صبح و شعر
602 subscribers
2.1K photos
261 videos
322 files
3.12K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
ارتباط با ادمین @anahitagirl
Download Telegram
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#نثر_فارسى

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

چقده آدم زیر این خاکا خوابیده؟
بُوایِ بوای بوام و ننیه ننیه ننیه ننم همشون زیر این خاکند. یه زندگی این جوری، چرا باید مثل گرگ و کفتار به جون هم بیفتیم؟
چرا آخه اینا بایس پولای من را بخورن؟ مگه خیال می‌کُنن که جای دیگه هم غیر از اینجا هس که بخوابن؟
سگ لق‌لق می‌زد و خودش را دنبال محمد می‌کشاند. لاغر و مردنی و بی‌رمق گر گرفته بود و له‌له می‌زد.
«دلم خیلی از این مردم گرفته. باور می‌کنی دلم می‌خواس جای تو باشم و با شماها زندگی می‌کردم؟ آخه شماها که به همدیگه نارو نمی‌زنین.
شما که دروغ و دغل تو کارتون نیس. اگه بدونی این کریم حاج حمزه چه آدم بی‌رحمیه. هرچی پول داشتم بالا کشیده. پولی که بیس سال جون کندم و یه پول یه پول جمعش کردم، همش تو سوارخ بافور کرده.
بیا زبون بسه خیلی له‌له می‌زنی. بریم خونیه ما یه خرده نون و آب بخور حالت جا بیاد. اصلا بیا دم کپر ما بمون. هرچی داریم با هم می‌خوریم.»

📚: #تنگسیر
✍🏻: #صادق_چوبک پدر داستان‌نویسی نوین ایران فراخور گرامی زادروزش مانا یاد و نامش💐
او یک رئالیست تمام عیار بود که با منعکس کردن چرک‌ها و زخم‌های طبقه رها شده فرودست نه در جستجوی درمان آن‌ها بود و نه تلاش داشت، پیشوای فکری نسلی شود که تاب این همه زشتی را نداشت. به همین دلیل چهره کریه و ناخوشایندی که از انسان بی‌چیز، گرسنه و فاقد رؤیا ارایه می‌دهد، نه تنها مبنای آرمان‌گرایانه ندارد، بلکه نوعی رابطه دیالکتیکی است، میان جنبه‌های مختلف خشونت.
او در بیشتر داستان‌های کوتاهش و رمان سنگ صبور رکود و جمود زیستی‌ای را به تصویر کشید که اجازه خلق باورهای بزرگ و فکرهای مترقی را نمی‌دهد. از این منظر طبقه فرودست هرچند به عنوان مظلوم اما به شکل گناهکار ترسیم می‌شود که هرچه بیشتر در گل و لای فرو می‌رود.

📎فایل pdf این کتاب و آثار دیگری از #صادق_چوبک را در کانال صبح و شعر بخوانید 👇🏻👇🏻👇🏻

━··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، به‌روز و فرخ روز #مهرایزد فروغ و گرما‌بخش عشق و زندگی‌تان🌞💐🙏🏻
«دو مهر است با من که چو آفتاب
بتابد شب تیره چو بیند آفتاب».

گل #بنفشه #نماد #مهرایزد است.

خجسته و فرخنده #روز_قلم 💐

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#يك_برگ_كتاب

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•━

هیچ‌چیزی نیست که درباره‌ی وجود ما داوری کند، آن را اندازه‌گیری کند، بسنجد، محکوم کند.
زیرا این به معنای داوری کردن درباره‌ی کل و اندازه گرفتن و سنجیدن و محکوم کردنِ آن است.
حال آنکه چیزی بیرون از کل در کار نیست! – که دیگر بار مسولیت بر دوش هیچ کسی نمی‌توان نهاد.
که نمی‌توان رد هیچ موجودی را گرفت و پس رفت تا به یک علت نخستین رسید. که جهان، چه حسانی چه روحانی، یک وحدت نیست: این است رهایش بزرگ و بس – این است که بی‌گناهی جهان شوند را بدان بازمی‌گرداند.
مفهوم خدا تاکنون بزرگ‌ترین ضدیت با باشندگی بوده است.
با انکار خدا، با انکار مسولیت در برابر خداست که ما جهان را نجات می‌بخشیم.
(صفحه ۷۷)

✍🏻: #فریدریش_نیچه
📚: غروب بت‌ها
ترجمه داریوش آسوری
📎فایل صوتی کناب را در صبح و شعر بشنوید👇🏻👇🏻
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، به‌روز و فرخ روز #مهر_ایزد فروغ و گرما‌بخش عشق و زندگی‌تان🌞💐🙏🏻

«دو مهر است با من که چو آفتاب
بتابد شب تیره چو بیند آفتاب».

گل #بنفشه #نماد #مهرایزد است.


━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#مشاهير

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

گفته بود: “کاش آدم می‌توانست با مرگ مبارزه کند.”
گفتم: “چه جوری؟“
گفت: “جوری که نخواهد بمیرد. یک تقلای حسابی.”
گفتم: “ممکن نیست. مرگ همیشه یک جور نیست. هر دفعه شکل تازه‌ای دارد.”

📚: سمفونی مردگان

از مرگ نمی‌ ترسیدم، از گیر افتادن می‌ترسیدم.
دم را که فرو می‌ دادم تا بازدم نمی‌دانستم چه بلایی سرم می‌آید، در هراس این بی‌خبری می‌‌خواستم از تنم فرار کنم.
می‌‌خواستم پر باز کنم و یکباره بگریزم، اما توی تنم گیر افتاده بودم.“

📚: تماما مخصوص

✍🏻: #عباس_معروفی رمان‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس، شاعر، ناشر و روزنامه‌نگار معاصر ایرانی مقیم آلمان بود.
در دهه شصت رمان سمفونی مردگان را می‌نویسد رمانی با سبک روایی خاص که با کهن‌الگوها و اسطوره‌های زنده در حافظه جمعی ایرانی پیوند دارد
دو عنصرِ زمان و راوی؛ و دو چارچوبِ اسطوره و تاریخ؛ یک فضایِ خیالی می‌سازند که روایت را فراتر از خط داستانی‌اش می‌برند و سمفونی مردگان را در عرصه ادییات ایران ماندگار می‌کنند.

جوایز:
جایزه هلمن هامت (مشترکاً با
هوشنگ گلشیری) ۱۹۹۶
• جایزه روزنامه‌نگار آزاده سال، اتحادیه روزنامه‌نگاران کانادا، ۱۹۹۶
• جایزه «بنیاد انتشارات ادبی فلسفی سور کامپ»، برای رمان سمفونی مردگان ۲۰۰۱
• برنده جایزه بنیاد ادبی
آرنولد تسوایگ در سال ۲۰۰۲

روز یکم شهریور ماه۱۳۹۹ بود که معروفی با انتشار پستی در اینستاگرام، از ابتلای خودش به سرطان گفت. او در کپشن این پست می‌نویسد:

سیمین دانشور به من گفت: “غصه یعنی سرطان! غصه نخوری یکوقت، معروفی!“
و من غصه خوردم.
اینجا در بیمارستان شریته برلین، حالا یازده جراحی را پشت سر گذاشته‌ام، از دوشنبه وارد مرحله‌ی پرتو درمانی می‌شوم؛ در تونلی تاریک به نقطه‌های روشنی فکر می‌کنم که اگر برخیزم، هفت کتاب نیمه‌کاره‌ام را تمام کنم و باز چند تا درخت بکارم.
هفت جراح و متخصص زبده عمل جراحی را انجام دادند. جراح فک و دهان گفت: “بدن شما چهل ساله است، هیچ بیماری و خللی در تن شما نیست؛ سرطان لنفاوی هم یک بدبیاری بوده. پش گِهبت“
گفتم: “در طب ایرانی به این بدبیاری می‌گویند غمباد.“
خندید.
در روز دهم شهریور سال ۱۴۰۱،سمفونی مرگ این بار برای عباس معروفی نواخته شد. گرامی یاد و مانا نامش☘️🖤

📎فایل pdf کتاب «تمامامخصوص را در صبح و شعر بخوانید.👇🏻👇🏻👇🏻
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، به‌روز و فرخ روز #مهر_ایزد فروغ و گرما‌بخش عشق و زندگی‌تان🌞💐🙏🏻

«دو مهر است با من که چو آفتاب
بتابد شب تیره چو بیند آفتاب».

گل #بنفشه #نماد #مهرایزد است.


━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

@sobhosher