معرفی عارفان
922 subscribers
31.3K photos
11.4K videos
3.13K files
2.57K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
#هوشنگ_گلشیری (زادهٔ ۲۵ اسفند ۱۳۱۶ در اصفهان – درگذشتهٔ ۱۶ خرداد ۱۳۷۹ در تهران) نویسندهٔ معاصرایرانی و سردبیر مجلهٔ کارنامه بود. مورّخان ادبی وی را از تأثیرگذارترین داستان‌نویسان معاصر زبان فارسی دانسته‌اند

او با نگارش رمان کوتاه شازده احتجاب در اواخر دههٔ چهل خورشیدی به شهرت فراوانی رسید. این کتاب را یکی از قوی‌ترین داستان‌های ایرانی خوانده‌اند.

گلشیری کارش را با آموزگاری در روستاها و سپس‌تر در اصفهان آغاز کرد. از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷ به دعوتِ بهرام بیضایی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران استادی کرد. پس از انقلاب با تشکیل جلسات هفتگی داستان‌خوانی و نقد داستان از سال ۱۳۶۲ تا پایان عمر خود نسلی از نویسندگان را پرورش داد که در دههٔ هفتاد خورشیدی به شهرت رسیدند.او همچنین عضو کانون نویسندگان ایران و از بنیانگذاران حلقه ادبی جُنگ اصفهان بود.

گلشیری به تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۱۶ در اصفهان به دنیا آمد. در کودکی همراه با خانواده به آبادان رفت. خود وی دوران زندگی در آبادان را در شکل‌گیری شخصیت خود بسیار مؤثر می‌دانست.در سال ۱۳۳۸ تحصیل در رشتهٔ ادبیات فارسی را در دانشگاه اصفهان آغاز کرد. آشنایی با انجمن ادبی صائب در همین دوره نیز اتفاقی مهم در زندگی او بود. گلشیری کار ادبی را با جمع‌آوری فولکلور مناطق اصفهان در سال ۱۳۳۹ آغاز کرد. سپس مدتی شعرمی‌سرود. خیلی زود دریافت که در این زمینه استعدادی ندارد، بنابراین سرودن را کنار گذاشت و به نگارش داستان پرداخت.وی پس از چندی همراهِ شماری از نویسندگان نواندیش مانند ابوالحسن نجفی و محمد حقوقی جلسات یا حلقهٔ ادبی جُنگ اصفهان را پایه گذارد.

گلشیری از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷ به دعوتِ بهرام بیضایی دردانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران استادی کرد. او در سال ۱۳۵۸ با فرزانه طاهری که مترجم است ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دو فرزند به نام‌های غزل و باربد است.احمد گلشیری برادر وی مترجم و سیامک گلشیری برادرزاده او نیز نویسنده است. دیگر برادر زاده او سیاوش گلشیری نویسنده و منتقد می‌باشد.

سرانجام گلشیری در سن ۶۲ سالگی بر اثر ابتلاء به بیماری مننژیت که نخستین نشانه‌های آن از پاییز ۱۳۷۸ خورشیدی پدیدار شده بود در بیمارستان ایران‌مهر درگذشت. او را در امامزاده طاهر شهر کرج به خاک سپردند.
کانال تلگرامیsmsu43@
استاد شجریان - قطعه‌ی بشارت
قطعه زیبای "بشارت"
ماهور
(زمانه قرعه نو میزند به نام شما...)
آواز:استاد #محمدرضا_شجریان
آهنگساز و نوازنده تار:استاد #محمدرضا_لطفی
شعر: استاد #هوشنگ_ابتهاج
‏حق با بهار بود با همان ساقه‌های لخت. بر پهنهٔ این خاک چیزی هست که به رغم ما ادامه می‌دهد. خوب است که جلوه‌های بودن را به غم و شادی ما نبسته‌اند..

#هوشنگ_گلشیری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سینه باید گشاده چون دریا
تا کند نغمه ای چو دریا ساز
نفسی طاقت آزموده چو موج
که رود صد ره برآید باز
تن طوفان کش شکیبنده
که نفرساید از نشیب و فراز
بانگ دریادلان چنین خیزد
کار هر سینه نیست این آواز

#هوشنگ_ابتهاج
در زیر سایه روشن مهتاب خوابناک
در دامن سکوت شبی خسته و خموش
آهسته گام می گذرد شاعری به راه
مست و رمیده‌هوش

می ایستد مقابل دیواری آشنا
آنجا که آید از دل هر ذره بوی یار
در تنگنای سینه دل خسته می تپد
مشتاق و بی قرار

از پشت شیشه می نگرد ماه شب نورد
آنجا بر آن نگار که خوابیده مست ناز
در پیشگاه این همه زیبایی و جمال
مَه می برد نماز

دنبال ماهتاب خیال گشاده بال
آهسته می رود به درون اتاق او
من مانده همچنان پس دیوار، محو و مست
از اشتیاق او...

#هوشنگ_ابتهاج
#چهارپاره
فراغ
گروه کامکار ها
گفتمش بیا، عاشقم هنوز

خنده کرد و گفت:
در غمت بسوز...

#هوشنگ_ابتهاج
#گروه_کامکارها
وقتی چشمانت را باز ميکنی
مي بینی
بزرگترین ضربه ها را
همانهايی زده اند
که زمانی با چشم بسته
و از ته دل
دوستشان داشته ای ...

#هوشنگ_ابتهاج
DelAhangaan
شجریان _ اگر تو فارغی از حال دوستان / فریدون شهبازیان
⫸ خواننده : #محمدرضا_شجریان

ساز و آواز ...
تار #هوشنگ_ظریف
شعر #سعدی

اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
فراغت از تو میسر نمی‌شود ما را
DelAhangaan
شجریان _ اگر تو فارغی از حال دوستان / فریدون شهبازیان
⫸ خواننده : #محمدرضا_شجریان

ساز و آواز ...
تار #هوشنگ_ظریف
شعر #سعدی

اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
فراغت از تو میسر نمی‌شود ما را
سلام بر تو که چشم تو گاهواره روز
سلام بر تو که دست تو آشیانه مهر

سلام بر تو که روی تو روشنایی ماست
سلام بر تو که از نور داشتی پیغام...

#هوشنگ_ابتهاج
ارغوان خوشه‌ی خون
بامدادان که کبوترها
بر لبِ پنجره‌ی بازِ سحر غلغله می‌آغازند
جانِ گلِ رنگِ مرا
بر سرِ دست بگیر
به تماشاگه پرواز ببر
آه بشتاب که هم‌پروازان
نگران غمِ هم‌پروازند
ارغوان بیرقِ گل‌گونِ بهار
تو برافراشته باش
شعرِ خون‌بار منی
یادِ رنگینِ رفیقان‌ام را
بر زبان داشته باش
تو بخوان نغمه‌ی ناخوانده‌ی من
ارغوان
شاخه‌ی هم‌خونِ جدا مانده‌ی من

#هوشنگ_ابتهاج (#سایه)
Milix 8
Dj Mili
خداوند در قلبی هست که عشق می ورزد...



عاشق شو ارنه روزی کار جهان سرآید

ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی


#عالیجناب_حافظ


دمنوشی برای امروزمون

بَه بَه 🎶

ترکیبی از صداهای جاودان و ماندگار
#همایون_شجریان
#احمد_شاملو
#هوشنگ_ابتهاج
کانال تلگرامیsmsu43@
مژگان شجریان - راهی و آهی
چه غریبانه
تو با یاد وطن می نالی ...

من چه گویم ..؟
که غریب است دلم در وطنم ..!


#هوشنگ_ابتهاج


" راهی و آهی "
#بانو_مژگان_شجریان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هستی از ذوق خویش سر مست است
رقص مستانه اش ازین دست است

نور در هفت پرده پیچیده ست
تا درین آبگینه گردیده ست...

#هوشنگ_ابتهاج
تویی آن که خیزد از وِی
              همه خرمی و ســــبزی

     نظرِ کدام سَـروی؟ نفس ِکدام بادی؟


#هوشنگ ابتهاج
معرفی عارفان
از تو سخن از به آرامی از تو سخن از به تو گفتن از تو سخن از به آزادی وقتی سخن از تو می گویم از عاشق از عارفانه می گویم از دوست دارم از خواهم داشت از فکر عبور در به تنهایی من با گذر از دل تو می کردم. من با سفر سیاه چشم تو زیباست خواهم زیست. من به تمنای تو…
‏رؤیا، کاش سفیدی کاغذ همه چیز را می‌گفت. این فشار دادنِ قلم خیلی مشکل است. مشکل است که قلب این پرنده‌ی خونین در سینه بگرید ـ بلرزد ـ دست بتواند چیزی بنویسد ـ‌ کاش نگاه هم می‌نوشت. رؤیا می‌‌خواهم این نامه را به طور کلی‌ سفید برایت بفرستم ـ می‌خواستم بخوانی و بعد جواب بفرستی...

نامه‌ی ۳۰ آبان ۱۳۳۸ #هوشنگ_بادیه‌نشین به #یدالله_رویایی؛ آبادان
با این غروب از غم سبز چمن بگو
اندوه سبزه‌های پریشان به من بگو

اندیشه‌های سوخته‌ی ارغوان ببین
رمز خیال سوختگان، بی‌سخن بگو

آن شد که سر به شانه‌ی شمشاد می‌گذاشت
آغوش خاک و بی‌کسی نسترن بگو

شوق جوانه رفت ز یاد درخت پیر
ای باد نوبهار ز عهد کهن بگو

آن آب رفته باز نیاید به جوی خشک
با چشم تر ز تشنگی یاسمن بگو

از ساقیان بزم طربخانه‌ی صبوح
با خامشان غمزده‌ی انجمن بگو

زان مژده گو که صد گل سوری به سینه داشت
وین موج خون که می‌زندش در دهن بگو

سرو شکسته نقش دل ما بر آب زد
این ماجرا به آینه‌ی دل‌شکن بگو

آن سرخ و سبز سایه بنفش و کبود شد
سرو سیاه من! ز غروب چمن بگو


#هوشنگ ابتهاج⚘
بیچاره من،
که از پس این جستجو، هنوز
می نالد از من این دل شیدا که: یار کو؟
کو آن که جاودانه مرا می دهد فریب؟
بنما، کجاست او !

#هوشنگ_ابتهاج
آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک
جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست

این قافله از قافله سالار خراب است
اینجا خبر از پیش رو و باز پسی نیست


#هوشنگ_ابتهاج
‍ بیست و پنج اردیبهشت ماه، روز بزرگداشت فردوسی بزرگ خجسته بادا...🌷🌺🌷

📷 مجسمه و مقبره فردوسی بزرگ(طراح آرامگاه فردوسی،استاد #هوشنگ_سیحون در سال ۱۳۴۷ شمسی و مجسمه فردوسی در ارتفاع ۱/۸۵ سانتی متر از جنس سنگ مرمر اثر میکل انژ ایران استاد #ابوالحسن_صدیقی در سال ۱۳۴۸ شمسی)