صبح و شعر
606 subscribers
2.1K photos
261 videos
322 files
3.12K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
ارتباط با ادمین @anahitagirl
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ❄️☃️ #شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی

تاريخ انجام شاهنامه

آوای: استاد #شهریار_قاسمى
                      

💐
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎼🎶🎵🌸🍃
#شعر_خوب_بخوانيم

"رقص آزادی"

برقصم من چو پروانه به گِردِ هرچه زيبايي
بتابم من چو نيلوفربه دور آنچه انسانى
برقصم من به گرد آنچه از انسان به انسان است
برقصم من ...

ترانه :#شهریار_دادور
آواى: #سیروان_قادری

روز جهانى رقص خجسته💐

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

*جمعه: #مشاهير

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

دیر آمدی که دست ز دامن ندارمت
جان مژده داده ام که چوجان در بر آرمت

تا شویمت از آن گل عارض، غبار راه
ابری شدم ز شوق که اشگی ببارمت

عمری دلم به سینه فشردی در انتظار
تا درکشم به سینه و در بر فشارمت

این سان که دارمت چو لئیمان نهان ز خلق
ترسم بمیرم و به رقیبان گذارمت

داغ فراق بین که طربنامه وصال
ای لاله رخ به خون جگر می نگارمت

چند است نرخ بوسه به شهر شما که من
عمری است کز دو دیده گهر می شمارمت

دستی که در فراق تو میکوفتم به سر
باور نداشتم که به گردن درآرمت

ای غم که حق صحبت دیرینه داشتی
باری چو می روی به خدا می سپارمت

روزی که رفتی از بر بالین شهریار
گفتم که ناله ای کنم و بر سر آرمت

✍🏻: سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به #شهریار که به زبان‌های فارسی و ترکی آذربایجانی، شعر سروده‌است. وی در تبریز در خانواده‌ای بستان‌آبادی به دنیا آمد و بنا به وصیتش در مقبرةالشعرای تبریز به خاک سپرده شد گرامى ياد و مانا نامش💐. ۲۷ شهریور را به واسطهٔ روز درگذشت او « #روزشعروادب_فارسی» نامیده‌اند.

 ━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، آدينه روزتان زيبا🙏🏻💐🌀

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#دكلمه_هام🎼🎵🎶🌾🎼

شب گذشته شتابان به رهگذار تو بودم
به جلد رهگذر اما در انتظار تو بودم

نسیم زلف تو پیچیده بود در سر و مغزم
خمار و سست ولی سخت بیقرار تو بودم

همه به کاری و من دست شسته از همه کاری
همه به فکر و خیال تو و به کار تو بودم

خزان عشق نبینی که من به هر دمی ای گل
در آرزوی شکوفائی و بهار تو بودم

اگر که دل بگشاید زبان به دعوی یاری
تو یار من که نبودی منم که یار تو بودم

چو لاله بود چراغم به جستجوی تو در دست
ولی به باغ تو دور از تو داغدار تو بودم

به کوی عشق تو راضی شدم به نقش گدایی
اگر چه شهره به هر شهر و شهریار تو بودم

✍🏻: #شهریار گرامى يادو مانا نامش💐
🎤 : #مريم_رضوى
🎼: #ونجلیز Love theme

@sobhosher
😉#پنجشنبه ها و #طنازى_ادبى

#شهریار در مراسمى بعد از خواندن یک غزل وقتی که از صحنه پایین می ­آمد؛ خانمی به او گفت: «حقا که شهریار غزلی!»
بلافاصله بر وزن و قافیه غزلی که سروده بود ادامه داد:

شهریار غزلم خواند غزالی مهوش
خوب شد به غزلی صید غزالی کردم!🥰

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#نثر_فارسى

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

🔅حالا که دانسته‌ای رازی پنهان شده در سایه‌ی جمله‌هایی که می‌خوانی،
حالا که نقطه نقطه این کلام را آشکار می‌کنی،
شهد شراب مینو به کامت باشد؛ چرا که اگر در دایره‌ی قسمت، سهم تو را هم از جهان دُرد داده‌اند، رندی هم به جان شیدایت واسپرده‌اند تا کلمات پیش چشمانت خرقه بسوزانند.
پس سبکباری کن و بخوان. در این کتاب رمزی بخوان به غیر این کتاب: من این رمز را از « ذبیح » و« ارغوان » آموختم. به روزی بارانی، بارانی … نگفته بودیم ببار، اما می‌بارید.
چنان می‌بارید تا به استخوان‌های برهنه برسد و جان‌های لولی را مجموع کند. سرگشته‌ی « حافظیه »، به سنگ مرمر گور که بالای آن صفه‌ی بی‌معنا هم نیست، نگاه نینداختم.
گفتم با آن گنبدی که بر تو ساخته‌اند، دوباره از آسمان و حسرت فرشتگان محرومت کرده‌اند …
توبه و تکرار دلشده‌ای است که ساختمان کتابخانه‌ی اینجا مثل هفتصد سال پیش است.
نعمت اندوه است.
آمدم و همین کتابی را که تو در دست داری از قفسه درآوردم. بختیاری گشودمش تا بخوانم. باران، خشکی و تشنگی مرا آرام می‌کند، خلل گل هنوز تمام نبسته‌ی تنم را پر می‌کند. مثل الهامی، ناگاه، دیدم که زیر بعضی از حرف‌های کلمه‌های کتاب نقطه‌ای گذاشته شده. نقطه‌ها به رنگی میانه‌ی بنفش و نیلی بودند.
رنگی که فقط بنفشه‌ها می‌شناسند.


📚: #شرق_بنفشه
✍🏻: #شهریار_مندنی‌پور فراخور گرامی زادروزش💐
📎فایل صوتی و pdf این داستان‌کوتاه را در صبح و شعر ببینید👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
 ━··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، روزتان زيبا🙏🏻💐

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

نه...نگو...

این
آسمان نوشتِ ما،نبود
نه
این سرنوشتِ ما نبود
باور نمیکنی چرا،مگر نخوانده ای تو ازتبارِ خویش
همه می‌گویند
همه می‌دانند
که نومید شدن ،که بریدن،
که زیرِ بارِ بیداد خم شدن
نه!
نه رفیق
درسرشتِ ما نبود!

#شهریار_قاسمی
مرداد ۴۰۱
@shahriar2rood

━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

هوای پیرهن چاک آن پری‌ست که ما را
کشد به حلقه دیوانگان جامه دریده

#شهریار

━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین ياور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 
#شعرامروز

━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━

مه من هنوز عشقت دل من فکار دارد
تو یکی بپرس از این غم که به من چه کار دارد

نه بلای جان عاشق شب هجرتست تنها
که وصال هم بلای شب انتظار دارد

تو که از می جوانی همه سرخوشی چه دانی
که شراب ناامیدی چقدر خمار دارد

نه به خود گرفته خسرو پی آهوانِ ارمن
که کمند زلف شیرین هوس شکار دارد

مژه سوزن رفو کن نخ او ز تار #مو کن
که هنوز وصله دل دو سه بخیه کار دارد

دل چون شکسته سازم ز گذشته‌های شیرین
چه ترانه‌های محزون که به یادگار دارد

غم روزگار گو رو پی کار خود که ما را
غم یار بی‌خیال غم روزگار دارد

گل آرزوی من بین که خزان جاودانیست
چه غم از خزان آن گل که ز پی بهار دارد

دل چون تنور خواهد سخنان پخته لیکن
نه همه تنور سوز دل شهریار دارد

✍🏻: #شهریار فراخور گرامی روز شعر و‌ادب فارسی💐

شاعر دیگر از زیبایی زلف،گیسو و موی دخترکانم‌ نگو،
داغ مرگ فرزند سخت است🖤

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، بهروز و فرخ‌ #وهومن روز با منش نیک 🙏🏻💐

سرش سبز بادا منش ارجمند
منش برگذشته ز چرخ بلند
فردوسی

گل #یاسمن_سپید #نماد #وهومن_امشاسپند است.

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

خلق را گر چه وفا نیست و لیکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی.
✍🏻: #شهریار
خط: بختیاری

━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
نسیم صبح زند
چون به تار زلف تو چنگ‌
هوای ناله جانسوز تارها دارم‌
#شهریار
@sobhosher
شب همه بی تو کار من، شکوه به ماه کردنست
روز ستاره تا سحر، تیره به آه کردنست

نو گل نازنین من تا تو نگاه می کنی
لطف بهار عارفان، در تو نگاه کردنست

خود برسان به شهریار ای که در این محیط غم
بی تو نفس کشیدنم، عمر تباه کردنست

#شهریار


درود روزتان به نیکی
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
✍🏻: #شهریار_قاسمی
برگردان: وحيد بيداريان

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️


نه غمی می رود و نی هوسی می آید
عجب ای دل که هنوزت نفسی می آید

#شهریار

━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

خلق را گر چه وفا نيست و ليکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی

تا ابد خاطر ما خونی و رنگين از تست
تو هم آميخته با خون سياوش شدی

✍🏻: #شهریار
خوش‌نویس: #بختیاری


━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

@sobhosher
‎━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━


⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️


در آرزوی جلوه‌ی مهتاب جمالش
یا رب گذراندیم چه شب‌های سیاهی

#شهریار فراخور گرامی‌ زادروزش مانا یاد و نامش💐🙏🏻

بزودى براى #آزادى اين بيت شهريار را زمزمه مى‌كنيم 🕊☘️

‎━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

‌‏@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین ياور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 
#شعرامروز
━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━
 جهان....

تاریک ترین،شبِ جهان را،دیدیم
ما،خشمِ خدای کهکشان را، دیدیم

تنهاییِ خورشیدِ پر از، گرما را
یخ کردنِ قلبِ آسمان را،دیدیم!

ما،مرگِ پرستوی، بهار آور را
تا زردیِ برگِ ارغوان را،دیدیم

تا مرزِ جنون،رقابتِ آدم ها
خونریزترین،شکلِ خزان را دیدیم!

ابلیس وترازوی عدالت،در پیش
کم،نرخِ گناهِ ابلهان را،دیدیم

درسایه نشسته ای،کمان در دستش
زد،کوریِ چشمِ عاشقان را،دیدیم!


چاه است وبرادر کُشی و، نامردی
شب گریه ی دردِ،پهلوان را دیدیم!


از اصل ونسب،سخن مگو،می ترسم
چون پستیِ نسلِ ناکسان را،دیدیم!


✍🏻: #شهریار_قاسمی
هجدهم مهر ۴۰۲ 


━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
#شعرامروز
━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

زمستان پوستین افزود بر تن کدخدایان را
ولیکن پوست خواهد کَند ما یک‌لاقبایان را

رهِ ماتم‌سرای ما ندانم از که می‌پرسد
زمستانی که نشناسد درِ دولت‌سرایان را

به دوش از برف بالاپوش خز ارباب می‌آید
که لرزاند تنِ عریانِ بی‌برگ‌و‌نوایان را

به کاخِ ظلم باران هم که آید سر فرود آرد
ولیکن خانه بر سر کوفتن داند گدایان را

طبیبِ بی‌مروّت کی به بالینِ فقیر آید
که کس در بند درمان نیست درد بی‌دوایان را

به تلخی جان سپردن در صفای اشک خود بهتر
که حاجت بردن ای آزاده‌مرد این بی‌صفایان را

به هر کس مشکلی بردیم و از کس مشکلی نگشود
کجا بستند یارب دست آن مشکل‌گشایان را

نقاب آشنا بستند کز بیگانگان رستیم
چو بازی ختم شد بیگانه دیدیم آشنایان را

به هر فرمان آتش عالمی در خاک و خون غلتید
خدا ویران گذارد کاخ این فرمانروایان را

به کام مُحتَکِر روزیِ مردم دیدم و گفتم
که روزی سفره خواهد شد شکم این اژدهایان را…

✍🏻: #شهریار
نوازنده تمبک: امیرآقائی
نوازنده تار: حمیدآقائی
خواننده: امیر حق‌دوست

━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━
@hamidaghaei
@sobhosher