Amir Pouria
1.95K subscribers
1.08K photos
393 videos
108 files
380 links
این کانال اخبار مربوط به فعالیت های امیر پوریا مدرس و منتقد سینما را بازتاب می‌دهد.
Download Telegram
Amir Pouria
یادداشتی درباره‌ی وضعیت این روزهای جنبش اعتراضی خودجوش ایرانیان که جرقه‌اش را مرگ/قتل تکان‌دهنده و ناگاه مهسا/ژینا امینی زد @amiropouria یادداشت امیر پوریا در ادامه می‌آید 👇

تصویر سیاه و سفید ِ زمینه، لحظه‌ای از برخورد مردم با یکی از "لباس-شخصی"هاست. خودشان خود را "بسیجی" می‌نامند. لابد این عنوان بهشان حس نبرد در راه خدا می‌بخشد.
عکس، متعلق به یکی از تجمعات دیروز رشت ِ خودم است.
اما این موقعیت‌ها به رشت و تهران و سقز -زادگاه مهسا یا ژینا امینی که مرگ/قتل دردآورش آتش زیر خاکستر خشم مردم را باز برافروخت- محدود نیست‌. از حضار هر صحنه‌ی مواجهه تا صدها واکنش در محیط مجازی، می‌توان آشکارا دید که مردم از دیدن ِ این نترسی‌ها چه طور به وجد می‌آیند. جایی که زنان پُر دِل ایرانی جلوی ماشین آب‌پاش می‌ایستند، روی ماشین‌ها می‌روند و روسری و مقنعه از سر می‌کِشند، موهای نازنين‌شان را به تیغ قیچی می‌سپارند یا چشم در چشم اعضای ریز و درشت نیروی انتظامی می‌ایستند و کم نمی‌آورند.
-----------------
همزمانی حضور ابراهیم رئیسی در نيويورک با این شدیدترین جلوه‌ی اعتراضات مردمی در کشوری که او به عنوان‌ رئیس جمهورش به این سفر رفته، اتفاقی کم و بیش استثنایی در تاریخ سیاسی معاصر است. باید دید سازمان ملل، مجامع بین‌المللی و محافل حقوق بشری، در مقابل حضور ناموجه او چه رفتاری بر اساس‌ چه میزان فهم نشان می‌دهند. خوش‌بختانه بهانه‌ی "بی‌خبری" از شرایط، با انتشار بس گسترده‌ی اخبار در ابعاد جهانی و بازنشر آنها توسط مشاهیر ادبی، سینمایی و ورزشی دنیا، این بار معنایی ندارد.
----------------
مسعود کیمیایی در "خط قرمز" ( ۱۳۵۹، فیلم توقیف‌شده‌اش بر اساس فیلمنامه‌ی "شب سمور" بهرام بیضایی) نوشته:《پُر دِلی از ترس میاد. ولی تو هنوز اون قدر نترسیدی که پُر دِل بشی》
شاید این جمله می‌توانست درباره‌ی مردم معترض سال‌های پیشین صدق کند. حالا و در این سال‌ها، مردم دیگر به قدر ِ بیش از کافی ترسیده‌اند‌. از حکومت و گارد ویژه و بسیجی‌ها و ابزار توی دست‌شان؟ نه، بلکه از تداوم بیشتر این حکومت. آن قدر ترسیده‌اند که پُر دِل شوند.
----------------
چه چیزی زیباتر از آن که این بار، مردان از پی ِ زنان بروند؟ چه چیزی درست‌تر و بامعناتر از این که شعار اصلی این حرکت اعتراضی، آن قدر انسانی باشد که حتی شبیه رسم رایج شعارها، خطاب و خشمی در آن معلوم نیست. انگار دارد طبیعی‌ترین توصیف را از زندگی ارائه می‌دهد:《زن، زندگی، آزادی》که از ایران دریغ شده است.
@amiropouria

#مهسا_امینی
#ژینا_امینی
#حجاب_اجباری
#نه_به_حجاب_اجباری
#اعتراضات_مردمی
#اعتراضات_سراسری
#زن_زندگی_آزادی
#شهریور۱۴۰۱
Amir Pouria
یادداشتی درباره‌ی کارهایی که در آستانه‌ی سالگرد انقلاب ۱۴۰۱ در پیش دارم @amiropouria متن در ادامه
چیزی که داریم بهش نزدیک می‌شویم، ققط سالروز کشته شدن مهسا/ژینا امینی نیست. سالگرد شروع دوران و عزم و اراده‌ای‌ست که بعد از آن دیگر بین مردم ایران و حکومت ۴۰ و چند ساله‌ی اسلامی، "پرده برافتاد".
در مجموعه‌ای از پست‌ها و مرور پست‌ها در اینجا و ویدئوها در کانال یوتوبی، می‌کوشم به این نگاه کنم که دلیلم برای ادعای برافتادن پرده چیست و جلوه‌هایش در چه چشم‌اندازی آشکار است.
راستش فعلاً و در این مرحله، به این فکرم که اگر می‌خواستیم و می‌توانستیم پژوهشی مکتوب یا مستندی درباره‌ی ریشه‌ی این دو شعار و تعبیر و عبارت کلیدی بسازیم و پی بگیریم که از کِی و کجا و به دست و قلم و زبان چه کسی ابداع شدند، به کجا می‌رسیدیم: یکی خود "زن، زندگی، آزادی"؛ و دیگری همان که به نام و یاد مهسا پیوند خورده است: "نام تو رمز می‌شود".
یک لحظه فکر کنید اینها را نشنیده و نخوانده بودید و الان یکهو با هر دو مواجه می‌شدید. چه قدر غافلگیرکننده بود. چه قدر معلوم بود که عصاره و جوهره‌ی تمام کوشش‌های مردم در این یک سال را نمایندگی می‌کند.
شعارهای انقلاب‌های حقیقی و برآمده از دل و جان مردم، همین طورند. مثل شعارهای سر صف مدرسه‌‌های ماها و نماز جمعه‌ی آنها، کارمند و مزدبگیری برای نوشتنشان وجود ندارد و لازم نیست "وزیر شعار" آنها را سر بدهد و بقیه به زور و بی‌رمق و از سر اجبار یا نیاز، تکرار کنند. از وجود مردم می‌جوشد. انگار هزاران ابداع‌گر دارد. نمی‌شود سرچشمه‌ی اصلی‌اش را پیدا کرد یا به یک نفر و یک لحظه و یک نقطه نسبتش داد.

@amiropouria

#مهسا_امینی #ژینا_امینی #زن_زندگی_آزادی #سالگرد_انقلاب_مهسا #شهریور۱۴۰۱ #شهریور۱۴۰۳ #نام_تو_رمز_می_شود #انقلاب۵۷ #چون_پرده_بر_افتد