صبح و شعر
593 subscribers
2.1K photos
256 videos
321 files
3.11K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
ارتباط با ادمین @anahitagirl
Download Telegram
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#شاهنامه

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

بدو گفت طوس ای جهاندیده مرد
هوا گشت پاک و بشد باد سرد

چرا سر همی داد باید بباد
چو فریادرس فره و زور داد

مکن پیشدستی تو در جنگ ما
کنند این دلیران خود اهنگ ما

بپیش زمانه پذیره مشو
بنزدیک بدخواه خیره مشو

مرا مرگ نامی‌تر از سرزنش
بهر جای بیغارهٔ بدکنش

چنین است گیتی پرآزار و درد
ازو تا توان گرد بیشی مگرد

فزونیش یک روز بگزایدت
به بودن زمانی نیفزایدت

✍🏻: #فردوسی

 
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼✋🏼درود و ادب ،به روز و فرخ روز #آبان_ایزد 💦
به (آبان) بپرهیز از آب و ای جوان/
مَیالای و مَیازار آب روان
#ملک‌الشعرابهار

#نماد این روز #گل_نیلوفر است.

زلالی و طراوت آب‌ها سهم لحظه‌هاتان🙏🏻

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین ياور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 
#شعرامروز

━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━

دو صندلي قرينه، ميز، هواي شرجي، مه، باران
واين نشست غم انگيزي ست كنار ساحل هرمزگان
 
كه تو نشسته‌اي و عمدا به كيف چرم خودت مشغول
كمي نه دورتر از كيفت نشسته‌اند دو تا فنجان
 
يكي براي خودم از آن نگاه ارمني‌ات ودكا
يكي براي شما قهوه ، چه فرق مي‌كند اين یا آن؟
 
_شما از اين كه نمي نوشيد ؟  _نخير حضرت آقا ! من ؟
_چقدر مضحك و بي ربط است سوال هاي من از ايشان
 
نگاه مخفي او در من، نگاه ممتد من در او
سكوت ردٌو بدل مي شد در اين ديالوگ بي پايان

‌‌‌‍‌‍‌چه مي شد آه اگر دستش به دست من بخورد، حتي
خراش ناخن او مي شد بهانه اي كه به هر عنوان
 
بگيرم و بجوم او را چنان پلنگ كه آهو را
محاصره كنمش در خود بگيرمش به سر دندان
 
كشان كشان ببرم اورا ميان شهر بياندازم
ببندمش به درختي خشك درست در وسط ميدان
 
دو گوشواره ي گوشش را به شاخه هاش بياويزم
ودكمه دكمه بگيرم پوست از آن گلابي آويزان

به خود مي آيم و مي بينم كه از مربع قبل از اين
زبان و نحو غزل برگشت و از گلابي آويزان_
 
به بعد هرچه كه مي خواهم نمي شود كه ملاقاتي
دوباره راه بياندازم كنار ساحل هرمزگان

دو صندلي قرينه، ميز، هواي شرجي و شاعر كه
بدون خانم پشت ميز نشسته است در اين باران

✍🏻: #محمدرضا_حاج_رستم_بیگلو

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، امروز بهروز و فرخ روز #خور_ایزد (☀️خورشید)،
دلتان گرم و ‌پرمهر 🌞

خوشا جایا بر و بوم خراسان/
در او باش و جهان را می‌خور آسان
خوراسان را بُوَد معنی خورآیان/
کجا از وی خور آید سوی ایران

#فخرالدین_اسعدگرگانی

گل #مرو_سپید #نماد #خور ایزد است.
مرو سپید طبع معتدلی دارد و از خانواده مریم‌گلی‌ است.


━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#نثر_فارسى

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

«حق همسایگی»

نام صادره:
جناب آقای الکساندر بستمرنیخ
معاون محترم وزارت خارجه اتحاد جماهیر شوروی
به گزارش «مش رجب» که از منابع مورد اعتماد ماست، باخبر شدیم که جناب‌عالی از این که انقلاب ما از همان آغاز پیروزی دستخوش انواع توطئه‌های خارجی و از آن جمله جنگ بوده است، با لحنی دوستانه، اظهار تأسف فرموده‌اید! با تشکر از این همه دوستی، که قطعاً ناشی از حس همجواری می‌باشد، از باب توضیح واضحات و تکمیل اطلاعات عرض می‌کنیم که این جنگ به ما تحمیل نشد، مگر.
رو به دیوار – بر اثر جنایت و خباثت دولت‌هایی که ما اصطلاحاً به آنها «ابرقدرت» می‌گوییم!
فی‌المثل یک دولتی که شما نمی‌شناسید، در بحبوحه همین جنگ هرچه می‌توانست به دشمن ما «میگ» داد، «توپولف» داد، «سوخوی» داد، «بمب خوشه‌ای» داد، «بمب شیمیایی» داد، «تانک تی – 72» داد، «موشک اسکاد» داد...
یک موشک بزرگ‌تری داد که اول خیال کردیم مونتاز شده، اما، بعداً که آمد بالای سرخودمان، دیدیم نخیر، این تو بمیری از آن تو بمیری‌ها نیست!
چند تا موشک افتاد وسط همین شهر که شما امروز میهمانش هستید! یک سوراخ‌هایی ایجاد کرد، هر کدام به اندازه میدان سرخ!
یک بمبی افتاد توی یک مدرسه در مراغه، هر چه بچه در کلاس درس بود، تکه‌تکه شدند.
خلاصه، رفیق بستمرنیخ، دو سه تا از همان موشک‌ها به حواشی ستون «دو کلمه حرف حساب» اصابت نموده، چنان دم و دستگاه ما را خرد و خمیر کرد که هنوز که هنوز است از توی سماور و قوری «شاغلام» خرده شیشه در می‌آید! (از باب معارضه عرض می‌کنم که این «شاغلام» اگرچه همسایه همجوار ماست، اما جنسش خرده شیشه دارد!)
فلذا به کشورتان که تشریف بردید، رفقا را سلام رسانده، بگویید «گل‌آقام گفت: مگر قلم ما و قلم دست ما بشکند که ول کن معامله باشیم! مگر می‌شود حق همسایگی را از یاد برد؟ امیدواریم در این سفر به شما هم خوش گذشته باشد!

✍🏻: #كيومرث_صابرى_فومنى فراخور گرامی زادروزش💐 مانا نام و‌یادش
«گل آقا»
پ؛نوشت:همسایگی همچنان بر همان منوال است اگرچه نام همسایه روسیه شده باشد🙁

━··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب ،فرخنده روز #ماه_ایزد💐🌸☘️
بخور باده با دوستان، روز (ماه)،
ز ماه خدای، آمد کارخواه.

گل #نرگس #نماد ماه ایزد است.

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 
#شعرديروز
━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

وعده کردی که بگیری به نگاهی جان را
دل ما نیست، چرا می شکنی پیمان را؟

همه چون سرو ببالند بخود، گر شِمُرم
خاربست سرکوی تو،صفت خوبان را

چون سیه مار که در برج کبوتر باشد
داده سودای تو رم از سر ما، سامان را

شرح احوال، سراسر بتو زان ننویسم
کر کفم نامه ز شوق تو کشد دامان را

کند از سختی مرد است دم تیغ عدو
زرهی نیست به از جوهر خود مردان را

از غم عشق، همین فیض مرا بس واعظ
کز دل تنگ، برون کرد غم دوران را

✍🏻: #واعظ_قزوينى

━··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

درود و ادب ، امروز
به روز، پیروز ‌و فرخ روز #تیر_ایزد
ایزد باران
#گل_بنفشه #نماد تیر ایزد است.

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

يك برگ كتاب

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•━

اگر تعداد چشم‌های کافی با هم یک توهم یکسان را می‌دیدند، آن توهم تبدیل به حقیقت می‌شد و اگر افراد کافی به بدبختی یکسانی می‌خندیدند، آن بدبختی تبدیل به یک لطیفه بامزه می‌شد.

یک حرف اشتباه کافی بود تا تبدیل به چیزی چنان بزرگ شود که همه را به زیر بکشد.
✍🏻: #الیف_شافاک
📚: سه دختر حوا
صفحه ۸
📎فایل صوتی کتاب را در صبح و شعر بشنوید👇🏻👇🏻
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼
درود و ادب، به روز، پیروز ‌و فرخ روز #گوش_ایزد
گوش روز ای نگار مشکین خال
گوش بربط بگیر و‌ نیک بمال
من ز بهر سماع خواهم گوش
بی‌سماعم مدار در هر حال
#مسعودسعد

زالزالک یا #گل_میسوری #نماد گوش ایزد است.
* گوش = گئوش، روان جهان.

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین ياور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 
#شعرجهان
━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━

آینه‌ها مذکر هستند،
کلیدها مذکر،
ادیان مذکر و
خیابان‌ها مذکر هستند و
قوانین و جنگ‌ها و گروهها و...
و آنکه مادینه است تنها... دو چیزِ معصوم هستند:
اول عشق و
دوم هم درد و رنج !
ای زنِ مه!
من آمده‌ام... که مشعلِ سرِ خود را
به دست یکی از جاده‌های شب هنگامت بسپارم
من آمده‌ام که بغبغویِ تنهاییت را
ازچارچوب لانه‌ای بیرون کِشم و
به آسمانش بسپارم،
بسپارمش به انبوهِ جنگل و به ترانه‌های محلیِ
کوچه‌هایِ تهیدستان.
من آمده‌ام سرنوشتت را
به مرگ خود بسپارم، آن‌دم که مرگِ من در آسمان نیلگون و
به روی باغچه‌یِ سیاه رنگت، پنجره‌ای بگشاید،
من می‌خواهم
در جنگ این عشقِ نوینم ...
به‌سانِ باران بر رویِ آتش ببارم و
آن‌گاه جان بسپارم.
من آمده‌ام... روحم را بر گیسوانت بیاویزم و با هم
برای آن چراغ و گل و میخک و
آن جام‌های شراب و کتاب و کمانچه‌هایی
که فردا کودکان ما می‌شوند،
تابی از شفق و
تابی از رؤیاهایِ آینده بسازیم...

✍🏻: #شیرکوبیکس
برگردان:لاوین امانی


━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، به روز ، پیروز
«پانزدهمین روز : دَثوش - یا - دَذْوَه . دَذْوَه . دی- #دی‌_به_مهر (آفریدگار) »
روزتان دلپذیر به مهر پروردگار🙏🏻💐

🌻 گل #کاردک #نماد دی‌ به مهر است.

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#مشاهير

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

گفته بود: “کاش آدم می‌توانست با مرگ مبارزه کند.”
گفتم: “چه جوری؟“
گفت: “جوری که نخواهد بمیرد. یک تقلای حسابی.”
گفتم: “ممکن نیست. مرگ همیشه یک جور نیست. هر دفعه شکل تازه‌ای دارد.”

📚: سمفونی مردگان

از مرگ نمی‌ ترسیدم، از گیر افتادن می‌ترسیدم.
دم را که فرو می‌ دادم تا بازدم نمی‌دانستم چه بلایی سرم می‌آید، در هراس این بی‌خبری می‌‌خواستم از تنم فرار کنم.
می‌‌خواستم پر باز کنم و یکباره بگریزم، اما توی تنم گیر افتاده بودم.“

📚: تماما مخصوص

✍🏻: #عباس_معروفی رمان‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس، شاعر، ناشر و روزنامه‌نگار معاصر ایرانی مقیم آلمان بود.
در دهه شصت رمان سمفونی مردگان را می‌نویسد رمانی با سبک روایی خاص که با کهن‌الگوها و اسطوره‌های زنده در حافظه جمعی ایرانی پیوند دارد
دو عنصرِ زمان و راوی؛ و دو چارچوبِ اسطوره و تاریخ؛ یک فضایِ خیالی می‌سازند که روایت را فراتر از خط داستانی‌اش می‌برند و سمفونی مردگان را در عرصه ادییات ایران ماندگار می‌کنند.

جوایز:
جایزه هلمن هامت (مشترکاً با
هوشنگ گلشیری) ۱۹۹۶
• جایزه روزنامه‌نگار آزاده سال، اتحادیه روزنامه‌نگاران کانادا، ۱۹۹۶
• جایزه «بنیاد انتشارات ادبی فلسفی سور کامپ»، برای رمان سمفونی مردگان ۲۰۰۱
• برنده جایزه بنیاد ادبی
آرنولد تسوایگ در سال ۲۰۰۲

روز یکم شهریور ماه۱۳۹۹ بود که معروفی با انتشار پستی در اینستاگرام، از ابتلای خودش به سرطان گفت. او در کپشن این پست می‌نویسد:

سیمین دانشور به من گفت: “غصه یعنی سرطان! غصه نخوری یکوقت، معروفی!“
و من غصه خوردم.
اینجا در بیمارستان شریته برلین، حالا یازده جراحی را پشت سر گذاشته‌ام، از دوشنبه وارد مرحله‌ی پرتو درمانی می‌شوم؛ در تونلی تاریک به نقطه‌های روشنی فکر می‌کنم که اگر برخیزم، هفت کتاب نیمه‌کاره‌ام را تمام کنم و باز چند تا درخت بکارم.
هفت جراح و متخصص زبده عمل جراحی را انجام دادند. جراح فک و دهان گفت: “بدن شما چهل ساله است، هیچ بیماری و خللی در تن شما نیست؛ سرطان لنفاوی هم یک بدبیاری بوده. پش گِهبت“
گفتم: “در طب ایرانی به این بدبیاری می‌گویند غمباد.“
خندید.
در روز دهم شهریور سال ۱۴۰۱،سمفونی مرگ این بار برای عباس معروفی نواخته شد. گرامی یاد و مانا نامش☘️🖤

📎فایل pdf کتاب «تمامامخصوص را در صبح و شعر بخوانید.👇🏻👇🏻👇🏻
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، به‌روز و فرخ روز #مهر_ایزد فروغ و گرما‌بخش عشق و زندگی‌تان🌞💐🙏🏻

«دو مهر است با من که چو آفتاب
بتابد شب تیره چو بیند آفتاب».

گل #بنفشه #نماد #مهرایزد است.


━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#شاهنامه

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

برآمد برین نیز یک چندگاه
شبستان ایرج نگه کرد شاه

یکی خوب و چهره پرستنده دید
کجا نام او بود ماه‌آفرید

که ایرج برو مهر بسیار داشت
قضا را کنیزک ازو بار داشت

پری چهره را بچه بود در نهان
از آن شاد شد شهریار جهان

از آن خوب‌رخ شد دلش پرامید
به کین پسر داد دل را نوید

چو هنگامهٔ زادن آمد پدید
یکی دختر آمد ز ماه آفرید

جهانی گرفتند پروردنش
برآمد به ناز و بزرگی تنش

مر آن ماه‌رخ را ز سر تا به پای
تو گفتی مگر ایرجستی به جای

چو بر جست و آمدش هنگام شوی
چو پروین شدش روی و چون مشک موی

نیا نامزد کرد شویش پشنگ
بدو داد و چندی برآمد درنگ

یکی پور زاد آن هنرمند ماه
چگونه سزاوار تخت و کلاه

چو از مادر مهربان شد جدا
سبک تاختندش به نزدنیا

بدو گفت موبد که ای تاجور
یکی شادکن دل به ایرج نگر

جهان‌بخش را لب پر از خنده شد
تو گفتی مگر ایرجش زنده شد

نهاد آن گرانمایه را برکنار
نیایش همی کرد با کردگار

همی گفت کاین روز فرخنده باد
دل بدسگالان ما کنده باد

همان کز جهان آفرین کرد یاد
ببخشود و دیده بدو باز داد

✍🏻: #فردوسی

 
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب به روز و فرخنده امروز #سروش_ایزد،
نیوشا و‌نیک اندیش باشید در سایه‌سار سروش ایزد 🍃🌾

گل #خیری_سرخ #نماد #سروش_ایزد است.

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین ياور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 
#شعرامروز

━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━

یک درخت بریده است
یا شکسته
یا افتاده
بر دوش می کشم
مسیح می شوم
و می روم از سربالایی به بالا
از سربالایی ها به بالا
عرقریز یادم می آید این داستانی کهنه است
موریانه خورده
پوسیده
بویناک
با این درخت به بالا نمی توان شد
با این درخت به شدنی در بالا نمی توان شد
با این درخت به شدن پوسیده شدن که برسی به بالا شدن نشدنی آشکار است از همین حالا
یک درخت بریده است را از دوش بر زمین می‌اندازم
از دوش بر زمین می اندازم فرصتی است به خواندنی در درون خواستن یک داستان را
داستان آغاز از یک درخت
داستان درخت
داستان همه پرندگانی که با درخت زنده می شوند می‌میرند
و جهان پر می‌شود از بادی که پرهای بیشمار
پرهای خیلی بیشمار
پرهای خیلی بیشمار پرندگان خیلی بیشمار مرده را با خود می وزاند
شما برادران من هستید
و شما
خواهران من
که صورت های خراشیده دارید
خط های سرخ بر روی پوست
از هر سو
به هر جهت
صورت های خراشیده از برخورد باد پر از پرهای بیشمار
این را از عکس هایتان می فهمم
از عکس های خندان دسته جمعی تان
از عکس های غمگین دسته جمعی تان
از عکس های عبوس دسته جمعی مکرر پراکنده در هر گوشه جهان
همه این عکس ها البته که چیزی کم دارد
اسبی را که سیاه بود
اسبی را که شیهه می کشید
اسبی را که شیهه اش صدای رعد بود
اسبی که یال بلندش تا آخر آینه ها می‌رفت
و همیشه بسته می ماند به تنه همین درختی که در داستانی کهنه شکسته افتاده پوسیده می‌شد
و کم دارد انتهای دهان های تاریک را همه شما را
از کم شما که زیاد بشوم پرنده هم جا می‌ماند
جا ماندن هم جا می ماند در خم گذر هر درختی از کوچه خلوت
از گذر از هر کوچه خلوت که به دری کهنه منتهی می شود
به پشت دری کهنه که در آن کسی را بدنام کرده بوده اند از ابتدای گردن افراخته فصل ها
گردن افراخته فصل ها از افتادن نرینگی کلماتی با قدی دراز و چهره عبوس اما به آراستگی مکث
به پشت دری که می لولند در آن کلماتی در هم
با لب های سرخ و سری افتاده از نتیجه کشته شدن
بیا

✍🏻: #مظاهرشهامت 
از دفتر " دری به دایره‌های گچ"


━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼 درود و ادب، امروز به‌روز و فرخ روز #رشن_ایزد
چو هور سپهر آورد روز رَش
ترا زندگى باد پدرام و خَوش

گل #نسترن #نماد روز #رشن_ایزد است.

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#نثر_فارسى

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━
املا
به خاطر دارم چند سال پیش در یکی از خیابان‌های شهر می‌گذشتم یکی از دبستانیان پیش آمد و از بنده پرسید (توقل) به چه معنی است؟
تعجحب کردم که این خردسال نوآموز این لغت غیر مانوس اجنبی را که بادیه‌نشینان نجد و حجاز هم شاید استعمال نکنند، از کجا آموخته است.
پرسیدم این کلمه را کجا خوانده‌اید؟ نوشته‌ای از کیف خود بیرون آورد.
گرفتم و خواندم.
عبارتی چند بی‌مزه دیدم که چون برگ خزان رسیده بی آب و رونق مانده و از دورترین لغت‌های عربی که سال‌ها پیش ادبا از استعمال آن در نظم و نثر چشم پوشیده‌اند، ترکیب یافته بود و لفظ توقل را بدین طریق آورده بودند
«مرد بلند همت که رائد عزیمت در پیش دارد، به توقل قلل معالی نائل آید.»
و معلوم شد این نوشته یکی از دروس املاست.
ارباب نظر و اهل بینش می‌دانند که آشنایی به تلفظ و املای این‌گونه کلمات برای هیچ یک از آن دبستان‌ها و دبیرستان‌ها ضرورت ندارد بلکه مضر است و جز خراشیدن گوش و رنجه کردن زیاد در شنیدن و گفتن نتیجه‌ای نمی‌دهد و هرگز فضلا و ادبای متخصص ـ تا چه رسد به دیگران ـ به امثال این کلمات حاجتمند نخواهند شد.
وقتی در دبیرستان‌ها معمول شده بود که برای املا قطعاتی از تاریخ مُعجم و وَصاف و نَفثة‌المصدور و نظایر آن انتخاب می‌کردند و بنده هم یکی از پیروان این طریقه بودم و از خَبط و خطای خود به کلی غفلت داشتم و به خیالم که کاری سودمند می‌کنم و از چند سال پیش به این طرف ملتفت شدم که این رویه علاوه بر نداشتن نفع، ضرر بسیار هم دارد.
این‌گونه لغت‌ها قطع نظر از زنندگی دشوار تلفظ چون در محاوره به کار نمی‌رود، به خاطر هیچ‌یک از دانش‌جویان نخواهد ماند و کوشش آموزندگان بیهوده خواهد بود و هرگاه یکی از محصلین سعی کند که هر چه در ایام تحصیل آموخته از یاد نبرد و هر وقت نوشتن و گفتن آن کلمات را در ضمن الفاظ نرم و خوش آهنگ زبان فارسی بگنجاند، گذشته از آن‌که شنودگان به چشم تعجب و حیرت در وی خواهند نگریست،
مشتی لغات نا زیبا را که نقاد روزگار به گوشه‌ای افکنده و مانند زر ناسره از رواج افکنده، رایج خواهد ساخت.
علاوه بر این دیده شده که بسیاری از دانش آموزان دبستان‌ها یا دبیرستان‌ها در نوشتن الفاظ ساده‌ فارسی یا عربی متداول اشتباه می‌کنند.
به نظر من سهل‌ترین و مفیدترین راه برای املا و درست نوشتن آن است که آموزگاران گران مایه و دل بستگان عظمت ایران و شیفتگان زبان پارسی، لغات متداول فارسی و عربی را که مورد احتیاج روزانه‌ هر ایرانی است ـ با رعایت مهم و اهم املا کنند تا بتوانند از نو ساختن الفاظی که دست فرسود حوادث گردیده و زبان امروزی ما بدان نیازمند نیست، خودداری کنند.

✍🏻: #بدیع_الزمان_فروزانفر
استاد استادان، یگانهٔ دوران مولوی‌پژوه برجسته فراخور گرامی زادروزش💐 مانا نام و یادش🙏🏻

━··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب ،فرخنده روز #فروردین_ایزد
درود بر #فروهر پاک گذشتگان

ای دو‌ لب تو چو می، مرا مِی ده
کان باشد رسم روز فروردین
#مسعودسعد
گل #تاج_خروس #نماد #فروردین_ایزد است.

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher