی انسانِ توبه کار» است و فرد را به جبران گذشته و ادای حق الناس و حق الله وادار می کند.
در واقع اشک بر امام حسین (ع) هرچند که اندک باشد اگر ناشی از معرفت و آگاهی و نشانه اوج گرفتن روح انسان و هماهنگ شدن نیات و رفتارهای او با مکتب اهل بیت(ع) باشد براستی موجب بخشایش گناهان است. با توجه به اینکه چنین گریه ای «کیفیت عالی» دارد «کمیّت» آن چندان مهم نیست پس حتی اگر به اندازه بال مگس باشد مقبول درگاه خداست زیرا ثمره اش تقواست که «انما یتقبّل اللهُ مِن المتقین».

اما گریه ای که صرفا ناشی از «احساسات لحظه ایِ یک انسانِ دل نازک» باشد و تاثیری در جهت گیری، عملکرد و اراده انسان نگذارد و فرد، همچنان در خلاف جهت اهل بیت(ع) حرکت کند، موجب نجات نیست. چنین گریه ای از یک نظر شبیه گریه ی امثال «عمر سعد» است که خود از قاتلان سیدالشهدا (ع) بود ولی نقل شده که در هنگام تاراج خیمه های اهل حرم به گریه افتاد.
بنابراین حدیث بالا شامل گریه کسانی که در عمل و عقیده فرقی بین حق و باطل نگذارند و از خیانت و ستمگری خود پشیمان نباشند نیست.

در این مورد بنگرید به:
مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج17، ص173 و ج27، ص491.

عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
آیا روایت زیر صحیح است و به استناد آن می توانیم در عزاداری امام حسین(ع) صورت را بخراشیم یا با سیلی کبود کنیم یا گریبان خود را بدریم؟

قال الصادق سلام الله علیه: وَ قَدْ شَقَقْنَ الْجُيُوبَ وَ لَطَمْنَ الْخُدُودَ الْفَاطِمِيَّاتُ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع وَ عَلَى مِثْلِهِ تُلْطَمُ الْخُدُودُ وَ تُشَقُّ الْجُيُوبُ.
امام صادق سلام الله علیه: فاطمیات (زنان فاطمي) برای حسين بن علي(صلوات الله علیه) گريبان هایشان را چاک داده و بر صورت هایشان لطمه زدند و بر فردی مثل حسین (صلوات الله علیه) باید بر صورتها لطمه زد و گریبان ها چاک کرد.
منبع: 📚تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج‏8، ص: 325 📚روضة المتقين (ط - القديمة)، ج‏8، ص: 68 📚وسائل الشيعة، ج‏22، ص: 402 📚الوافي، ج‏25، ص: 572 📚ملاذ الأخيار، ج‏14، ص: 11


پاسخ:

اولا: این روایت را نخستین بار شیخ طوسی(ره) متوفای 460هـ در کتاب تهذیب الاحکام با چند واسطه از امام صادق ع نقل کرده اند. در بین این واسطه ها دستکم درباره وثاقت 2 نفر از آنها اطلاعی در دست نیست و درباره وثاقت سومی هم بین علمای رجال شیعه اختلاف وجود دارد.
در واقع شیخ طوسی(ره) این روایتی را از فردی که معلوم نیست معتبر نقل کرده که او نیز به نوبه خود از فردی دیگر که اعتبارش معلوم نیست و او از فرد سومی که وثاقتش معلوم نیست شنیده که امام صادق ع چنین فرموده اند.
بنابراین سندش ضعیف است و نمی توان با قاطعیت ادعا کرد که امام(ع) چنین فرموده اند.

ثانیا: بعد از آنکه شیخ طوسی (ره) این روایت را نقل کرده اند نویسندگان قرنهای بعدی مثل شیخ حر عاملی(قرن 12) در وسائل الشیعه و دیگران نیز همان را تکرار کرده اند. بنابراین صرفا یک روایت است که نخست توسط شیخ نقل شده و بعدا دیگران از او اقتباس کرده اند.

ثالثا: اگر متن کامل روایت را ملاحظه کنیم خواهیم دید که در بخش نخست روایت آمده که گریبان دریدن و سیلی به صورت زدن تنها در عزای پدر و مادر و برادر و بستگان (نَسَبی) – بجز فرزند - جایز است وگرنه کفاره دارد. این حکم شرعی در رساله های توضیح المسائل نیز آمده است.
بنابراین اینکه زنان فاطمی برای امام حسین ع چنین عزاداری کرده باشند دقیقا می تواند از این باب باشد که آنها بستگان نزدیک حضرت سیدالشهدا(س) یعنی خواهران و دختران و برادرزاده های حضرت بودند.
در هر حال باید "متن کامل روایت" ارائه شود نه اینکه یک بخش از روایت را برش بدهیم و عجولانه نشر کنیم.
اینکه امام(ع) فرموده باشند: سزاوار است برای عزای حسین ع گریبان دریده شود و ... نیز می تواند ناظر به زنان خاندان سیدالشهدا(س) باشد و معلوم نیست عمومیت داشته باشد والله العالم.

رابعا: روایت دیگری داریم که خراشیدن صورت را نهی می کند؛ شیخ مفید در الارشاد روایتی نقل کرده که می گوید امام حسین(ع) سفارش کرده بود که حضرت زینب(س) در عزای ایشان گریبان ندرد و به صورتش سیلی نزند:
« یا اُخَيَّة ... لَا تَشُقِّي‏ عَلَيَ‏ جَيْباً وَ لَا تَخْمَشِي‏ عَلَيَّ وَجْها »
خواهر عزیزم! ... (در عزاداری) برای من گریبانت را پاره مکن و صورتت را خراش مده!
منبع: شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص94

همچنین در لهوف ابن طاوس آمده که حضرت زینب (س) قبل از عاشورا وقتی ماجرای خواب امام حسین(ع) را شنیدند سیلی به صورت زدند ولی امام حسین (ع) فرمودند: "دشمنِ ما را (با این کار) شاد نکن"
منبع: اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى، النص، ص: 90

خامسا: حتی اگر فرض بگیریم که سیلی زدن به صورت و گریبان دریدن درباره امام حسین(ع) برای همه مردم جایز است ، باز هم باید به شرایط زمان و مکان توجه کرد زیرا گاهی کاری جایز است اما بخاطر شرایط خاص رسانه ای و تبلیغاتی و اینکه بهانه به دست رسانه های وهابی داده نشود ناگزیریم از شیوه های بهتری به جای آن وجود دارد استفاده کنیم. این همانند آنست که مسلمانها در زمان پیامبر(ص) از کلمه «راعنا» استفاده می کردند که جایز بود ولی وقتی همین کلمه به ابزاری به دست یهودیان برای تمسخر مسلمانها تبدیل شد دستور الهی آمد که به جای «راعنا» از کلمه «انظرنا» استفاده شود که همان معنا را می رساند ولی قابلیت سوء استفاده ندارد. رجوع شود به ترجمه و تفسیر آیه 104 سوره بقره.

#لطمه_زنی #عزاداری #عاشورا

عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
⚡️طرح روایات فقهی بدون مباحث فقاهتی، بیشتر خطابه است تا بحث علمی/بعضی از مراجع بزرگوار پایه گذار چنین روشی بوده‌اند ⚡️

🔺اخیرا جناب استاد #محمد_رضا_نائینی از اساتید حوزه_علمیه_قم، قسمت‌هایی از یک سخنرانی را منتشر نموده و در مقام پاسخ‌گویی به آن برآمده‌اند. ایشان در مطلبی با عنوان« #خود_زنی در _عزای_خامس_آل_عباء، پاسخ شبهه اول» روایتی را این‌گونه می‌آورد:

♦️« قال الصادق علیه السلام: "ولقد شققن الجیوب و لطمن الخدود الفاطمیات علی الحسین بن علی علیه السلام، و علی مثله تلطم الخدود وتشق الجیوب". امام صادق علیه السلام: "همانا زنان فاطمى(دختران فاطمه زهراء عليها السلام) گریبان دریدند و بر گونه‌ها لطمه زدند بر حسین بن علی علیه السلام؛ و بر مثل چنین بزرگمردی باید لطمه زد و گریبان درید. (تهذیب الاحکام جلد ۸ صفحه ۳۲۵). بعيد مى دانم اين دوست روحانى ما يقين به دروغ بودن اين روايت شريفه داشته باشند؛ روايتى كه در یكى از چهار منبع اصلی روائی شیعه آمده...»♦️

درباره پاسخ ایشان، نکات ذیل تقدیم می‌شود:

1. جناب نائینی که استاد #سطوح_عالی حوزه علمیه هستند بهتر از بنده می‌دانند که طرح روایات فقهی و استدلال به آنها بدون بیان کامل مباحث فقاهتی، از ساحت مباحثه علمی به دور است و بیشتر به جایگاه خطابه نزدیک است. اگرچه پایه‌گذار چنین روش‌هایی پیشتر بعضی از مراجع بزرگوار- ادام الله ظلهم العالی علی رؤوس الاسلام و المسلمین- بوده‌اند و زبان امثال حقیر از نقد آن بزرگواران قاصر است!

2. روایتی که جناب نائینی آورده‌اند علاوه بر ضعف سند، مورد اعراض اصحاب نیز می‌باشد و فقها در مقام استنباط فقهی به آن توجهی نکرده‌اند. مستندات این سخن و مطالب پیشرو را حقیر در کتاب « #عار_یا_شعار؛ #قمه‌زنی در ترازوی عقل و شرع» بیان کرده‌ام.

3. اگرچه جناب نائینی قسمت انتهایی این روایت را ‌ نقل کرده‌اند، ولی این روایت صدر و ابتدایی نیز دارد که با قسمت انتهایی آن در تضاد است و مراجع بزرگ معاصر همچون آیت الله #خویی، آیت الله #سید_احمد_خوانساری و آیت الله  #سید_محمدرضا_گلپایگانی متذکر آن شده‌اند. مرحوم گلپایگانی در این‌باره می‌فرماید:
«بسيار بعيد است كه جواز لطم به صورت و گريبان چاك دادن را به عزاداري امام حسين(ع) اختصاص دهيم زيرا وقتي كه اين دو فعل در اسلام حرام باشد محققاً زنان فاطمي نيز آن را انجام نداده‌اند اگرچه اين اعمال براي امام حسين(ع) جايز باشد زيرا انجام اين اعمال موجب تنفر و بي‌زاري نفوس مردم از آن عمل (و انجام دهنده‌اش) مي‌شود.»
سخنان سایر بزرگان نیز در کتاب فوق‌الذکر آمده است.

4. تعبیر «لطم» در اين روايت به معناي ضربه‌زدن به صورت با كف دست می‌باشد که نوعی عزاداری متداول در میان زنان عرب است، و مشابه آن در زمان کنونی همان سینه‌زنی متداول است؛ همان‌طور که هم‌اکنون نیز عرب‌زبان‌ها به سینه‌زنی، لطم می‌گویند. عدم بیان تخصصی لغات روایت در اینجا این معنا را القاء می‌کند که لطم به معنای وارد كردن خراش به صورت است.

5. جناب نائینی جمله خبریه در روایت را بر معنای انشائی حمل کرده و آن را به صورت امری، این‌گونه: « باید لطمه زد و گریبان درید» ترجمه می‌کنند. در حالی که با توجه به صدر روایت، می‌توان آن را خبری معنا کرد. توضیح بیشتر را در جای خود عرض کرده‌ام.

6. مرحوم شيخ محمد حسن نجفي(قدس‌سره) صاحب جواهرالكلام در باره استدلال جناب نائینی می‌گوید:
«[استدلال به]آنچه كه در مورد فعل زنان فاطمي نقل شده است و در ذيل خبر خالد بن سدير از امام صادق(ع) نيز آمده... متوقف بر آن است كه عمل آنها بر غير پدر و برادرشان باشد و همچنين اين‌كه حضرت علي بن حسين(ع) بر عمل آنها علم داشته و در مقابل آن نيز سكوت نموده‌اند و اين سكوت هم به گونه‌اي باشد كه نشانه‌اي از رضايت آن حضرت از عمل آنها داشته ‌باشد. كه چنگ زدن به خارهاي بيابان براي كندن خارهاي آنها با دست، از پذيرش اين گفته‌ها آسان‌تر است.

7. در چندین روایت منقول از امام حسين(ع) آن حضرت زنان فاطمي را از گريبان چاك دادن و خراش زدن به صورت، بعد از شهادتشان نهي ‌فرموده‌اند. در روایتی آمده است که حضرت فرمودند:
«يا اُخْتاهُ يا اُمَّ كُلْثُومٍ، وَ أنْتِ يا زَيْنَبُ، وَأنْتِ يا فاطِمَةُ، وَأنْتِ يا رُبابُ، اُنْظُرْنَ إِذا أنَا قُتِلْتُ فَلا تَشْقُقْنَ عَلَيَّ جَيْبا وَلا تَخْمِشْنَ عَلَيَّ وَجْها وَلا تَقُلْنَ عَلَيَّ هَجْرا»؛ «اى خواهرم اُمّ‌كلثوم، و تو زينب و هم تو اى فاطمه و تو اى رباب! توجه كنيد! هرگاه كشته شدم، گريبان چاك نزنيد و صورت نخراشيد و سخن ناروا بر زبان جاري نكنيد.»

⬅️هرچه هست مجال، اقتضای بحث طولانی‌تر را در این‌باره ندارد، ولی خلاصه عرض حقیر این‌که: نباید روایات تخصصی فقهی را به صورت منبری و خطابه‌ای نقل کرده و در منظر عموم، خود را پیروز علی‌الاطلاق جلوه دهیم.

منبع: کانال حجت الاسلام مهدی مسائلی
.......
https://t.me/azadpajooh
گریه امام صادق علیه السلام در عاشورا


شیخ طوسی(ره) از یکی از اصحاب امام صادق(ع) نقل کرده است که :
در روز عاشورا نزد امام صادق(ع) رفتم. دیدم اشکهای آن حضرت همانند دانه های مروارید از چشمانش سرازیر است.
عرض کردم: چرا می گریید؟
فرمود: آیا بی اطلاع هستی؟! مگر نمی دانی که حسین(ع) در چنین روزی مصیبت دیده است؟!
عرض کردم: درباره روزه گرفتن در این روز نظرتان چیست؟
فرمود: " (اگر خواستی روزه بگیری) بگیر ولی نیّتِ روزه نکن! و (اگر خواستی روزه نگیری) نگیر ولی نه از روی شادی! اینطور نباشد که عاشورا را کاملا روزه دار باشی. بایسته است ساعتی بعد از عصر با نوشیدنِ آب افطار کنی زیرا در چنین ساعتی بود که تاخت و تاز بر خاندان رسول الله(ص) تمام شد و کارزار پایان گرفت ... اگر پیامبر(ص) در زمان عاشورا زنده بود بی تردید پذیرایِ تسلیت گویان می شد."
سپس امام(ع) آنقدر گریستند که محاسنشان از اشک خیس شد.

منبع:
📚 شیخ طوسی، مصباح المتهجد(چاپ بیروت - سال 1411ق) ، ج2، ص782

توضیح:
خلفای بنی امیه ، آخوندهای دربار خود را واداشته بودند که مردم را به « روزه گرفتن در روز عاشورا به شکرانه ی پیروزی خلیفه اموی بر حسین(ع) » تشویق کنند و آن را دارای ثواب عظیم معرفی نمایند.
طبعا سیره اهل بیت(ع) و شیعیانشان بر خلاف سیره بنی امیه است و روز عاشورا را روز عزا می دانند.

عضویت در کانالهای ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
آیا ماه صفر نحس است؟

پاسخ استاد محمدهادی یوسفی غروی:

حدیثی را به پیغمبر اکرم نسبت می‌دهند که ایشان فرمودند: «من بشرنی بخروج صفر فله الجنة». و از این استفاده کرده‌اند که پس ماه صفر نحس است که پیامبر بهشت را برای کسی قرار داده که به خروج از این ماه بشارت دهد.
اما صحیحِ آن «من بشرنی بخروج آذار» هست و این تحریف شده است به «من بشرنی بخروج صفر». «آذار» از ماه‌های رومی است.
جریان این حدیث این است که اهل قبا به پیامبر پیشنهاد داده بودند که روزهای شنبه را به آنها سر بزند و این حدیث مربوط به همین دیدارهاست. پیامبر برای اینکه نشانه‌ای به مؤمنان بدهد تا در نزاع‌های پس از او (در اینجا نزاع ابوذر با خلیفۀ سوم) حق را گم نکنند در مسجد قبا به اصحابش فرمود: «اولین کسی که هم اکنون بر شما وارد می‌شود مردی از اهل بهشت است». کسانی که این مطلب را شنیدند از یک در مسجد خارج شدند تا از در دیگر وارد شوند تا مصداق این حدیث باشند. پیامبر که از این موضوع آگاه بودند به اصحاب داخل مسجد فرمود: «انه سیدخل علیکم جماعة یستبقون فمن بشرنی بخروج آذار فله الجنة؛ هم اکنون عدۀ زیادی وارد می‌شوند و کسی که مرا به پایان ماه آذار خبر دهد از اهل بهشت است». ابوذر در بین کسانی بود که وارد مسجد شده بودند. پیامبر از آنان پرسید اکنون در کدام یک از ماه‌های رومی قرار داریم؟ فقط ابوذر بود که گفت یا رسول الله از ماه آذار خارج شده‌ایم. و این گفتۀ پیامبر به خاطر این بود که مردم به محق بودن ابوذر پی ببرند و اصلاً ربطی به ماه صفر و نحوست آن ندارد.

عده‌ای از علمای ما مخصوصاً علمای اخلاق ما از جمله مرحوم نراقی پدر و پسر اعتقاد به نحوست و سعد ایام را جز شرک خفی دانسته‌اند. یعنی اگر کسی معتقد باشد خود این روزها و ماه‌ها مؤثر در سعد و نحس زمان باشد مرتکب شرک خفی شده است. اما آنچه در قرآن آمده است به خاطر این است که در بعضی روزها عذاب الهی نازل شده است، نه اینکه چون آن روز نحس بوده است عذاب الهی نازل شده است، بلکه چون در آن روز عذاب نازل شده تعبیر به نحس بودن داریم.

منبع: کانال استاد محمدهادی یوسفی غروی

#حدیث #نحس #خرافات

عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
پرسش:
آیا درست است که پیامبر (ص) فرموده اند: «ماه صفر نحس است و باید تخم مرغ شکسته شود، صدقه داده شود، خون گوسفند ریخته شود و دعای یا فارج الهمّ ... خوانده شود تا نحسی آن از بین برود»
آیا پیامبر (ص) فرموده اند که هرکس دیگران را از روایتِ بالا باخبر کند حاجتش برآورده شود و اهل بهشت خواهد بود؟

پاسخ:
مطالب بالا نامعتبر و آمیخته با چندین دروغ است. واقعیت اینست که:
1- هیچ حدیثی درباره نحس بودن ماه صفر نداریم و اعتقاد به نحوست این ماه، صرفا یک نتیجه گیری ذوقی یا عامیانه و ناشی از توجه به مصائب اسیران کربلا در این ماه است.
2- دعا کردن و صدقه دادن در همه روزها و ماههای سال خوب است و اختصاص به ماه صفر ندارد.
3- تخم مرغ شکستن از آداب خرافی و عامیانه است و توصیه اسلام نیست.
4- دعای یا فارج الهمّ ... گرچه دعای بامحتوایی است ولی در هر زمانی میشود آن را خواند و ربطی به نحس بودن یا نبودنِ ماه صفر ندارد.
5- هیچ حدیثی در کتب معتبر نداریم که پیامبر (ص) فرموده باشند که هرکس مردم را از آداب ادعایی ماه صفر باخبر کند، گشایش در کارش ایجاد خواهد شد یا اهل بهشت می شود. برای گشایش در کارها باید به تلاش، تدبیر، مشورت و دعا روی آورد و راه دستیابی به بهشت هم ایمان، عمل صالح، تقوا و دوری از گناهان به ویژه حق الناس است.

اینگونه احادیث، از جعلیات فضای مجازی هستند و نشر آنها مصداق نشر اکاذیب و افترا زدن به معصومان(ع) است هرچند که غالبا با نیت خیر و از روی عجله برای دیگران ارسال می شود.

عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
چند نکته به مناسبت هفتم صفر
(اول)
آيا تعيين «هفتم صفر» به جای «بیست و هشتم» صفر به عنوان سالروز وفات امام حسن عليه اسلام ترجيحی علمی و تاريخي دارد؟
قرن هاست شیعیان - حداقل در ایران - در تقویم خود سالروز وفات امام دوم را همزمان با سالروز وفات پیامبر اسلام ثبت کرده آن را گرامی داشته اند... ولی در چند سال اخیر موجی به راه افتاده که اصرار دارد این بزرگداشت باید در هفتم صفر و در مثل چنین روزی برگزار شود.
این در حالی است که تا قرن هشتم یعنی هفتصد سال بعد از تاریخ وفات آن امام هیچ منبع تاریخی و مستند قابل اعتنایی بر این مطلب که وفات ایشان در هفتم صفر بوده یافت نشده است. و در مقابل منابع متعدد و قابل توجهی از قدیمی ترین منابع شیعی از قرن چهارم تا قرن هشتم و بعد از آن تاکنون، روز وفات را بیست و هشت صفر ذکر کرده اند.
سوالی که باید برای آن پاسخی پیدا کرد این است که:
دلیل اصرار برای ایجاد این تغییر در تقویم مذهبی چیست؟
و چرا به جای پاسخ روشن و شفاف به این سوال عده ای نا آشنا به تاریخ و پژوهش های تاریخی که احیانا نام پژوهشگر را هم یدک می کشند می کوشند با روشهای نادرست و با خطاهای فاحش این تغییر را توجیه کنند؟

(دوم)
اغلب قریب به اتفاق منابع در دسترس شیعی -از آغاز تا قرن هشتم- وفات امام دوم شیعیان را در ماه صفر دانسته و در تعیین روز آن منحصرا به دو زمان اشاره کرده اند: آخر صفر و بیست و هشت صفر.
برای تعیین آخر صفر به عنوان نمونه می توان به این منابع که همگی در قرن سوم و چهارم تالیف شده و از قدیمی ترین منابع شیعی به حساب می آید. اشاره کرد:
فرق الشیعة منسوب به حسن بن موسی نوبختی متوفای 310 قمری (تصویر ضمیمه1)
المقالات و الفرق منسوب به سعد بن عبدالله اشعری قمی متوفای 301 قمری(تصویر ضمیمه2)
اصول الکافی تالیف شیخ کلینی متوفای 329 قمری (تصویر ضمیمه3)
کفایة الاثر از خزار قمی (تصویر ضمیمه4)
و...
و برای تعیین بیست و هشت صفر این منابع کهن در دسترس است:
مسار الشیعة از شیخ مفید متوفای 413 قمری (تصویر ضمیمه5)
مصباح المتهجد از شیخ طوسی متوفای 460 قمری (تصویر ضمیمه6)
اعلام الوری و تاج الموالید هر دو از شیخ امین الاسلام طبرسی متوفای 548 قمری (تصویر ضمیمه 7 و 8)
مناقب ابن شهرآشوب مازندرانی متوفای 588 قمری (تصویر ضمیمه 9)
المستجاد علامه حلّی متوفای 726 قمری (تصویر ضمیمه 10)
و..
همه این کتاب ها و نویسندگانشان مربوط به قرن چهارم تا هشتم هستند
در توجیه اختلاف این دو دسته از منابع به صورت احتمال می توان گفت که آنها که وفات را آخر صفر دانسته اند به صورت تسامحی و تقریبی همان بیست و هشت صفر را گزارش کرده اند و منظورشان از آخر صفر همان یک روز یا دو روز مانده به آخر ماه یعنی بیست و هشت صفر بوده است.

(سوم)
همانگونه که اشاره شد طبق یافته های پژوهشگران هیچ منبعی از منابع شیعه تا قرن هشتم هجری روز هفتم صفر را وفات امام دوم ندانسته است.
اولین شخصیت و منبعی که روز هفتم صفر را روز وفات آن حضرت دانسته محمد بن مکی مشهور به شهید اول از علمای جبل عامل لبنان در کتاب فقهی الدروس الشرعیة است. (تصویر ضمیمه 11).
ولی آیا بعد از گذشت بیش از هفتصد سال از تاریخ وفات آن امام و انبوه گزارش هایی که وفات را در آخر صفر یا بیست و هشت صفر ثبت کرده اند و ما به برخی از آنها اشاره کردیم، شهید اول متوفای 786 قمری به چه استنادی چنین نقلی را آورده؟ برای ما مشخص نیست.
البته بعد از ایشان تعدادی دیگر از علمای جبل عامل امثال شیخ بهائی و پدرش و دیگر علمای شیعه در نجف همچون کاشف الغطا و صاحب جواهر این قول را بازنشر کرده اند... ولی همچنان منابع و عالمان بسیاری همان نقل مشهور گذشته یعنی بیست و هشت صفر را ذکر کرده و می کنند.
آیا قاسم رسی در قرن سوم تاریخ وفات امام حسن(ع) را تعیین کرده است؟!
در این خصوص نکته ای که از منظر روش مطالعه و پژوهش بسیار تاسف بار است آنکه اخیرا برخی برای مستند کردن قول به هفتم صفر از کتاب تثبیت الامامة تالیف یکی از امامان زیدیه به نام قاسم بن ابراهیم رسّی نقل می کنند. و به خیال خود منبعی پیدا کرده اند از قرن سوم که تاریخ وفات را هفتم صفر ذکر کرده است. این مطلب چنان بی پایه است که صرف وقت برای آن هدر دادن عمر است ولی متاسفانه عده ای طوطی وار خطای فاحش برخی دیگر را تکرارکرده و می کنند و باید به آن پاسخ داد.

✍️ علی موسوی نژاد

عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
🔰 در فضای مجازی پخش شده که تاریخ اصلی شهادت امام حسن مجتبی (ع) روز هفتم صفر بوده ، و در زمان قاجار به خاطر تولد ناصرالدین شاه و... تاریخش عوض شده!!!

👈 من از تک تک افرادی که این قضیه را نقل کرده اند خواهشمندم یک سند قوی ، فقط یک سند ، بیشتر هم نمی خواهم ، فقط یک سند بیاورند که چنین قضیه ای در زمان قاجار و ناصرالدین شاه رخ داد


✳️ درضمن ، اولین بار جناب شهید اول ، در یک کتاب فقهی خودشان ( آن هم نه کتاب تاریخی) ، قول هفتم صفر را مطرح کردند، شهید اول برای قرن هشتم هستند!!!
یعنی قبل قرن هشتم، هیچ سندی مبنی بر هفتم صفر نداریم!!

پس چطور برخی عزیزان می گویند قول هفتم صفر مشهورتر است؟
با کدام سند و مبنا؟

⬅️ یادمان باشد قبل پخش سخنان هر عزیزی ، ابتدا تحقیق کنیم ، سپس نشر دهیم

💠 به پست پایین و مقاله علمی و زیبای نوشته شده هم توجه بفرمایید

✍️ احسان عبادی / مدرس مهدویت و پژوهشگر علوم حدیث و تاریخ

عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
https://www.instagram.com/tv/B3Q6rV5A-8R/?igshid=1we8xomz2jrrf

توضیحات جالب استاد حامد کاشانی درباره افتضاح پژوهشی برخی از بزرگان حوزه در بحث هفتم صفر و تاریخ شهادت امام حسن مجتبی ع 👆

تا آخر ببینید

عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
روایت معتبر درباره روز شهادت امام حسن مجتبی (ع) ؛ 28 صفر یا هفتم این ماه ؟

نمونه ای از تحریف تاریخ در اثر اعتماد به غیرمتخصص و پیروی از فضاسازی برخی جریانهای مذهبی

اینکه در سالهای اخیر برخی اصرار دارند شهادت امام مجتبی (ع) را در هفتم صفر وانمود کنند سند محکمی ندارد.

وقتی منابع تاریخی و حدیثی شیعه و سنی تا پایان قرن 7 را جستجو می کنیم هیچ نویسنده شیعه یا سنی نمی یابیم که گفته باشد شهادت امام حسن (ع) در اوایل صفر یا در هفتم صفر یا حتی در اواسط این ماه بوده است. عموم مورخان و محدثان شیعه « 28 صفر » یا « آخر صفر » را نقل کرده اند (1) و مورخان اهل سنت نیز یکی از روزهای آغازین ماه ربیع را مطرح کرده اند(2). یعقوبی نیز گرچه شیعه است اوایل ربیع را ذکر کرده است(3).

اگر بخواهیم بین روایات مورخان سنی با روایات علمای شیعه سازگاری برقرار کنیم باید بگوییم وفات امام حسن (ع) تقریبا همزمان با سالروز وفات رسول الله ص بوده(اواخر صفر یا اوایل ربیع) بوده یا سه چهار روز دیرتر(طبق قول اهل سنت). بنابراین بسیار با اوایل ربیع نزدیک است لذا عجیب نیست که مورخان اهل سنت چند روز اشتباه کرده باشند و اوایل ربیع را مطرح کنند(4).

بنابراین اینکه در سالهای اخیر یک جریان سازماندهی شده از منبری ها و مداحان محترم ، اصرار دارند شهادت امام مجتبی (ع) را در «هفتم صفر» وانمود کنند مبتنی بر روایت یا مستند محکمی نیست زیرا نخستین کتابی که این روز را به عنوان روز شهادت حضرت(ع) ذکر کرده کتاب «الدروس الشرعیه» نوشته «شهید اول»(قرن 8) است(5) که گویا در نسخه خطی آن در هنگام استنساخ (رونویسی از روی نسخه خطی) اشتباه شده و عبارت «آخر صفر» به صورت «سابع صفر» ثبت شده است. پس از آن ، کفعمی نیز – قاعدتا در اثر اعتماد به نسخه کتاب «الدروس» - همین اشتباه را نقل کرده است(6).

وقتی تنی چند از علمای معاصر ادعا می فرمایند که « مشهور این بوده که شهادت امام مجتبی(ع) در هفتم صفر رخ داده»!! باید از آن جهت باشد که این عزیزان صرفا سرگرم مباحث فقه و اصول هستند و فرصت مراجعه به کتب حدیث و تاریخ را ندارند. از این رو از «اجماع کتب قدیمی و معتبر تاریخ و حدیث فریقین» در این موضوع ناآگاه مانده اند و به یک اشتباه در نسخه کتاب «الدروس» – که اساسا یک کتاب فقهی است –اعتماد کرده اند. دستکم برخی از این عزیزان تحت تاثیر طیفی از فضلای اطراف خود قرار دارند و در مسائل تاریخی و حدیثی ، بیش از حد به آنان اعتماد دارند که آنان نیز به نوبه خود تحت تأثیر طراحی های برخی از منبری ها و مداحان هستند که اصرار دارند در روز هفتم صفر نیز عزاداری برپا کنند.
عجیب اینست که برخی از فقهای ما گاهی «بدون مطالعه کافی» ، قاطعانه در مسائل غیرفقهی اظهارنظر می کنند حال آنکه اولا تخصص یا مطالعات کافی در این زمینه ندارند ثانیا این مباحث اولویتهایی نیست که مراجع به آن بپردازند بلکه تجدیدنظرهای احساسی و بی پایه درباره تقویم مناسبتهای دینی ، صرفا منجر به «بحث های حاشیه ای» ، «دودستگی شیعیان» و «کاسته شدن اعتماد عمومی به علما» می گردد.

-----

پاورقی:

(1) حسن بن موسی نوبختی (متوفای 310هـ) فرق الشيعه ، ص24 و کلینی (متوفای 329هـ)، الكافي ، ج:1 ، ص:461 و شیخ مفید(متوفای 413هـ) ، مسارّ الشیعه ، ص47 و شیخ طوسی(متوفای 460هـ) ، مصباح المتهجد، ج2، ص: 790 و فتال نیشابوری (مقتول در سال 508هـ) ، روضة الواعظين و بصيرة المتعظين (چاپ قدیم)، ج1، ص: 168 و طبرسی(متوفای 548هـ) ، إعلام الورى بأعلام الهدى (چاپ قدیم)، ص: 206 و همو ، تاج المواليد، ص: 82 و ابن شهرآشوب(متوفای 588هـ) ، مناقب آل أبي طالب (ع)، ج4، ص: 29 و محمدتقی شوشتری(التستری – متوفای 1415ق)، رسالة في تواريخ النبي و الآل، ص: 33

(2) محمد بن سعد (متوفای 230هـ) ، الطبقات الكبرى، خامسة1، ص:354 و بلاذری(متوفای 279هـ) ، أنساب الأشراف، (چاپ زكار)، ج3، ص:299 و طبری،تاريخ الطبري (تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم - بیروت)، ج11، ص:514 و ابن عبدالبر(متوفای 463هـ) ، الاستيعاب، ج1، ص:389

(3) تاريخ اليعقوبى(متوفای 284هـ) ،ج2، ص:225

(4) در میان مؤلفان شیعه ، علی بن عیسی اربلی(متوفای 692هـ) در دو جای کتاب خود دو گونه سخن گفته است. وی نخست قول اهل سنت یعنی 5 ربیع الاول را آورده ولی در صفحه بعد روایتی نقل کرده که شهادت حضرت را در ماه صفر (بدون اشاره به روز خاصی) می داند. اربلی، کشف الغمة(چاپ قدیم) ، ج1، صص: 584-585

(5) شهید اول (متوفای 786هـ) ، الدروس الشرعية ، ج2 ، ص7

(6) كفعمي (متوفای 905هـ) ، جنة الأمان الواقية(مصباح الکفعمی) ، ص: 510


http://arabi-maleki.blogfa.com/post/518


عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
لزوم تذکر دادن علما به اهل منبر

آیت‌الله یوسفی غروی:

لازم است علما نسبت به اهل منبر حساسیت داشته باشند و در مواردی که مطالب ضعیف یا کم‌اعتبار نقل می‌شود (چه رسد به نقل مطالب بی‌سند و جعلی) تذکر دهند و اهل منبر را از بازگو کردن مطالب ضعیف برحذر دارند. عده‌ای گمان می‌کنند منبر رفتن و نقل مطالب تاریخی و نسبت‌های غیرواقع دادن به اهل بیت علیهم السلام چندان مشکلی ندارد و لذا دقت‌های علمی را مخصوص فقه و اصول می‌دانند و علم تاریخ را عرصۀ تسامح. نباید گمان شود منبر رفتن نسبت به اجتهاد و تفقه بسیار آسان‌تر است و بدون آمادگی و مطالعه می‌توان برای مردم منبر رفت. بلکه برعکس، منبر به دو مهارت و اجتهاد نیاز دارد؛ یکی برای تشخیص صحت و سقم احادیث و دیگری مهارت فنون بیان مطلب و شیوۀ تأثیرگذاری در مخاطب. متأسفانه گاهی گمان می‌شود منبری فقط به مهارت دوم نیاز دارد و همین که بیان خوبی داشته باشد و شور خوبی در مجالس ایجاد کند رسالتش را انجام داده و نیازی به تحقیق و بررسی مطالبی که می‌گوید ندارد.

علما نیز باید نسبت به اهل منبر حساس باشند و کژی‌ها و ناراستی‌های احتمالی آن‌ها را تذکر دهند. مرحوم والد ما نقل می‌کرد که مرحوم محدث قمی در مسجد بزرگ نجف، مسجد هندی، بعد از نماز مرحوم آیت‌الله شاهروی منبر می‌رفت. شبی که مرحوم محدث قمی از منبر پایین آمد، آیت‌الله شاهروی به ایشان رو کرد و گفت: «آقای شیخ عباس! از خدا بترس! قبل از نقل این مطالب یک قیل و قالی راه بینداز»، یعنی بگو «قیل» یا «قال فلان» و این‌قدر مطمئن مطالب را نسبت نده. خب مرحوم محدث قمی خودش کارشناس حدیث و شاگرد مرحوم محدث نوری بود ولی می‌بینیم از سوی آیت‌الله شاهروی مورد این خطاب قرار گرفت. یعنی علما به مطالب منقول در منبرها حساس بوده‌اند و حتی به سخنان منبریِ با شأن و عظمتی مثل مرحوم محدث قمی هم با توجه گوش می‌کردند و در موارد لزوم تذکر می‌دادند.

منبری‌ها باید توجه داشته باشند که مطالبی که جنبۀ خارق‌العاده و اعجازی دارند یا باید متواتر باشند یا دست‌کم به استفاضه نیاز دارند تا معتبر تلقی شوند.

اسم بردن از کسانی که عادت و رویۀ منبرهایشان بیان مطالب ضعیف و کم‌اعتبار است و معرفی آنان به مردم و برحذر داشتن مؤمنان از دعوت این افراد برای سخنرانی هیچ اشکالی ندارد. یکی از موارد استثنای غیبت «قدح مقالات باطله» است. با توجه به همین موردِ استثنای غیبت است که می‌بنیم گاهی علما در لابه‌لای مطالب علمی‌شان در رد و نقل مطالب دیگری گاهی عبارات تندی را درباره قائلین به آن مطالب بیان می‌کنند و این غیبت نیست بلکه از باب «قدح مقالات باطله» لازم است که از آن‌ها اسم برده شود و ضعف علمی‌شان بر مردم آشکار شود.

دوستان خود را از طریق نشانی زیر به کانال مرکز پژوهش‌های تاریخ اسلام دعوت کنید:⬇️⬇️
@chsiqs
🔹نسخه‌های خطی و یک احتمال

در پی مباحثی که اخیراً در بارۀ سند برخی روضه‌های نامتعارف مطرح شد، احتمالی به ذهنم رسید که در میان نهادن آن با اهل فضل، خالی از لطف نیست.

👈مقدمه
اخیراً یکی از دوستان طلبه که مدّتی در کلاس پژوهش بنده شرکت کرده بود، در مقام مشورت، مطلبی را با من در میان گذاشت که برایم جالب بود و به نظرم به بحث حاضر نیز مرتبط است. گفت: «قصد دارم طلبگی رسمی را رها کنم؛ ولی دوست دارم یک کار دینی هم انجام دهم که ارزشمند باشد. به ذهنم رسیده نسخه‌های خطی نایاب را منتشر کنم. یعنی نسخه‌هایی که روضه‌های ناب در آن‏ها است و این روضه‌‏ها در کتاب‌های رایج نیست».
گفتم: «این، کار مشکلی است. نیاز به تخصّص دارد. هر کتابی که با دست نوشته شده باشد، نسخۀ خطی نیست و اگر هم باشد، الزاماً ارزشمند نیست. برو پیش امثال دکتر سید علی طباطبایی یزدی قدری شاگردی کن تا بتوانی تشخیص بدهی و بعد اقدام کنی».
بعد گفتم: «حالا مگر چیزی پیدا کرده‌ای؟». گفت: «بله. یک نفر را در مشهد پیدا کرده‌ام که بیش از هزار نسخۀ خطی از این دست، جمع کرده است. می‌خواهم به سراغ او بروم».
گفتم: مثلاً چه مطالبی در این نُسَخ هست؟ گفت: «مثلاً در یکی از این نسخه‌های خطی آمده است: همۀ اصحاب امام حسین (ع) از ایشان برای رفتن به میدان اذن می‌گرفتند الا حبیب بن مظاهر. او خدمت امام رسید و عرض کرد: اجازه بدهید من از خانم زینب (س) اذن میدان بگیرم. امام هم قبول کرد. بعد حبیب، روی زمین افتاد و به صورت سینه‌خیز، خود را از پشت خیمه‌‏ها به حضرت زینب رساند و از او اذن میدان گرفت».
نمونۀ دیگری هم ذکر کرد که برای من خیلی جالب بود؛ زیرا سال گذشته در فضای مجازی منتشر شده بود و من خیلی به دنبال سند و منبع آن گشتم ولی نیافتم. و آن این‌‏که می‌گفت: «در یکی از این نسخه‌های خطی، آمده است: رسول خدا (ص) گربه‌ای داشت به نام معزه».
این گفت‌وگو به پایان رسید؛ ولی ذهن من درگیر این «نسخه‌های خطی شگفت» باقی ماند.

🔸بیان مسئله
برخی از وعاظی که روضه‌های نامتعارف و عجیب می‌خوانند و یا احادیث شاذّی را بیان می‌کنند که کسی نشنیده، در پاسخ به این سؤال که «منبع این مطالب کجاست؟»، می‌گویند: «این‏ها در نسخه‌های خطی است».

می‌توان حدس زد که دست کم برخی از این نسخه‌های خطی ـ اگر وجود خارجی داشته باشند ـ از آثار دوران قاجار و یا حتی پهلوی هستند. علت عدم انتشارشان هم بی‌اعتباری آن‏ها و یا ناشناخته بودن مؤلّف و مواردی از این دست است.

اما کسانی که مدعی‌اند چنین نسخه‌هایی در اختیار دارند، اگر واقعاً این نسخه‌‏ها را معتبر می‌دانند، باید آن‏‌ها را به محقّقان معرفی کنند تا زمینۀ بررسی و چاپ آن‏ها فراهم شود؛ زیرا این کار از باب نشر علم، واجب است.
اما ما با یک پدیدۀ شگفت روبه‌رو هستیم: آقایان این نسخه‌های خطی را به صورتی رازآلود نزد خود نگاه می‌دارند!
تا جایی که بنده شنیدم، هیچ نامی هم نمی‌برند که مثلاً اسم آن نسخه خطی چیست؟ نویسنده‌اش کیست؟ مربوط به چه قرنی است؟ و اساساً اگر نایاب است، چطور به دست شما رسیده؟ و اگر نایاب نیست، چرا به دست نسخه‌پژوهان و محقّقان نرسیده؟ چرا آن را منتشر نمی‌کنید؟ و…
فرض کنیم شما به منبعی دست یافتید که دیگران از آن خبر ندارند. خوب؛ چه اشکالی دارد نام آن را و محلّ نگهداری آن را بگویید؟ این کار، دأب همۀ محققان و اهل فضل بوده و هست که بگویند: «من در فلان کتابخانه، نسخه‌ای با عنوان فلان دیده‌ام که در آن چنین نوشته…». چرا آقایان از بیان عبارتی شبیه این طفره می‌روند؟ چرا طوری صحبت می کنند که کسی جرئت نکند بپرسد: «سندش کجا است»؟

👈اما یک احتمال:
آیا احتمال نمی‌دهید کسانی به تبعیت از یهودیانی که «یکتبون الکتاب بأیدیهم ثم یقولون هذا من عند الله»، به فکر «تولید نسخۀ خطی» افتاده باشند؟ شاید اساساً همان‌‏ها باشند که وقتی به راحتی دست‌نوشته‌های خود را به خدا نسبت می‌دهند، از نسبت دادن دست‌نوشته‌های خود به علما که هیچ ابایی نخواهند داشت.
رهایی از این احتمال، در گرو این است که آقایان نسخه‌های خطی ادعایی خود را در معرض نقد و بررسی قرار دهند.
خوش بوَد گر محک تجربه آید به میان.

مرتضی بهرامی خشنودی
هشتم شهریور 1402 / 13 صفر 1445


#نسخ_خطی
#روضه‌های_بی‌سند
#احادیث_جعلی
#تحریف

منبع: وبلاگ پیام پاینده
http://mbahramikh.blogfa.com/post/41

عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis